بحران مهاجرین؛ تراژیدی انسانی

نویسنده: احمد فرید فرزاد هروی
 

اخیراً اخراج بی‌رویۀ مهاجرین از ایران، بحث‌های زیادی را به‌وجود آورده‌است. این روند، با این شیوه و سازوکار بی‌سر و سازمان واقعاً یک چالش بزرگ انسانی، اقتصادی و اجتماعی را به وجود آورده و به تراژیدی انسانی تبدیل شده‌است.

از یک‌سو؛ ایران، با توجه به شرایط اقتصادی، سیاسی‌، گذر از جنگ و تحریم‌های اعمال شده، حق آن را دارد که مهاجرین افغان را که به‌صورت سرسام‌آوری رو به ازدیاد هم هستند و اکثراً به‌صورت غیر قانونی وارد این کشور شده و زندگی می‌کنند، را نپذیرد و روند اخراج شان را روی دست گیرد. اما، این امر؛ به این‌گونه و با چنین شتابی که باعث معضلات بزرگ برای مهاجرین و ملت افغانستان می‌گردد؛ درخور بحث بوده و بار ملامتی زیادی را به دوش کشور ایران می‌کشد. توهین، تحقیر، اتهام جاسوسی، روند انتقال شتاب‌زده و بدون برنامه که مشکلات زیادی در انتقال و بازگشت مهاجرین ایجاد نموده، مشکلات اقتصادی و مالی و سرازیر کردن سیلی از مهاجرین بی‌پناه و بی‌مکان در این هوای گرم تابستان سوزان که سرنوشت شان در این طرف مرز نیز زیاد مشخص نیست؛ عملی غیر انسانی، غیر اخلاقی و خلاف موازین و حقوق مهاجرین محسوب می‌شود که موجی از واکنش‌های شدید جامعۀ بین‌المللی، سازمان‌های بشردوستانه را نیز به دنبال داشته‌است.

اخلاق و کرامت انسانی

بر اساس گزارش‌ها، مهاجرین با پی‌گردهای مکرر، توهین و تحقیر زیاد از سوی برخی مسؤولین ایرانی و مردم این کشور مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌اند. ضرب‌الاجل‌های آنی و اخراج زودهنگام، دشواری مسیرها، برخورد نامناسب مأمورین ایرانی، تمامی موازین حقوق‌بشری و اخلاق انسانی را زیر پای گذاشته‌اند.

اتهام جاسوس اسرائیل:

پیشینۀ مهاجرت افغان‌ها به ایران به بیش از چهار دهه می‌رسد، از زمانی که در کشور ما جنگ‌های داخلی باعث آواره‌گی و مهاجرت مردم گردید. برخی از افغان‌های مهاجر در ایران، در آن کشور تولد و بزرگ شده‌اند و عمری این مهاجرین با آبرو و عزت زندگی کرده‌اند، گزاف نیست اگر گفته شود که کشور ایران آبادانی و سازندگی‌اش را مرهون کار و زحمت افغان‌های مهاجر بوده‌است. اکنون روا نیست که آن‌ها با تهمت و اتهام‌های بی‌اساس هویتی از ایران اخراج شوند. یکی از این دسته اتهام‌ها که بسیار آزار دهنده نیز بوده‌است، «جاسوس اسرائیل» است. ظاهراً از بین جاسوس‌های زیادی که ایران طی جنگ 12 روزه با رژیم صهیونیستی، دستگیر کرده‌است، یکی هم از اتباع افغان بوده‌است؛ حال، چگونه منطقی است که این امر را بر چندین ملیون مهاجر تعمیم داده و هویت مهاجرین افغان را خدشه‌دار سازند. مهاجرینی که با عزت و احترام می‌بایست به کشور بازگشت می‌کردند، پشت سر شان اتهام جاسوس باقی بماند. باید گفت که جاسوسی معمولاً از سوی کسانی انجام می‌شود که دارای نفوذ در دستگاه حکومتی، نظامی و استخباراتی باشند، نه از سوی مهاجرینی که در هیچ لایۀ اطلاعاتی ایران نه نفوذی داشته‌اند و نه هم دسترسی! بلکه مهاجرینی که در دیار مهاجرت دنبال کار و لقمه نانی بوده‌اند چگونه در سطوح سیاسی و اطلاعاتی این چنین حساس نفوذ کرده باشند تا با دشمن همکاری کنند. لذا به هیچ وجه نمی‌توان این اتهام را به هیچ یک از مهاجرین افغان در ایران برچسب زد و آن یکی –حتی اگر اثبات هم شود- یک استثناء محسوب می‌شود که قابل تعمیم نیست.

بی‌برنامه‌گی و هرج و مرج در اخراج مهاجرین:

اخراج مهاجرین می‌توانست با یک برنامۀ منظم طرح شود و به صورت تدریجی ماهانه در حد تعداد معینی از مهاجرین که با اکرام و حفظ کرامت انسانی، با آبرو از ایران به کشور شان عودت داده شوند، صورت گیرد؛ طوری که دولت و ملت افغانستان نیز بتواند و فرصت رسیدگی منظم و شایسته را برای آن تعداد معین از مهاجرین را داشته باشند. در این صورت، ملت افغانستان نه با سیلی از مهاجرین بی‌سرنوشت روبرو می‌شد و نه هم با معضلی بزرگ این چنینی دست به گریبان می‌شد.

مشکلات اقتصادی و معیشتی:

بی‌برنامه‌گی به حدی مشکلات بزرگی را سر راه مهاجرین ایجاد نموده‌است که برخی از مهاجرین، هست و نیست شان را از دست داده‌اند. این معضل، شرایط سو استفاده از ناگزیری مهاجرین را نیز برای صاحب‌کاران و صاحب‌خانه‌ها در ایران نیز میسر نموده‌است؛ طوری که برخی از صاحب‌کاران معاش و حق‌الزحمه کاری مهاجرین را پرداخت نکرده‌اند و برخی از صاحب‌خانه‌ها نیز از پرداخت مبلغ اجاره خانه نیز برای مهاجرین ابا ورزیده‌اند و برخی از مهاجرین نیز مجبور شده‌اند در این فرصت اندک، املاک خویش را به بهای اندک به فروش برسانند. برای اکثر مهاجرین نیز پایین بودن نرخ تومان در مقابل افغانی، معضل اقتصادی بسیار بزرگی ایجاد کرده‌است. طوری‌که سرمایۀ تومانی شان در افغانستان حتی به یک ربع نیز کاهش یافته‌است. این مبلغ ناچیز در بازار افغانستان نه سرمایه‌ای محسوب می‌شود و نه هم می‌توانند خانه و زندگی شان را سر و سامانی بدهند.

معضل بیکاری در افغانستان نیز درد دیگری بر دردهای مهاجرین افزوده‌است.
از سوی دیگر، جامعۀ افغانستان با مشکلات زیادی از جمله فقر و بیکاری مواجه‌است و دریافت چنین تعداد زیادی از مهاجرین اخراجی، بار سنگینی را بر دوش دولت و جامعه کشور ما قرار می‌دهد.

نقش دولت و سازمان‌های خیریه در راستای کمک و همکاری به مهاجرین

بحران مهاجرین برگشتی به افغانستان با این شیوه و روند شتاب‌زده یک تراژیدی انسانی است که نباید دست کم گرفته شود. لذا تمامی اقشار ملت افغانستان از دولت، سازمان‌های خیریه، تاجران و مردم کشور در راستای همکاری با مهاجرین باید دست تعاون و همدلی بدهند تا اثرات این تراژیدی هر چه بیشتر تقلیل یابد.

نقش دولت افغانستان:

1.  دولت مکلف است تا در اسرع وقت، مهاجرین را ثبت نموده و کارت هویت یا تذکره و کارت مهاجرت را توزیع کند، تا در خصوص شناسایی و برنامه‌ریزی برای توزیع کمک‌های بعدی مشکل خاصی پیش نیاید.

2.  ایجاد کمپ‌های موقت برای مهاجرینی که بدون سرپنا اند تا به صورت موقت در آن اسکان داده شده و خدمات معیشتی و صحی ضروری به آن‌ها ارائه شود.

3.  ایجاد یک شهرک ویژۀ مهاجرین و توزیع زمین به مهاجرین بی‌سرپناه می‌تواند در دراز مدت مشکل مسکن را برای شان حل کند.

4.  مهاجرین برگشتی در کشور میزان کار آموزده و اکثراً دارای مهارت‌های حرفه‌ای خوبی هستند، طرح برنامه‌های اشتغال‌زایی و تشویق مسؤولین فابریکات و شرکت‌های صنعتی برای استخدام مهاجرین، فراهم‌سازی زمینه‌های شغلی و کاری در ادارات دولتی و سکتور خصوصی می‌تواند روند ادغام مهاجرین را در چرخۀ اقتصادی و اجتماعی معیشتی جامعه تسهیل کند و معضل بیکاری و سردرگمی را حل نماید.

نقش سازمان‌های خیریه ملی و بین‌المللی:

1. سازمان‌هایی مثل IOM، UNHCR ،ICRC ، و دیگر نهادهای خیریۀ داخلی و خارجی می‌بایست در راستای ایجاد تسهیلات لازم، خدمات ترانسپورتی، معیشتی، اسکان، غذا، پوشاک، خدمات صحی، آموزش و اقتصادی سهم بارز داشته باشند.

2. حمایت‌های خیریه و انسانی، راه‌اندازی دوره‌های آموزشی، آگاهی از حقوق، آموزش‌های حرفه‌ای و مهارت‌های زندگی، مشاورۀ صحت روان برای کاهش دردهای مهاجرت و استرس ناشی از رفتارهای ناشایست، اطلاعات دربارۀ نحوه بازگشت و ادغام مجدد در جامعه، نحوۀ استفاده از خدمات‌ عمومی و سایر معلومات مفید، می‌تواند برای ادغام مجدد مهاجرین در جامعه سودمند واقع شود.

نقش تاجران و مردم:
1.  نقش تاجران و سرمایه‌داران خیّر جامعه در راستای همیاری با مهاجرین بسیار مهم است. کمک‌های نقدی، فراهم‌آوری زمینه‌های شغلی، تهیۀ غذا و لباس و مسکن‌های موقت در شهرها می‌تواند برای مهاجرین تسهیلات مهمی را در راستای ادغام در جامعه ایفاء کند.

2.  کنترل قیمت‌ها هرچند از مسوولیت‌های دولت محسوب می‌شود، اما نباید فراموش کرد که نقش تجار و فروشندگان نیز در این راستا حایز اهمیت است. در چنین شرایطی نیاز به انصاف، از خود گذری و قناعت به سود اندک که وجیبۀ دینی شمرده می‌شود، می‌تواند در کاهش مشکل اقتصادی و معیشتی مهاجرین کمک بسزایی داشته باشد.

3.  مردم ما نیز نباید نقش مؤثر خویش را در راستای پذیرایی از مهاجرین با مهربانی و آغوش باز فراموش کنند. همان‌گونه مهاجرین به کمک‌ها و تسهیلات سازمان‌ها و نهادهای خیریه ضرورت دارند، به همان میزان به همدلی، پذیرش، همیاری و پیشانی باز مردمی نیاز دارند تا اندکی از دردهای مهاجرت را التیام بخشند. روحیه‌دهی، امید بخشی و همدردی برای کاهش اثرات روانی مهاجرت، می‌تواند مهاجرین را به فردای بهتر و آیندۀ روشن‌تر نوید دهد.

 

اشتراک گذاری
فروغ اندیشه وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *