افراط و خشونت طلبی یا اعتدال و میانه‌روی

ماهیت رسالت امت اسلامی بر وسطیت و میانه‌روی استوار است. همان وسطیتی که الله تعالی برای ترسیم خط‌مشی امت اسلامی در قانون اساسی مسلمانان بیان می­‌دارد:

﴿وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّهً وَسَطاً﴾ (بقره/۱۴۳)

و همچنین ما شما را امت وسط و میانه‌رو قرار داده‌­ایم.

 هرگاه امت از این وسطیت عدول کند؛ چیزی جز افراط و تفریط نیست. عدولی که تعامل امت را با بشریت از روشی مدبرانه و خیرخواهانه بر اساس عدالت؛ به روشی نا متعادل، مستبدانه و خشونت بار مبدل می­‌سازد.

این مبحث کوتاه مجالی نیست تا به اهمیت اعتدال و میانه‌روی در کار اسلامی و رسالت امت هدایت‌گر بپردازیم اما آنچه مورد توجه بحث ماست مقایسه­‌ی کلی میان تعامل پذیری، اعتدال و دوری از افراط و خشونت در صدر اسلام و کاستی­‌های عصر فعلی ما در این عرصه و دردها و آلام ناگواری‌است که امت ما در پی مجال دادن به پدیده­‌های افراط و تفریط، در پیکرش پدید آمده و به مرض مزمنی تبدیل شده است. 

در حقیقت سنت الله تعالی بر وسطیت و معتدل قرار دادن امت اسلامی برای جاری بودن ندای عدالت‌خواهانه و متعادل اسلام و ارائه­‌ی الگوهای معتدل برای بشریت هر زمان و مکان بوده‌­است. زیرا استمرار و بقای هر تمدنی بر متعادل حرکت نمودن پرچمداران و پیروان آن بستگی دارد، چه بسا مکاتب متعادل و بر حقی توسط پرچمداران نا متعادل آن به افراط و یا تفریط مواجه شده و به تاریخ پیوسته‌­اند و یا هم، همچنان نا متعادل به حیات نا متوازن ادامه می­‌دهند که نه بود شان برای بشریت سودی دارد و نه هم نابودی شان کدام ضرری!.

اگر به تعالیم انبیای الهی بنگریم؛ آن دعوت به فکر میانه و معتدل توسط رهبران بعدی آن دستخوش تحریف افراطی و مفرط قرار گرفت، پیروان شان را به گمراهی کشانید و نه تنها که این رهبران دینی با تحریف نتوانستند باعث تأثیرگزاری مثبت بر بشریت شوند که خود در دامان افکار انحرافی و قوانین مکاتب بشری سقوط کردند. پس حرکت استمراری در فراخنای تاریخ نیاز به حرکت معتدل بر اساس فهم درست از تعالیم منبع دارد و هر گونه برداشت افراطی و یا تفریطی جز افتیدن در مسیر شکسته­‌گی و یا انحطاط و بطالت نتیجه­‌ی دیگری ندارد. این سنت را در ظهور و افول تمدن­‌ها و گروه­‌های گوناگون دینی، سیاسی و اجتماعی می‌­توانیم ببینیم.

«افراط به معنای عملکرد بیش از حد از یک قاعده و قانون و احساسات نامتعادل در افکار، سخنان و عمل وارد نمودن است» (1) بدین معنی که آنچه به گونه‌­ی استندرد برای پیشبرد امری در نظر گرفته شده­‌است، از حد معمولی آن تجاوز کند.

فرض کنید شما برای رسیدن به یک مکان مورد نظر داخل موتر نشسته اید. آنچه برای استفاده­‌ی درست از موتر برای رسیدن به مکان مورد نظر شما مهم است؛ راندن بر اساس توان ماشین و استندردهای شرکت سازنده­ی موتر و همچنین قوانین و مقررات پذیرفته شده راننده­‌گی است. در این بین اگر شما بنا بر هر دلیلی؛ عملی خلاف اصول مقرره انجام دهید، کاری خارج از حالت اعتدال محسوب می‌­شود؛ فرض کنید اگر راننده­ی دیگری کاری کرد که اعصاب تان خراب شد، موتر کم کاری کرد و حوصله­‌ی تان را سر برد و شما سرعت تان را از حد معمول بیشتر کردید و با عصانیت تیز راندید، به این حالت افراط می­‌گویند در نتیجه­‌ی چنین گریزی از حالت اعتدال شما هم به خود آسیب می­‌رسانید، هم به سرنشینان موتر و هم به افراد داخل جاده. و بالعکس، اگر بنا به هر دلیلی سرعت تان را از حد معمول کم کنید و یا با سهل انگاری در مسیر راه مصروف تماشای مناظر و استراحت مفرط در منزلگاها شوید، طبعاً از مسیر عقب می‌­مانید؛ این حالت تفریط محسوب می‌­گردد و رسیدن به مکان مورد نظر را برای تان دشوار و یا غیر ممکن می‌­سازد.

مسلمانان نخستین که در مکتب اعتدال پیامبر صلی الله علیه و سلم تحت تربیه مستقیم قرار داشتند، در تمام حالات ضعف و نیرومندی، شکست و تفوق، سختی و آسانی؛ اعتدال و دوری از خشونت را بر تندروی و سهل انگاری ترجیح می‌­دادند و در هیچ حالتی از اصول ثابته‌ی منبع یعنی وحی الهی کوچک­ترین عدولی نمی­‌کردند، لذا ما نه شاهد افراطی در عملکرد شان هستیم و نه هم تفریطی!.

اگر سخت­‌ترین و دشوار ترین مراحل دعوت پیامبر صلی الله علیه و سلم را 13 سال مکه بدانیم، نه شکنجه­‌ها و آزار مشرکین و حتی شهادت یاران پیامبر توانست مسلمانان تربیت یافته­‌ی مکتب متعادل پیامبر را به افراط بکشاند تا دست به اقدامات خشن و بدون حکمت بزنند و نه هم سه سال رنج گرسنه­‌گی و تشنه­‌گی شعب ابوطالب، نه هم رانده شدن پیامبر از طایف و نه هم نقشه­‌ی و اقدام مشرکین به ترور پیامبر؛ بلکه تمام واکنش­‌های دعوتگران پیرامون پیامبر چنان حکمت آمیز، معتدل و دور از افراط و تفریط بود که یک تازه مسلمان در مرحله­‌ی اول به عمق این روش متعادل پی می‌­برد و افراط و خشونت از روش رفتاری­‌اش رخت بر می‌­بست. این روش متعادل تمام دروازه­‌های استفاده­‌ی ابزاری برای مشرکین از عملکرد مسلمانان را بست و چنان کلافه­‌ی شان نمود که به بدترین افراط و خشن­ترین صورت مبارزه یعنی ترور پیامبر روی آوردند. اما روش­‌های خشونت بار همواره محکوم به شکست است.

در آسان­ترین و نیرومند ترین حالت زمان حیات پیامبر، که فتح مکه و بعد آن را در نظر بگیریم باز هم هیچ­گونه عملکرد افراط­گونه و خشونت‌­بار در تعامل مسلمانان با سایرین حتی با دشمن ترین افراد، نیز ثبت نیست.

سنت الله متعال بر این است که این امت همچنان در راه اعتدال و دوری از افراط و تفریط باقی بماند، بر همین اساس، در طول تاریخ امت اسلامی، کتله­‌ی اصلی و بدنه­‌ی این امت؛ گرچه فراز و فرودهایی را پشت سر گذاشته، اما هیچ­گاه از مسیر حق و عدالت، اعتدال و میانه­روی دور نشده‌­است. این گروه­‌های منتسب به اسلام اند که گاه و بیگاه با عدول از خط اعتدال اسلام ظهور و افول می­‌کنند، این روند مستقیماً بعد از حیات مبارک پیامبر صلی الله علیه و سلم آغاز و تا کنون نیز ادامه دارد و چه بسا ادامه داشته باشد. این جریان‌­ها ممکن باعث آسیب­‌ها و زخم‌­های جزیی در پیکر امت شوند اما هیچ­گاه نمی‌­توانند، امت اسلامی را از مسیر اصلی حرکت معتدل آن منحرف ساخته و یا به افول مواجه سازند.

ظهور اولین حرکت تفریطی در بین مسلمانان را می‌­توان جریان «منکرین زکات» دانست که با قرائت تفریطی از دین خواستند از اصول اسلام عقب نشینی نمایند. این جریان با عکس‌­العمل شدید و مدبرانه‌­ی ابوبکر صدیق رضی الله عنه خاموش گردید. اما سلستاً بعدها معتزله و در دوران معاصر نیز جریان­‌های “عقل­گرا و روشنفکر نماهای دینی” در خط تفریط سیر می‌­کنند و می­خواهند با عدول از خط وسطی اسلام از احکام آن بکاهند و یا اصول اسلامی را تعبیر و تأویل نمایند و به زعم خود شان اسلام را مدرن سازند و با تمامی پدیده‌­های عصری هماهنگ نمایند.

از پیدایش اولین حرکت‌­های افراطی که بحث اصلی ما در این مجال است، می­‌توان از قاتلان سیدنا عثمان رضی الله عنه و گروه خوارج نام برد. جریان خوارج با دید خاصی که نسبت شرایط زمانش داشت، با عدول از خط میانی اسلام در قرائت خویش از اصول اسلامی؛ نگاه‌­های تندی را ترسیم نموده و به سوی افراط گام برداشت. همین افراط باعث مشکلات فراوانی برای امت اسلامی و جامعه­‌ی مسلمان آن زمان پدید آورد و سر منشای بحران­‌های بعدی شد. قرائت­‌های خشن و نگاه‌­های تند به قضایا باعث شد تا ایشان بر اساس فهم نارسای خویش سیدنا علی ابن ابی طالب، معاویه و عمرو ابن عاص رضی الله عنهم را محور شرارت بدانند و حکم قتل شان را صادر نمایند که بالاخره منتج به شهادت سیدنا علی رضی الله عنه گردید. این جریان دست­ه‌ای مداخله­‌گر منافقین و سایر فرصت طلبان را نیز در بین جامعه باز نمود تا بتوانند اهداف خویش را در جامعه­‌ی اسلامی به پیش ببرند.

متوجه باید بود که فهم افراطی از دین بر اساس دوری از اسلام و عدم اخلاص به آن نیست؛ بلکه خوارج چه بسا از همه عابدتر و از همه مخلص‌تر بودند و نمازهای شان از همه طولانی تر و از همه قرآن را بیشتر تلاوت می‌­نمودند، اما آن­ها در فهم صحیح از اسلام مشکل داشتند، به ظواهر قضایا نگاه می‌­کردند و درک نارسایی از وسطیت و اعتدال اسلام داشتند و در پهلو، آن­ها فکر می‌­کردند که اسلام را از همه بهتر درک کرده‌­اند و چه بسا از پیامبر هم بهتر!

ذی الخویصره فردی بود که با همین تفکر به عدالت پیامبر، در توزیع غنایم جنگی در غزوه حنین انتقاد کرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم در جوابش فرمودند: «وای بر تو چه کسی عدالت می­‌کند اگر من عدالت­‌گر نباشم؟». اما پیامبر رحمت و حکمت با دید متعادل و میانه جلو صحابه رضی الله عنهم را از برخورد قهر آمیز با این شخص می‌­گیرند و می­فرمایند: «در آینده از نسل این شخص افرادی متولد می‌­شوند که از دین خارج می‌­شوند، نه به ­خاطر کمی وکاستی و سستی در زمینه‌­ی تکالیف شرعی، بلکه قرآن­کریم را زیاد تلاوت می­‌کنند و عبادت‌­های شما را تحقیر خواهند کرد». (2)

همین غرور و خود بینی، یک شخص را چنان از وسطیت خارج می‌­سازد که به منبع وحی الهی خرده می­‌گیرد، چه رسد به مسلمانان امروزی ما! هم قرائت و هم‌­نظر خویش را خوب دانسته و غیر آن را منحرف و چه بسا تکفیر می‌­کند!

در طول تاریخ اسلام ما شاهد ظهور چنین طرز تفکرهایی بوده‌­ایم که با نگاه­‌های افراطی و عملکردهای تند و شتاب‌زده مشکلات فراوانی را برای جامعه­‌ی اسلامی رقم زده­‌اند.

در عصر ما نیز، متاسفانه شاهد ظهور گروه‌­های گوناگونی با قرائت‌­های تند و سخت­گیری­‌های زیاده از حد در بین مسلمانان هستیم که دروازه­‌ی برخوردهای فزیکی و جنگ­های فرقه‌­ای را در میان مسلمانان باز نموده و باعث گردیده‌­اند تا دشمنان اسلام یک گروه را علیه گروه دیگر استفاده نموده و خود در گوشه عافیت نشسته و بحران جهان اسلام را به نفع اهداف استعماری خویش مدیریت نمایند.

قرائت‌­های افراطی و برداشت‌­های وارونه از ظواهر آیات و توجیه عملکرد خشن و خشونت‌­بار، اصلی است که امروزه روش برخوردی معتدل و حکمت‌­آمیز را در بین مسلمانان به سوی نابودی می‌­کشاند و این همه تنش و بحران را در جهان اسلام بوجود آورده و هر روزه از امت اسلامی قربانی می‌­گیرد.

دوباره می‌­باید نگاهی عمیق­‌تری به نوع تعامل پیامبر صلی الله علیه و سلم با مخالفینش که فکر و عملکرد شان نمایان­گر دشمنی و عناد نسبت به رویکرد پیامبر بود و علناً علیه ایشان نقشه می­‌کشیدند؛ بیاندازیم تا چهره‌­ی تابناک مدارا، عدالت، حکمت و اعتدال انسانی را آشکارا ببینیم. افرادی همچون ذی الخویصره و عبدالله ابن اُبی که به منافقت مشهور بود و دار و دسته‌اش که حتی به ام المومنین عایشه­‌ی صدیقه همسر پیامبر تهمت زدند، در بین جامعه­‌ی اسلامی در سایه‌­ی عدالت پیامبر زنده­گی می­‌کردند؛ اما پیامبر صلی الله علیه و سلم به اصحابش دستور نمی­‌داد تا آن­‌ها را منافق بخوانند و گردن بزنند و… بلکه با حکمت تمام با ایشان مدارا می­‌کرد تا مبادا بین جامعه­‌ی اسلامی در صف متحد مسلمانان کشمکش و پراگنده­‌گی ایجاد شود و راه­‌های نفوذ دشمن فرصت طلب در صفوف مسلمانان باز شود. این برخورد حکیمانه بود که می‌­توانست بسیاری از مخالفین پیامبر که دید منصف و واقع بینانه‌­ای داشتند، را مجذوب پیامبر سازد و با گرایش ایشان به اسلام به شخصیت‌­های پرافتخار تبدیل گرداند.

‏فَبِمَا رَحْمَهٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ ‏( آل عمران/159)

‏«‏از پرتو رحمت الهی است که تو با آنان نرمش نمودی و اگر درشت خوی و سنگ‌دل بودی از پیرامون تو پراکنده می‌شدند. پس از آنان درگذر و برای شان طلب آمرزش نما و در کارها با آنان مشورت کن و هنگامی که (پس از شور و تبادل آراء) تصمیم به انجام کاری گرفتی بر الله توکّل کن‌؛ چرا که الله، توکّل‌کنندگان را دوست می‌دارد».‏

‏ وَلَا تَسْتَوِی الْحَسَنَهُ وَلَا السَّیِّئَهُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَهٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ (فصلت/34)‏

«‏نیکی و بدی یکسان نیست. (هرگز بدی را با بدی، و زشتی را با زشتی پاسخ مگوی. بلکه بدی و زشتی دیگران را) با زیباترین طریقه و بهترین شیوه پاسخ بده. نتیجه این کار، آن خواهد شد که کسی که میان تو و میان او دشمنانگی بوده است، به ناگاه همچون دوست صمیمی گردد».‏

اما امروزه متاسفانه دیدهای افراطی، به محکمه­‌های تبدیل شده است که با اندک­ترین سوءظنی اشخاص را تکفیر، تفسیق و واجب­القتل محسوب نموده و به خود حق می­دهند تا حدود الهی را به صورت گروهی و شخصی مورد اجرا قرار دهند، حقی که الله تعالی تنها برای دولت اسلامی تفویض نموده است. کشتن انسان‌­ها به چنان امری عادی و معمولی تبدیل شده که خون انسان ارزان­ترین شئ پنداشته می‌­شود. طوری­که اگر قومی، گروهی، طایفه­‌ای و یا افراد یک منطقه کاری را انجام دهند که بنا به قضاوت گروه دیگری مشکل داشته باشد، تمام افراد منسوب به آن قوم، گروه، طایفه و منطقه مباح­‌الدم محسوب شده و جواز کشتن شان صادر می­شود و در این میان آنچه فراموش شده است، پاسخ‌دهی این خون­‌ها در آخرت است.

رسول اکرم صلی الله علیه و سلم می­فرمایند: روز قیامت اولین امری که به آن رسیده­‌گی می­‌شود، خون هاست. (3)

قتل­‌ها، ترورها، انفجارها، انتحاری ها، سر بریدن­‌ها، کشتار غیر نظامیان و جنگ­ افروزی‌­های امروزه در بین مسلمانان ناشی از همین دیدگاه‌­های متحجرانه­‌ای است که برخی از جریان­‌ها بدان مبتلا شده‌­اند. در این در میان اگر نگاهی به تمام این کشاکش‌­ها و جنگ­‌ها بیاندازیم در کدامین نقطه­‌ی جهان اسلام به مشاهده می­‌رسد که یک صف واحد از مسلمانان در مقابل کفار و غیر مسلمانان شکل گرفته باشد و به جهاد بپردازد! مگر در فلسطین.

نمی‌­توان قیام ملت‌­های مظلوم را در برابر دستگاه‌­های استبدادی و دیکتاتوران معاصر، جریان­‌های بهار عرب را در این شمار آورد که آن بحث جداگانه ای  است؛ اما برخورد مسلحانه و قهر آمیز در شرایطی که امت اسلامی آسیب پذیرترین زمانش را از ناحیه‌­ی جنگ­‌های تحمیلی و نابودگر سپری می­‌کند و خفاشان استفاده جو در کمین بروز چنین حوادثی اند، تأمل بیشتری در این گونه اقدامات را می‌­طلبد.

اما در سایر درگیری ­های خشونت‌­بار در جهان اسلام، ترور و وحشتی که حاکم است، چه کسانی از آن سود می‌­برند و چه کسانی آسیب می­‌بینند و نابود می‌­شوند؛ جز آسیب فزیکی و روحی در پیکر امت اسلامی و نابودی پتانسیل­‌ها، ظرفیت‌­ها و منابع سرزمین­‌های اسلامی!

موضوع مهم دیگری که در همین عرصه قابل تذکر و تأمل جدی است، بحث استفاده­ی ابزاری و جنگ فکری و روانی است که غرب به صورت جدی از آن بهره می­برد. بیشترین تئوری­‌های شکست خورده‌­ی نظریه پردازان غربی در میدان مبارزه با فکر اسلامی که هیچ دلیل اثباتی در طول تاریخ برای آن نبود، اکنون با استفاده­‌ی ابزاری از عملکرد جریان­‌های خشونت­‌گرا در جهان اسلام به مستند تبدیل می­‌شود و برای آن دلیل عینی دست و پا می‌­شود و با استفاده از غول های قدرتمند و پر نفوذ رسانه های، چنین شبهه‌هایی را در افکار عمومی جهانی القاء سازند: اسلام و تروریزم، اسلام و خشونت، اسلام دین شمشیر، دین زور، ترور و کشتار، اسلام دینی که با اجبار و شمشیر گسترش یافت، دینی که آزادی عقیده را بر نمی­تابد و با بشریت امروز نمی‌­تواند زندگی مسالمت‌آمیز داشته باشد. اسلام دینی که مایه­‌ی عقب ماندگی کشورها شده و توان تعامل با زند­گی عصر و دنیای مدرن را ندارد.

رسانه­‌های جهانی نیز همپای قدرت­‌های استعماری با اغراض تمام قضایای خشونت‌­بار را در جهان اسلام پوشش داده و هر گزارش خورد و بزرگی تیتر درشت اخبار و گزارش‌­های شان را تشکیل می‌­دهد و هر مجالی که سخن از انتحار و کشتار است، تصاویری از مسلمانان به نمایش گذاشته می‌­شود تا اسلام را بیشتر به خشونت و افراط پیوند بدهند. با این روند، برد غربیان بی هیچ نبوده طوری که هر جا فردی را باریش بلند و کلاه، حجاب و یا لباسی که منسوب به مسلمانان محسوب شود، ببینند به صورت فوری تصویر یک تروریست در ذهن­‌ها نقش می­‌بندد و ماموران نظامی نیز به بهانه­ی امنیتی مشکلات بزرگی را برای مسلمانان خلق می­‌کنند.

فرهنگ افراط‌گری حاصل‌اش جز خشونت‌گری نیست؛ آسیبی که جامعه از افراط‌گرایان می‌بیند با آسیبی که از جانب دشمن بر پیکر امت اسلامی وارد می‌شود قابل مقایسه نیست. یعنی ضرر افراط‌گرایان گاهی می­‌تواند به مراتب بیشتر باشد. از همین جاست که رسول اکرم صلی الله علیه و سلم امتش را نسبت به افراط گرایی هشدار می دهند و به میانه­‌روی فرا می­‌خواند:

«ایاکم و الغلو فی الدین» (4).  «از پیمودن راه افراط در دین برحذر باشید».

«میانه روی کنید و بر حق استوار باشید». (5)

بروز چنین خشونت­‌ها و افراط­گرایی‌­ها در میان مسلمانان بر خشونت و افراط­گرایی می­‌افزاید و خط اعتدال، میانه­‌روی و عدالت را کم رنگ و کم رنگ­‌تر می‌­سازد. هر گروه با عقده‌­هایی که از گروه دیگر گرفته است، به خود حق می­‌دهد تا انواع روش­‌های خشونت­‌آمیز و خانمان برانداز را علیه گروه دیگر به کار ببرد و این را حق مسلم خود می‌­داند و هر کس را که با روش و اعمال گروهش مخالفت کند، را نیز از دین خارج دانسته و مباح الدم اعلام می­‌کند.

عدول از خط اساسی اعتدال و میانه‌­روی و گرایش‌­های افراط و تفریط نه تنها امت اسلامی را در بحرانی خانمان‌سوز دچار ساخته و ماهیت تعامل داخلی‌­اش را نا رسا ساخته؛ بلکه در سطح تعامل بیرونی نیز سدی محکم در برابر تعامل و تأثیرگزاری امت اسلامی به عنوان خیر امم و توجیه کننده­‌ی بشریت به خیر و نیکی قرار گرفته‌­است و توان ادای رسالت جهانی را از امت ما سلب نموده‌­است.

حال؛ با این وصف، زمانی که روش رفتاری حکمت­‌آمیز و معتدل در بین خود مسلمانان چنین در بحران عمیق فرورفته باشد، چه مجالی برای پیروان خط اعتدال برای تعامل مثبت و تأثیر گزار با غیر مسلمانان باز می­‌گذارد، تا زمانی که به درمان دردهای داخلی امت نپردازند.

امت اسلامی در حالی به این بحران دچار شده است که بعد از یک دوره­‌ی طولانی خواب غفلت، انحطاط عمیق و سقوط در پرتگاه استعمار غربی؛ دوباره در حال بیداری و باز یابی هویت خویش است. یکی از عوامل عمده‌­ی بحران فعلی، فقر علمی و فهم نادرست از دین، مقاصد دین و رسالت امت اسلامی در جهان معاصر است که در دوران انحطاط به آن دچار شده است و این مهم رسالت علماء، اندیشمندان و دعوتگران مخلص این امت را سنگین‌­تر می­سازد تا در راستای گسترش فهم صحیح از اسلام بر اساس خط اعتدال و عدالت در بین امت اسلامی و به خصوص جوانان مسلمانان تلاش همه‌گیر نمایند تا جوانان با تمسک واقعی و پایبندی عملی به ارزش های اسلامی، شکار افکار افراط و تفریط جریان­‌های خشونت­‌طلب نشوند، بلکه به پتانسیل‌­های محرکی برای بلند کردن پرچم اعتدال اسلامی تبدیل شوند و معرف الگوهای واقعی مسلمانان در تعامل حکمت­‌آمیز با جهانیان و دعوتگران هدایت و روشنگری باشند.

منابع:
1. مقاله‌­ی انترنتی (نگاهی به خشونت و افراط گرایی مذهبی) نوشتۀ دوکتور احمد نعمتی منتشر شدۀ سایت اصلاح‌وب.

  1. صحیح بخاری – 9/ 17
  2. سنن ابن ماجه (2/ 873)
  3. سنن نسائی ۳۰۵۷
  4. صحیح المسلم

اشتراک گذاری
فروغ اندیشه وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *