اختلافات خانوادگی و راه حل­‌های آن

نویسنده: نصیراحمد کریمی

بدون تردید خانواده اولین و مستحکم ترین پایگاه استقرار زندگی اجتماعی انسانها است، و بسیاری از هنجارها و ناهنجاری‌های جوامع انسانی نیز مربوط به همین کانون مقدس است. امروزه بسیاری از مشکلات اخلاقی  و اجتماعی جوامع  ریشه در اختلافات خانوادگی دارد؛ زیرا به هر پیمانه که محیط خانواده سالم و با امن باشد به همان اندازه در روحیه افراد و اعضای آن تأثیر مثبت گذاشته وجامعه را نیز متأثر می کند. و هرگاه محیط خانواده محیطی نامساعد و ناهنجار باشد بر اخلاق اعضای خانواده تأثیر سوء گذاشته است؛آمارهای مربوط به جنایات و جرایم اخلاقی نشان دهنده این واقعیت اند، که اکثر افراد بزهکار از نعمت خانواده سالم محروم بوده و وارث ناهنجاری‌های خانوادگی هستند. همچنین کسانی که در جامعه به موفقیت­هایی دست یافته اند نیز موفقیت­‌شان را مدیون خانواده‌­های سالم خویش می‌­دانند.

آری! این یک حقیقت غیر قابل انکار است که انسان‌های موفق، مصلح و متعهد در خانواده و محیط‌­های سالم  تربیت می‌یابند؛ به همین منظور است که اسلام عزیز خانواده را نهاد مقدسی برای این امر دانسته است، ضمن اینکه اعضای خانواده را به پاسداری از حریم آن ترغیب نموده و بر رعایت حقوق یکدیگرشان تاکید می نماید؛ تا باشد در سایه رعایت حقوق یکدیگر و انجام وظایف‌­شان محیط خانواده  را محیطی سالم و بستری مناسب برای شکل گیری جامعه‌ای ایمانی و سالم قرار دهند.

از طرفی دشمنان اسلام وبشریت سال‌هاست که فعالیتهای گسترده­ای را بصورت پیگیر در جهت فروپاشی نظام خانوادگی انجام می‌د­هند؛ تا آنجاکه که با استفاده از وسایل گوناگون جوانان  و دوشیزه­‌گان را به بیرون آمدن از قید و بندهای خانوادگی و طغیان علیه آن تشویق می کنند. در گذشته اضافه بر هوس ران‌های غربی، برخی از فلاسفه و روانشناسان غربی نیز با این استدلال که تنها راه بدست آوردن شخصیت سالم و مستقل کنار گذاشتن سنتهای کهن خانوادگی است، تمام سعی و تلاش خود را در جهت کاهش وابستگی‌های خانوادگی متمرکز نمودند.

هر چند پیامدهای سوء این تفکرات تنها به جوامع غربی منحصر نگردیده بلکه جوامع شرقی و اسلامی را نیز متأثر ساخت،  بگونه‌­ای که آثار و پیامدهای زیان بار آن در جامعه­ی افغانی ما _ مخصوصاً درچندین سال اخیر _ نیز به چشم می خورد؛ مواردی چون سردی روابط خانوادگی، افزایش آمار جرم و جنایت، طلاق و….

اما امروزه جوامع غربی بیشتر از همه طعم تلخ همین تفکرات و اقدامات به ظاهر اصلاح طلبانه را می چشند؛ از اینرو اندیشمندان غرب در صدد بازیابی و روابط سالم خانوادگی بر آمده اند و به این حقیقت پی برده اند که نهاد خانواده بزرگترین حامی ونیرویی بازدارنده انسان‌ها از فساد ودرگیری‌­ها است؛ و اهتمام  به آن تاثیر بسیار زیادی در سالم سازی جامعه دارد.

با توجه به اهمیت اصلاح خانواده و جامعه جا دارد در زمینه ریشه یابی عوامل اختلافات خانوادگی و راه حل آن تدابیر کارشناسانه­‌ای در نظر گرفته شود، و این امر میسر نخواهد بود مگر با همکاری اولیاء و مربیان و تلاش علماء، اندیشمندان و مصلحین جامعه. در این فرصت به قدر توان سعی خواهیم کرد، ضمن معرفی برخی عوامل داخلی و خارجی اختلافات و معضلات خانوادگی به چاره جویی و پیشنهاد راه حل­‌های آن اشاراتی داشته باشیم.

ضعف معنویت و دیانت در خانوداه: اساسی ترین عامل تفرقه و درگیری‌های خانوادگی ضعف معنویت و دیانت و عدم التزام به دساتیر شرعی و ارزش‌های اخلاقی است. چه این امر موجب خود خواهی، خود محوری و بی توجهی نسبت به وظایف زناشویی و حقوق دیگران می‌گردد. در این صورت فرد صرفاً به منافع فردی خویش توجه داشته و نتایج و فواید اعمالش را تنها در زندگی دنیوی خویش می سنجد و دلیلی نمی بیند که کاری را که ظاهراً منافع در پی ندارد، بخاطر خدمت به دیگران و بهبود زندگی خانوادگی انجام دهد. بدون شک دیانت هرکدام از زوجین ضمن اینکه زندگی را برای همسرش گوارا و لذت بخش می کند باعث دل گرمی و صمیمیت روابط زناشویی نیز می‌گردد.

 شوهر با دیانت سعادت خویش را در گرو سعادت خانواده خویش می داند و بر آوردن نیازهای خانوادگی را از اهم واجبات خویش بحساب آورده در جهت تحقق آن از هیچ تلاش مخلصانه­ای  دریغ نمی ورزد. همچنین زن متدین،  تربیت اولاد،حفاظت از اموال و آبروی شوهرش را از واجبات دینی خویش بحساب آورده همواره با شوهرش صادقانه برخورد می کند و ایمانش هرگز این اجازه را به او نمی دهد که به شوهرش خیانت کند.

دخالت دیگران در زندگی مشترک: دخالت‌های اطرافیان مخصوصاً خانواده ها یکی از مشکلات زوج‌های جوان در اوایل زندگی مشترک است. متأسفانه این امر به یک معضل جدی برای برخی خانواده ها تبدیل شده و همواره حوادث ناگواری همچون خودکشی، قتل و طلاق را موجب می گردد. در این خانواده­ها بسا اوقات زوج‌های جوان بدون کوچکترین اختلافی صرفاً بخاطر اطرافیان و بزرگان خانواده ناگزیر از هم جدا شوند و در واقع زندگی آنها عرصه انتقام گیری و احساسات خانواده‌ها می گردد. در حالیکه این عمل نه تنها مشکلی را حل نمی نماید بلکه منجر به مشکلات متعدد دیگری نیز می‌گردد.

نوع دیگری از دخالت، دخالت انسانهای شیطان صفت و منحرفی است که برای رسیدن به مقاصد شوم و غیر اخلاقی خویش با ایجاد سوء ظن و فتنه جویی سبب بدبینی زوجین از یکدیگر شده، زمینه‌­ای جدایی آنها را فراهم می سازند، و برای این کار حتی به اعمال حرامی چون  سحر و جادو و غیره نیز متوصل می شوند. چنین افرادی طبق فرموده قرآن مجید هیچ بهره ای در آخرت ندارند و کاملاً افتخار همکاری با شیطان را دارا می باشند.{1}

انتظارات بیش از حد و ناسپاسی: از دیگرعواملی که سبب ایجاد اختلافات در خانواده می گردد، توقعاتی است که اعضای خانواده از یکدیگر دارند، در حالیکه بسیاری از این توقعات بر آورده نمی‌شوند و مشکل عمده اینجاست که همه به توقعاتی که از دیگران دارند توجه می کنند نه به توقعات و انتظاراتی که دیگران از آنها دارند.

انسان­‌های کم مایه همیشه خوبی‌­هایی‌ را که در حق دیگران کرده اند به یاد دارند و از اینکه در مقابل آن خوبیها پاسخی دریافت نمی کنند ناراحت شده و از بی نمک بودن دست خویش گلایه دارند، اما در مورد کوتاهی های خود و خوبیهای دیگران چندان حضور ذهنی ندارند. وقتی در یک خانواده همه اعضای آن با چنین نگرشی اعمال یگدیگر را مورد دقت وارزیابی قرار دهند طبیعی است که همواره در بین شان ناراحتی و گلایه وجود دارد.

راه از بین بردن این گلایه ها کم کردن توقعات است. انسان باید توقعات و انتظاراتش را از انسانها بریده و به خالق خویش وابسته نماید و از کسی انتظار نداشته باشد که خوبیها و نیکیهای او را جبران کند. همچنان نیکی را باید همیشه بخاطر خود نیکی و اجر و پاداشی که دارد انجام داد نه بخاطر جبران آن، تنها در این صورت است که انسان از نیکی کردن به دیگرا ن لذت می برد و البته زندگی بسیار لذت بخش تری نیز در آخرت نیز در انتظار او خواهد بود. و همین توجه به ثواب اخروی زندگی دنیوی را نیز زیبا و باطراوت می سازد.

بعضی از والدین همواره از ناسپاسی فرزندانشان گلایه دارند، البته حق هم دارند، زیرا پدر و مادر نه تنها به عنوان سرپرست و کلان خانه بلکه بعنوان کسانی که بزرگترین حق را بر انسان دارند سزاور تکریم و اطاعت هستند و اطاعت از آنها از عبادات مهم محسوب می گردد. قرآن کریم نیکی به والدین را پس از ایمان به الله تعالی بزرگترین عمل صالح قرار داده است  و والدین حق دارند به پاسخ این همه ایثار و احسان انتظار سپاسگذاری و حق شناسی داشته باشند. البته این امر به تربیت فرزندان بستگی دارد، اگر والدین می خواهند فرزندانی حق شناس و سپاسگزار داشته باشند باید آنها را همانگونه تربیت نمایند زیرا حق شناسی ثمره تربیت صحیح است و نمی توان آنرا در میان افراد تربیت نیافته جستجو کرد.

اختلاف سلیقه و تفاوت فامیلی: یکی از مواردی که بسا اوقات زندگی مشرک را با مشکل مواجه می کند، اختلاف سلیقه است. وجود اختلاف سلیقه در میان دو فرد امری کاملاً طبیعی است، مخصوصا اگر دو فرد از نظر فرهنگی و مالی تفاوتهایی با هم داشته باشند. زیرا ممکن است یک شخص چیزی را زیبا ببیند اما دیگری عین همان چیز را زشت بداند، از این رو به تفاوت سلیقه و دیدگاه نباید در هر امری زیاد اهمیت داد.

همچنان گاهی مواردی مانند نسب، ثروت و سواد بهانه هایی می شوند برای اختلافات و تحقیر یکدیگر،  حال آنکه در زندگی های امروز تفاوتهای نسبی، فرهنگی و مالی امری اجتناب ناپذیر گردیده. پس نباید این تفاوت‌ها را بهانه ای برای تلخ نمودن زندگی مشترک قرار داد و باید پذیرفت که زن و مرد با تمام این تفاوتها و نا برابریها در حقیقت از یک  اصل و نژاد هستند. پروردگار متعال این حقیقت را به وضاحت بیان داشته است: «یا ایها الناس التقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا کثیرا و نساء» ( ای مردمان از (خشم) پروردگارتان بپرهیزید. پروردگاری که شمار را از یک انسان بیافرید و (سپس) همسرش را از نوع او آفرید، و از آن دو نفر مردان و زنان فراوانی (بر روی زمین) منتشر ساخت.)

و در اخیر  باید یاد آور شد که هرچند سوء تفاهمات و اختلافات درونی در کنار وساوس شیطانی و دخالت اطرافیان از عوامل مهم اختلافات خانوادگی بشمار می آیند اما امروزه زندگی مادی و رقابت‌های ناسالم خانوداگی از سویی و هجوم فرهنگ­‌های جاهلی وغربی از سویی دیگر بیشتر از هر زمانی سبب بیگانگی و از هم جداشدن  کانون‌های  خانواده  گردیده و سلامت  وامنیت جوامع اسلامی را با خطرات زیانباری مواجه ساخته است.

همچنین  باید اذعان  نمود که وجود اختلاف رای و نارضایتی در هر جمع و گروهی کاملاً طبیعی است، مخصوصاً در جمع خانوادگی که منافع افراد و اعضای آن با هم گره خورده و یا بعضاً در تضاد و اصطکاک با هم قرار می گیرد. اما  استمرار و تشدید اختلافات در هر جمعی نکوهیده و بد است  و در جمع خانوادگی بدتر از همه است؛ زیرا این عمل بیش از هر چیز دیگری موجب مسرت و خوشحالی شیطان می گردد.{2}

پا نوشت:

1] –  بقره: 102 «فتعلمون منها ما یفرقون به بین المرء و زوجه و ما هم بضارین من احد الا باذن الله و لقد علموا لمن اشتراه ما له فی الآخره من خلاق»از ایشان چیزهایی آموختند (و در راهی از آن استفاده کردند) که با آن میان مرد و همسرش جدایی می افکندند. و حال آنکه با چنین جادویی نمی توانند به کسی زیان برسانند مگر اینکه با اجازه و خواست خدا باشد و آنان قسمت‌هایی را فرا می گرفتند که بر ایشان (از لحاظ دنیا و آخرت) زیان داشت و بدیشان سودی نمی رساند و مسلما نمی دانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد، بهره‌ای در آخرت نخواهد داشت.

2]_ در روایتی آمده است: «ایادی شیطان پس از اینکه وظایفشان را انجام می دهند در یک گرد همایی برای انتخاب یک شیطان نمونه شرکت می کنند و هرکدام گزارش تلاش‌های شان را ارائه می نمایند. در حالیکه بسیاری از آنها توانسته اند انسانهایی را مرتکب اعمال حرام و ترک فرائض و یا وادار به قتل عمد نمایند، اما در نهایت فردی به عنوان شیطان نمونه انتخاب می شود که توانسته است با وسوسه های مکرر، میان زن و شوهری اختلاف انداخته و موجب جدایی آن دو گردد. (مسلم بن حجاز نیشابوری، صحیح مسلم، باب الفتن و اشراطه، شماره: {5032}

اشتراک گذاری
فروغ اندیشه وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *