آتش‌­بس غزه، امیدها و نگرانی‌ها

نویسنده: احمد فرید فرزاد هروی

 

 بالاخره بعد از چهارده ماه تمام جنگ و نسل‌کشی رژیم اسرائیل در غزه؛ با نهایی شدن آتش‌بس؛ نقطه پایانی به یک‌سال و اندی از درد و رنج، آواره‌گی و ویرانی غزه گذاشته شد. این جنگ نا برابر که متعاقب «طوفانالاقصی» آغاز شد، طولانی‌ترین جنگ در تاریخ فلسطین علیه رژیم اسرائیل را به خود اختصاص داد. در این راستا، چرایی این آتش‌بس و تن دادن رژیم صهیونیستی به شروط حماس، طرف پیروز و باخت این جنگ، تضمین‌های میانجی و آینده صلح و جنگ؛ هنوز مباحثی هستند که واضح‌تر شدن آن نیاز به زمان دارد.

ناگزیری رژیم اسرائیل در پذیرش توافق آتش‌بس

طرح مورد توافق فعلی ما بین رژیم اسرائیل و حماس، در اصل همان طرح پیشنهادی جوبایدن در ماه می 2024 است که در آن زمان طرفین آن را پذیرفته و به نقطه توافق رسیده بودند، اما در آخرین مرحله، نتانیاهو با افزودن شروط جدید از پذیرش آن طفره رفت و مذاکرات به بن‌بست کشیده شد. چرایی عقبنشینی نتانیاهو از توافق، در حالی که زیر فشار اپوزیسیون و تظاهرات مردمی نیز قرار داشت، چندین عامل عمده داشت؛ امید به پیروزی در میدان نبرد غزه، آزادی اسرا از طریق فشار نظامی، مخالفت احزاب ائتلافی در حکومت وی همچون ایتمار بن گویر و بزالل اسموتریچ و فشار گروه‌های افراطی مذهبی یهود باعث شد تا نتانیاهو ادامه جنگ را ترجیح دهد.

اما شرایط از آن زمان تا کنون چه تغییراتی نمودهاست که نتانیاهو را مجبور کرده است تا به این توافق تن در دهد و شروط حماس را بپذیرد.

جنگ طولانی و فرسایشی، ناتوانی در خلق کوچکترین پیروزی، ناکامیها و تلفات روز افزون ارتش، به بنبس رسیدن جنگ؛ اعتراض گسترده نظامیان، خستگی و فشارهای روانی ارتش از یک سو و از سوی دیگر، تظاهرات خانوادههای اسرای نزد حماس و فشارهای اپوزیسیون نتانیاهو، فشار مضاعف داخلی بر سران رژیم اعمال کردهاست. در بُعد بیرونی نیز، بازیابی دوباره قدرت حماس و استفاده از تاکتیکهای جدید در جنگ، گلوگیر شدن تهدیدات نظامی و اقتصادی حوثیهای یمن در شاهرگهای تجارت بینالمللی در دریای سرخ، فشارهای بینالمللی و فشار بایدن و ترامپ برای رسیدن به توافق؛ از جمله عوامل موثری بودند که نتانیاهو را مجبور به پذیرش توافق نمودند.

چگونه سیاست آمریکا در قبال جنگ غزه تغییر کرد؟

دولت بایدن مهمترین حامی نظامی، سیاسی و تسلیحاتی رژیم اسرائیل در نسلکشی غزه بود که علاوه بر حمایتهای سیاسی، استخباراتی و مشاورههای نظامی، به اساس گزارش روزنامه اقتصادی «گلوبز»، میزان کمکهای مالی و تسلیحاتی آمریکا از ابتدای تجاوز به نوار غزه در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ تا کنون به ارزش ۴۰ میلیارد دالر رسیدهاست. این میزان کمک، به رژیمی که ماشین نظامیاش در حال نسلکشی غیر نظامیان در غزه است، واکنش تند نهادهای مدنی و حقوق بشری در آمریکا را بر انگیخته و جدال‌های زیادی را در محافل سیاسی و حقوقی این کشور به راه انداخت.

در پی آتشسوزی گسترده در لسآنجلس ایالت کالیفرنیای آمریکا که خساره مالی آن بنا بر بنا بر اعلام شرکت هواشناسی آمریکایی موسوم به «آکیو ودر»، به ارزش ۲۷۵ میلیارد دلار تخمین زده می‌شود، میتواند به عنوان یک عامل تغییر جهت سیاسی آمریکا در ادامه حمایت از سیاست جنگافروزی نتانیاهو تلقی شود. زیرا آمریکا احتمالاً دیگر قادر به تمویل ماشین جنگی و پروژه نسلکشی رژیم صهیونیستی در غزه نباشد. از سوی؛ دولت آمریکا مایل است تا رسیدن به توافق آتشبس در خاورمیانه را به عنوان یک دستآورد در روزهای واپسین خویش مطرح کند تا وجهه صلحخواهانه را برای خویش در افکار عمومی آمریکا ترسیم کند.

دولت جدید ترامپ نیز آتشبس را به سود خویش میبیند تا شروع دولت جدید، بدون دغدغه جنگ در خاورمیانه آغاز شود. ترامپ که در دوره قبلی ریاست جمهوریاش، در حقیقت تئوریسن اصلی طرح ابراهیم و معامله قرن بود که هدف اصلی آن عادیسازی روابط اسرائیل در خاورمیانه و کشورهای عربی است. این طرح بر آن است تا با نابودی و یا تضعیف موقف دشمنان اسرائیل در منطقه و مساعد سازی شرایط برای به رسمیت شناختن اسرائیل توسط کشورهای عربی و اسلامی، پرونده فلسطین را به نفع صهیونیزم مختومه اعلام نموده و اسرائیل را به عنوان کشوری صلحجو و دوست کشورهای منطقه جلوه دهد. از اینرو، خاموشی جنگ و آماده سازی فضا برای پیشبرد طرح ابراهیم در شروع دولت جدید ترامپ از اولویتهای تیم وی شمرده می‌شود. از همینرو، ترامپ، بارها با تهدید حماس و گروههای مبارز فلسطینی، هشدار داده بود که «اگر گروگان‌ها تا زمانی که من قدرت را دست میگیرم، آزاد نشوند؛ جهنم‌ در خاورمیانه رخ خواهد داد و این برای حماس خوب نخواهد بود. رک و پوست کنده میگویم برای هیچ کس خوب نخواهد بود. جهنم به پا خواهد شد». اما این آتش دامان خودش را گرفت و آتش لسآنجلس، هشدار را متوجه خودش ساخت تا بر نتانیاهو فشار آورد به هر قیمتی که شده توافق را بپذیرد. در همین راستا؛ ترامپ آمریکا با افتخار از فشار بر نتانیاهو و با طعه بر مواضع بایدن در قبال جنگ غزه گفته است: «فشار من بر نتانیاهو مؤثرتر از یک سال تلاش بایدن بود».

آیا آتش‌بس پایدار خواهد ماند؟

به هر صورت، بالاخره رژیم اسرائیل و حامیان اروپایی و آمریکایی آن، با وجود صرف تمامی توان نظامی شان در مقابل ثبات و استقامت مردم غزه و حرکت مقاومت اسلامی حماس، سر خم نموده و مجبور به پذیرش شروط مقاومت اسلامی گردیدند. اما سوال دیگر اینجاست که آیا این آتش‌بس موقت نخواهد بود؟ چه تضمینی وجود دارد که اسرائیل بعد از آزادی اسرایش از نزد حماس، دوباره جنگ را آغاز نکند؟

برای پاسخ به این پرسش‌ها، شاید هنوز خیلی زود باشد. زیرا پاسخ آن گذر زمان نیاز دارد. تمامی احتمالات بستگی به نوع اجرایی شدن بندهای توافقنامه و پایبندی طرف اسرائیلی به موارد توافق شده دارد. با توجه به اینکه اسرائیل؛ در اکثر موارد به توافقات و پیمانهایش پایبند نبودهاست، تردیدهای موجود را نیز نمیتوان نا دیده گرفت. اما با در نظر گرفتن موارد آتی نمیتوان احتمال داد که دوباره جنگی در سطح گسترده آغاز گردد.

وضعیت سیاسی و نظامی رژیم اسرائیل در حد کافی فرسایشی و شکننده شدهاست، ثبات سیاسی و وضعیت اقتصادی رژیم به شدت آسیب دیدهاست. از سوی اختلافات داخلی احزاب تندرو مذهبی با دولت، پیگردهای جقوقی، اتهامهای ناکامی در جنگ و محاکمههای نظامی هر آن ممکن باعث هرج و مرج شود. اگر استعفای وزیران راست افراطی کابینه نتانیاهو اسموتریچ و بن‌گویر قطعی شود، حتی امکان فروپاشی دولت نیز هر چه بیشتر می‌شود. جناحهای راست افراطی که بیشتر طرفدار ادامه جنگ بودند، اکنون در برابر پیامدهای ناگوار جنگ باید پاسخگو باشند و فرصتی برای جنگافروزی نخواهند داشت. ارتش نیز چنان خسته و فرسوده شدهاست که دیگر توان راهاندازی جنگ جدیدی را نخواهد داشت. بدین معنا که شرایط پسا جنگ در داخل رژیم، امکان شروع دوباره جنگ را به هیچ وجه ممکن برای نظامیان ارتش نخواهد داد.

ترس از حملات موشکی تلافیجویانه مقاومت اسلامی حماس، ادامه حملات نظامی حوثی و اختلال در تجارت دریای سرخ از دیگر عوامل بازدارنده ادامه جنگ خواهد بود.

از سوی، وجود تضمین‌های داده ‌شده از سوی آمریکا، قطر و مصر نیز رژیم را در صورت هر گونه تمایل برای ماجراجویی تازه پس از توافق در تنگنا قرار خواهد داد.

از سوی دیگر، بروز جنگ دیگر، برنامههای دولت جدید ترامپ برای پیشبرد طرح ابراهیم و عادیسازی روابط با کشورهای عربی و دیگر منافع منطقه‌ای مشترک را با چالش مواجه خواهد ساخت و این امر برای اسرائیل و آمریکا خوشایند نخواهد بود.

با این حال، هرچند احتمال آغاز دوباره جنگ زمینی بسیار کم است، اما احتمال انجام حملات هوایی که رژیم در آن دست بالایی دارد، همچنان محتمل به نظر می‌رسد.

میدان نبرد؛ پیروزی و باخت!

برای ‌ارزیابی پیروز و بازنده این نبرد، لازم نیست به سراغ تلفات دو طرف و وصف یک جانب و ملامت جانب دیگر برویم، فقط کافیست به اظهارات و اعترافهای سران سیاسی جهان، کارشناسان امور و تحلیلگران خودی حامی صهیونیستها مراجعه کنیم تا قضیه روشنتر گردد. 

▪️ یئیر اسولین؛ نویسنده اسرائیلی: «حتی اگر تمام خاورمیانه را اشغال کنیم و حتی اگر همه به ما تسلیم شوند، در جنگ غزه پیروز نخواهیم شد».

▪️ آلون مزراحی نویسنده و تحلیلگر اسرائیلی: «حماس به یک اسطوره فرهنگی برای نسل‌های آینده تبدیل شده است». 

▪️ یوسی میلمان کارشناس امور امنیتی اسرائیل: «اسرائیل» همیشه در نهایت تسلیم می‌شود و اسرای فلسطینی را آزاد می‌کند».

▪️ رون کوفمان روزنامه‌نگار اسرائیلی: «یک چیز را می‌توان گفت: حماس از بین نرفته است». 

▪️ شبکه 14 عبری: «ما تسلیم شدیم. این یک تسلیم است، هر طور که بخواهید آن را نام بگذارید».

▪️ یوآو زیتون خبرنگار نظامی روزنامه یدیعوت احرونوت: «حماس از سلاح‌هایش خلع نخواهد شد، زیرا آن‌ها تونل‌هایی دارند که برای تولید سلاح، جذب و آموزش نیروها استفاده می‌شوند». 

▪️ موشه فیگلین عضو سابق کنست: «این یک توافق تسلیم‌آمیز شرم‌آور برای «اسرائیل» است. ساکنان شهرک‌ها باید اقدام کنند».

▪️ یوسی یهوشوع تحلیلگر نظامی روزنامه یدیعوت احرونوت: «پس از ۱۵ ماه از آغاز جنگ، بنیامین نتانیاهو از نظر سیاسی شکست خوردهاست و ارتش و رئیس ستاد کل آن نیز از نظر نظامی شکست خوردند. پیروزی بر حماس محقق نشده و هر دو سطح سیاسی و نظامی با هم شکست خورده‌اند».

▪️ ژنرال گیورا آیلند صاحب «طرح جنرال‌ها»: «جنگ غزه یک شکست بزرگ است، زیرا به اهداف خود نرسید».

▪️ رادیو اسرائیل: حماس تسلیم نشد، پرچم سفید را بلند نکرد و اسرای اسرائیلی را آزاد نکرد. جنگ غزه بزرگترین شکست اسرائیل است».

▪️ اولاف شولتز، صدراعظم آلمان: «دست‌یابی به توافق درباره غزه امکان‌پذیر شدهاست و این را درک می‌کنم که توافق با حماس برای اسرائیل دردناک است».

▪️ آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا: «حماس را نمی‌توان تنها با راه‌حل نظامی شکست داد». 

آیا آتش بس کافی است؟

یک‌سال و اندی جنگ ویران‌گر و ادامه نسل‌کشی در غزه با حمایت مستقیم کشورهای آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان از رژیم صهیونیستی؛ علاوه بر تلفات زیاد انسانی 50 هزار شهید و 109274 مجروح، شرایط سخت و ناگوار آواره‌گی، ویرانی تمامی زیر ساخت‌های غزه، این شهر را به شهر ارواح تبدیل نموده و تقریباً شهری غیر قابل سکونت تبدیل نموده‌است. پرسش دیگری که مطرح می‌شود این‌است که آیا تنها آتش‌بس کافیست؟ خون 50 هزار انسان بی‌گناه که در این جنگ نا برابر شهید شده‌اند؛ چه می‌شود؟ در این راستا سه موضوع قابل بحث، مطرح می‌شود.

اول: این‌که تا چه وقت باید فلسطینیان برای آزادی سرزمین شان خون بدهند؛ مگر کشتارهای بی‌رحمانه در طول این هفتاد سال در انظار عمومی جهانی کافی نیست؟ چه وقت می‌باید جهان متوجه عدالت در قضیه فلسطین شود. سرزمینی که توسط رژیم اسرائیل غصب شده و ساکنان آن آواره و بی‌خانمان شده‌اند. جهانیان منصف و عدالت‌محور که در تمامی برهه‌های جنگ غزه با اعتراض‌ها و تظاهرات با شکوه، با نکوهش جنگ و حمایت از ملت فلسطین، شهکارهای زیادی را خلق کرده‌اند، باید به حق این ملت برای حاکمیت ملی و سرزمینی شان نیز اعتراف کنند و بر ثبات و عزم فلسطینیان برای بازپس‌گیری سرزمین شان به هر قیمت ممکن نیز پی‌برده باشند. لذا؛ اگر در راستای احقاق حق مردم فلسطین و حل قضیه فلسطین گامی بر می‌دارند، باید برای استرداد سرزمین فلسطین به صاحبان اصلی آن تلاش‌های شان را تا آزادی سرزمین فلسطین از اشغال صهیونیزم ادامه بدهند تا برای دست‌یابی به صلح پایدار در منطقه، گام‌های اساسی برداشته شود و مردم فلسطین نیز همانند سایر ملت‌های جهانی، بتوانند سرنوشت خود را تعیین کنند و دولت مستقل خود را اداره نمایند. حال، اگر کشورهای حامی اسرائیل خواهان حفظ امنیت اسرائیل و صلح پایدار در خاورمیانه هستند، باید صهیونیست‌ها را در مناطقی در کشورهای خود شان پذیرا باشند، نه در سرزمین‌های مردمی که از جان و مال برای آزادی، آزادگی و استقلال کشور شان مایه می‌گذارند.

دوم: این‌که جهان عدالت‌خواه، سازمان‌ها و نهادهای حقوقی بین‌المللی می‌باید در راستای به محاکمه کشانیدن عاملان این جنایت و نسل‌کشی آشکار، بسیج شوند تا عاملین این جنایات در دادگاه عدالت بین‌الملل محاکمه و پاسخ‌گو شوند. در این راستا از شجاعت شرافت‌مندانه آفریقای جنوبی و شکایت از رژیم اسرائیل در دادگاه عدالت بین‌الملل و حکم این دادگاه برای محاکمه سران رژیم حمایت کنند. هرگاه جهان در برابر نسل‌کشی فاجعه‌بار غزه سکوت کنند، عاملان این جنایت را با پشتوانه حامیان قدرت‌مند جهانی، برای ادامه این دست از جنایات و خلق تراژیدی‌های بیشتر جریح خواهد ساخت و جهان بیش از هر زمان دیگر به عدالت جهانی بی‌باور خواهد شد.

سوم: این که جهان اسلام و امت بزرگ اسلامی باید به این نتیجه رسیده باشند که بی‌توجهی به قضیه فلسطین چه‌قدر می‌تواند فاجعه‌بار باشد و دشمن صهیونیستی را برای ظلم و جنایت در حق مسلمانان مظلوم غزه بی‌باک‌تر خواهد ساخت. اکنون که فلسطینیان با قیام «طوفان‌الاقصی» با استقامت و قربانی شگرف، توانستند، طلسم شکست‌ناپذیری رژیم اسرائیل را بشکنند، مسؤولیت حمایت از فلسطین و آزادی مسجدالاقصی بر دوش امت اسلامی بیش از هر زمان دیگر، سنگینی می‌کند و می‌طلبد تا با هر روش ممکن؛ در این راستای ادای این رسالت سترگ به پا خیزند؛ اتحاد امت اسلامی و ایجاد یک صف منسجم و واحد اسلامی علیه خطر صهیونیزم امری ضروری و واجبی است. امت اسلامی باید علیه پروژه عادی سازی روابط با اسرائیل همچون سدی محکم و استوار در مقابل حاکمان خویش بیایستند و حکومت‌ها را وادار نمایند تا از داعیه قضیه فلسطین و آزادی مسجدالاقصی حمایت همه‌جانبه نموده و این راستا برنامه‌های عملی در سطح کشوری، منطقه‌ای و جهانی روی دست گیرند.

اشتراک گذاری
فروغ اندیشه وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *