اهمیت تفکر

نویسنده: احمد سهیل مصلح

 

آیاتِ زیادی از قرآن‌کریم انسان‌ را به تفکر و اندیشیدن سفارش می‌‌کند، آیاتی چون:  

«أَوَلَمْ یَتَفَکَّرُوا فِی أَنْفُسِهِمْ‌» روم/۸

«أَوَلَمْ یَنظُرُواْ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ» اعراف/ ۱۸۵

«أَفَلا یَنظُرُون‌َ إِلَی‌ الإِبِل‌ِ کَیف‌َ خُلِقَت‌» الغاشیه/ ۱۷

این آیات و آیاتی از این گونه، خود گواهی‌ست بر این مدعا که اسلام اهمیت ویژه‌ای به تفکر و اندیشیدن داده است، زیرا از تفکر است که انسان به شناخت خداونده­‌گار هستی دست می‌یابد.

تفکر و اندیشه‌کردن، از بزرگ‌ترین امتیازات انسان به‌شمار می‌رود و او را از غیر آن متمایز می‌سازد، اما متأسفانه در عصر و زمانی‌که ما زند­ه‌­گی می‌کنیم، آن بهای عظیمی که الله تعالی در کلامش سترگش به این امر، عنایت نموده است، به آن داده نمی‌­شود و در نتیجه این عبادت مهم تبدیل به گمشده‌ای در میان عبادات گردیده است. چون از تفکر به‌عنوان یک عبادت آن هم از بزرگ‌ترین گونه‌های آن یاد کردم، تعجب نکنید زیرا اندیشیدن به نشانه‌های قدرت الهی، عناصر طبیعت و احوال بعد از مرگ از مؤثرترین مواردی‌ست که انسان را در مسیر حقیقت و قناعت قرار می‌دهد.

در کنار آیات قرآنی، عمل و رفتار پیامبر ﷺ  نیز به اُبهت و اهمیتِ تفکر اشاره دارد. آن‌جا که در غار حِرا می‌رفتند و روزهای متوالی و شب‌های پشتِ سر هم عبادت می‌کردند، شاید کنجکاو شده باشید که تا آن زمان نمازی فرض نشده بود و قرآن‌کریم نازل نشده بود، پس ایشان به چه عبادتی مصروف بودند؟ جواب این است که به عبادتی به نام «تفکر» مصروف و مشغول می‌شدند و پیوسته به نجات مردم از سیاهی ظلم و جور ظالم می‌اندیشیدند، چنان‌چه امام بُخاری رحمه‌­الله  مشهور به (امیر المؤمنین در حدیث) به‌طور مفصل در کتابِ بخاری این موضوع را تحت عنوان (باب بدء الوحی‌؛ یعنی: چه­گونه­‌گی آغاز وحی) بیان نموده‌ است.

حتی پیامبر «صلی الله علیه وسلم» بعد از بعثت نیز، ضمن این‌که تفکر را ترک نکردند، اصحاب و امت را به این امر تشویق می‌نمودند، چنان‌چه إبن حبان در کتاب صحیح خود روایت زیر را نقل می‌کند:

از عایشه رضی الله عنها در مورد شگفت‌انگیزترین کار پیامبر ﷺ  سوال شد و ایشان در جواب فرمودند: ‌در یکی از شب‌ها متوجه شدم که پیامبر ﷺ به نماز ایستاده هستند و زیاد گریه می‌کنند و اشک می‌ریزند تا این‌که به رکوع رفتند و باز هم گریه‌، امان­‌شان نداد و در سجده نیز چنین نمودند، سر انجام بلال رضی الله عنه  پیامبر ﷺ  را به نماز صبح فراخواند و چون پیامبر ﷺ  را در حالت گریه یافت، فرمود: ای رسول خدا، چرا گریه می‌کنید در حالی‌که الله متعال گناهان گذشته و آیندۀ تان را آمرزیده است؟ پیامبر ﷺ  فرمودند: آیا بندۀ شکرگزار نباشم؟ و چگونه گریه نکنم در حالی‌که امشب این آیه بر من نازل شده است: (إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لَآیَاتٍ لِأُولِی الْأَلْبَابِ‌) (آل عمران/۱۹۰) «‌به تحقیق در آفرینش آسمان‌ها و زمین و جا به جایى [و پیاپى بودن] شب و روز، بى‌تردید نشانه‌هاى [روشنى] براى خردمندان است».

پیامبر ﷺ  فرمودند: (وَیلٌ لِمَن قَرَأها و لم یَتَفَکَّرْ فیها) «واى بر کسى که این را بخواند و درباره آن نیندیشد».

از نگاه إبن قیم رحمه الله  شناختِ خداوند به دو گونه می­‌باشد:

گونۀ اول: شناختی که عبارت از اقرار‌کردن به وجود خدا باشد، نا گفته پیداست که مسلمان، کافر، موحد، مشرک، مخلص و منافق در این نوعِ شناخت با هم‌دیگر شریک هستند، به گونه‌ای که بر وجود خدا اذعان دارند؛

گونۀ دوم: شناختی توأم با عشق، علاقه  محبت و خشیّت؛ مسلمانِ راستین کسی‌ست که الله را این‌گونه بشناسد.

این را فراموش نکنیم که شناخت الله جل جلاله به این گونه، بدون فرایندِ تفکر و به کار‌انداختنِ اندیشه، ممکن و متصور نیست.

با استعانت از دو راه، می‌توانیم الله تعالی را به گونۀ دوم بشناسیم:

اول: تفکر در کتابِ خواندنی الله تعالی که  همانا قرآن‌کریم است، چنان‌چه خود می‌فرماید:

(أَوَلَمْ یَهْدِ لَهُمْ کَمْ أَهْلَکْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْقُرُونِ یَمْشُونَ فِی مَسَاکِنِهِمْ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ ۖ أَفَلَا یَسْمَعُونَ) (سجده/۲۶)
«آیا برای هدایت آن‌ها همین کافی نیست که افراد زیادی را که در قرون پیش از آن‌ها زنده­‌گی داشتند، هلاک کردیم؟ این‌ها در مساکن (ویران شده) آنان راه می‌روند، در این آیاتی است (از قدرت خداوند و مجازات دردناک او) آیا نمی‌شنوند؟».

اگر اندکی در این آیه تمرکز کنید، آن عده افرادی که آیات را می‌شنوند ولی به آن عمل نمی‌کنند، مورد توبیخ الهی قرار گرفته اند.

دوم: تفکر در کتابِ دیدنی الله تعالی که همانا تمام کائنات و موجودات هستی می‌باشد، چنان‌چه الله متعال می‌فرماید:

(أَوَ لَمْ یَنْظُرُوا فی مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما خَلَقَ اللهُ مِنْ شَیْ‌ءٍ وَ أَنْ عَسى أَنْ یَکُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَیِّ حَدیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ) (اعراف/۱۸۵)

«آیا در ملکوت آسمان‌ها و زمین [و حاکمیّت مطلق خداوند بر آن‌ها]، و آن‌چه خدا آفریده است، [از روى دقّت و عبرت] نظر نیفکندند؟! [و آیا در این نیز اندیشه نکردند که] شاید پایان زنده­‌گى آن‌ها نزدیک شده باشد؟! [اگر به این کتاب آسمانى روشن ایمان نیاورند]، بعد از آن به کدام سخن ایمان خواهند آورد؟».

اصحاب بزرگوار پیامبر ﷺ  نیز به تفکر و تعقّل، اهمیت می‌دادند؛ چنا‌ن‌چه از أم درداء که همسر أبو درداء بود در مورد بزرگ‌ترین عمل أبودردا سوال شد و او در جواب گفت: تفکر و اندیشیدن، بزرگ‌ترین عمل ابو دردا بود.

و یا آن‌جا که عامر بن عبد قیس می‌گوید: من از افراد زیادی از یاران پیامبر ﷺ  شنیدم که می‌گفتند: تفکر، نورِ ایمان است.

حسن بصری رحمه الله  می‌فرماید: «یک‌لحظه تفکر، بهتر از قیامِ یک‌شب است.»

و اما، آیا تا به حال فکر کرده‌اید که در چه مواردی می‌توان تفکر نمود؟

چند مورد وجود دارد که می‌توانید در آن تفکر کرده و از این عبادت، لذت ببرید:

اول: تفکر در آفرینش انسان؛

الله متعال می‌فرماید: (إِنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِنْ طِینٍ لَازِبٍ)  (الصافات/۱۱) «و ما انسان‌ها را از گِلی چسپیده، پدید آوردیم».  

و یا آن‌جا که می‌فرماید: (ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَهٍ مِنْ ماءٍ مَهِینٍ) (سجده/۸) «سپس نسل او را از عصاره‏اى از آب ناچیز و بى‏قدر آفرید».

حضرت عمر رض الله عنه می‌فرماید: هرگاه انسان را کبر و غرور فرا گرفت، باید در آفرینش خود تفکر کند که الله متعال او را از چه آبِ بی‌قدری آفریده است.

دوم: تفکر در آفرینش کائنات و جهان هستی؛

الله متعال می‌فرماید: (اللهُ خَالِقُ کُلّ شَی‏ءٍ) (زمر/۶۲) «خداوند آفریده­گار همه چیز است».

خلاصه؛ زمین و زمان، جهان هستی و این چرخِ گردون مخلوقات خداوند می‌باشند.

در جهانِ هستی چندین منظومه وجود دارد که یکی از آن‌ها منظومه شمسی است، این منظومه نُه سیاره دارد، سیاراتی چون: عطارد، مشتری، زحل، زمین و غیره؛ منظومۀ شمسی که زمین یکی از نُه سیارۀ آن به حساب می‌رود، با خورشید که نمادِ روشنایی‌ست حدود نود و سه میلیون مایل فاصله دارد و جالب‌تر این‌که کهکشانی که ما در آن زنده­‌گی می‌کنیم، کهکشان راهِ شیری نام دارد، این کهکشان یکی از صد هزار کهکشانی‌ست که تا حالا کشف شده است؛ تفکر در عناصر طبیعت، انسان را به حیرت وا می­‌دارد، اگر به آسمان و این رنگ زیبایش بنگریم، دل را نوازش می‌کند و اگر به زمین و این همه وسعتش ببینیم، عقل را شگفت‌زده می‌سازد و اگر به آفتاب و این همه درخشش خیره شویم، چشم را جذب خودش می‌سازد.

سوم: تفکرکردن نسبت به امورِ اخروی؛

  • چه جوابی در برابر این همه گناه داریم؟
  • چگونه به سوالات نکیر و منکر جواب دهیم؟
  • در برابر حقی که ضایع ساختیم، چه پاسخی داریم؟

این‌ها از مواردی‌ست که می‌بایست در آن تفکر نموده و سرانجام به نتیجه‌ای دست‌یابیم.

عبدالله بن مبارک رحمه­‌الله از تابعین است و می‌گوید: بر فردی که او نیز از تابعین بود، وارد شدم و او مشغول تفکر و تدبر بود، گفتم: به چه چیزی فکر می‌کنی؟ گفت: به این‌که چه­گونه از پل صراط عبور کنم.

اشتراک گذاری
فروغ اندیشه وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *