تربیت ایمانی مردم غزه

با مشاهده‌ی سخنان و عملکرد اهل غزّه آثار بزرگ تربیت ایمانی و اسلامی در آنان دیده می‌شود.
کودکانی که همچون مردان بزرگ سخن می‌گویند، شیر زنانی که خاطره‌ی خنساء(رض) را زنده می‌کنند، شهیدان جوانی که ما را به یاد مصعب بن عمیر(رض) می‌اندازند. 

مایلم همچنان که جوانب سیاسی قضیه را تحلیل می‌کنیم، گوشه‌ی چشمی به آثار گرانبهای تربیتی آن نیز داشته باشیم.

پرورش چنین ملتی جانفدا و محکم و باصلابت از کودک و زن و مرد و جوان کار آسانی نیست؛ صحنه‌ی زخمی شدن دو برادر که شاید زیر ۱۰ سال باشند و برادر بزرگ در حال یادآوری شهادتین به برادر کوچک است، کودکی که زخمی شده و با آن اوصاف می‌گوید این ابتلای خداوند است تا ما را بیازماید، کودکی که زخم عمیقش را بخیه می‌زنند و با خواندن قرآن به خودش صبوری می‌دهد.
مادری که هنگام شهادت فرزندش همچون یک عالم دینی سخن می‌گوید و صبر پیشه می‌کند. اینها مشتی از خروارها حماسه و رشادت و صلابت این امت است. سوگند به خدا آدمی از مشاهده‌ی آنها احساس حقارت به او دست می‌دهد و احساس می‌کند که بین ایمان گفتاری ما و ایمان عملی آنها فرسنگها مسافت است. بین سخن گفتن از صبر و ممارست عملی آن و بین معرفت نصرت خدا و ایمان به آن فاصله‌هاست.
مشاهده‌ی اوضاع این ملت مؤمن، امثال بلال و آل یاسر و مصعب و خنسا و اصحاب بدر را در خاطرها زنده کرد و از نو دوبار تکرار می‌کند و به ما آموخت این تربیت و آثار گرانبهایش از ایمان و صلابت و یقین و نصرت خدا و امدادهای غیبی چیزی منقضی شده نیست بلکه با فراهم نمودن شرایط آن، سنت الهی تکرارشدنی است. وقتی یک فرمانده‌ی اسرائیلی به تفاوت بین بوی خوش یک شهید حماس بعد از ۱۵ روز و بوی متعفن کشته‌های آنان بعد از یک روز اقرار می‌کند.
وقتی یک سلبریتی مشهور امریکایی می‌گوید:
«امریکا و ملتش دیگر به قبل از ۷ اکتبر برنخواهد گشت، شماها دنیا را بیدار کردید.»
و هزاران نفر از صبر این ملّت متحیّر مانده و برای یافتن جواب به قرآن روکرده و مسلمان شدند. و ما حقیقت رسانه‌های جهان را دریافتیم تا از این به بعد همچون راستگویان به آنها نگریم و به فرموده‌ی قرآن «إِن جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا» به آنها نگاه کنیم.
اینها عجائب قدرت خداست که در این نبرد به ما می‌نمایاند. نصرت در موازین الهی فقط به موفقیت در نبرد نیست. بلکه برتری باور و ایمان به خدا و حقانیت دین و زنده کردن مفاهیمی که در زیر خروارها تن خاک از دنیاپرستی و محبت آن مدفون شده بود، نصرت الهی است. وقتی به خودمان نگاه کردم که چگونه تعلّقات دنیوی از خانه و مغازه و ماشین و مبل و مد لباس و تعلّقات دیگر ما را به زمین میخکوب کرده است و با کوچکترین ضرری چه جسمی چه مالی جزع و فزع می‌کنیم ولی آنان تمام دار و ندار و خانواده‌ی خود را در یک لحظه از دست می‌دهند باز شاکرند. تفسیر این آیه را عملاً به من آموخت که می‌فرماید:
لِّکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ ‎﴿الحدید: ٢٣﴾‏
‏ ترجمه: ‏این بدان خاطر است که شما نه بر از دست دادن چیزی غم بخورید که از دستتان بدر رفته است، و نه شادمان بشوید بر آنچه خدا به دستتان رسانده است. خداوند هیچ شخص متکبّر فخرفروشی را دوست نمی‌دارد.
و هزاران درس دیگر که هر کس به فراخور حال و فهم خود می‌تواند فراگیرد.
اما عاقبت غزّه به کجا ختم خواهد شد؟
سید قطب در تفسیر آیه می‌گوید: «أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّهَ وَلَمَّا یَأْتِکُم مَّثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلِکُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّىٰ یَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَىٰ نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ» ‎﴿البقره: ٢١۴﴾‏ 

‏ ترجمه: آیا گمان برده‌اید که داخل بهشت می‌شوید بدون آن که به شما همان برسد که به کسانی رسیده است که پیش از شما درگذشته‌اند؟ (شما که هنوز چنین رنجها و دردهائی را ندیده‌اید و باید چشم به راه تحمّل حوادث تلخ و ناگوار در راه کردگار باشید و بدانید: نخست رنج سپس گنج). زیانهای مالی و جانی (و شدائد و مشکلات، آن چنان ملّتهای پیشین را احاطه کرده است و) به آنان دست داده است و پریشان گشته‌اند که پیغمبر و کسانی که با او ایمان آورده بوده‌اند (هم‌صدا شده و) می‌گفته‌اند: پس یاری خدا کی (و کجا) است؟! (لیکن خدا هرگز مؤمنان را فراموش ننموده است و پس از تعلیم فداکاری به مؤمنان و آبدیدگی ایشان که رمز تکامل است، به وعده‌ی خود وفا کرده و بدیشان پاسخ گفته است که:) بیگمان یاری خدا نزدیک است.

«در این لحظاتی که سختی مسلّط می‌شود و تنگنای گلوی پیامبران را می‌فشارد و رمقی در او نمی‌ماند، در این لحظه نصر کامل و حتمی و جدا کننده‌ی ایمان و کفر فرا می‌رسد.
این سنت خداوند است در دعوتها، باید سختیها و رنجها غالب شوند تا نیرو و توانی باقی نماند که بدان تکیه داد. 
سپس بعد از یأس از تمام اسباب ظاهری که مردم به آن چنگ می‌زنند، نصر از جانب خدا فرا می‌رسد. پس آنانی که مستحق نجاتند رهایی می‌یابند و از هلاکی که دامنگیر تکذیب‌کنندگان می‌گردد در امان می‌مانند.
این بدان خاطر است که بدانید، نصر ارزان حاصل نمی‌شود که در این صورت دعوتها بازیچه می‌گشتند. 
اگر نصر بی‌هزینه بود هر روز کسی مدعی شده و بهایی بابت آن پرداخت نمی‌شد.
و دعوت‌های حقیقی نباید بیهوده و بازیچه گردند؛ بلکه قواعد و برنامه‌ها و روش‌هایی برای زندگی بشریت هستند که باید از آنها در مقابل داعیان دروغین، حفظ و نگهداری کرد.»

نویسنده: هیوا راشدی

اشتراک گذاری
فروغ اندیشه وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *