تشویق اسلام برای یادگیری علم
- فروغ اندیشه
- مقالات متفرقه
نویسنده: دکتر راغب سرجانی
تشویق اسلام برای یادگیری علم
قبل از اسلام دانشمندان و علما از مردم به دور بودند. تا جایی که شکاف جدایی بین آنها بسیار گسترده بود. مثلا دانشمندان فارس یا روم یا یونان به صورت مطلق و جداگانه و بدور از مردم زندگی می کردند. طوریکه حتی بحث و مذاکره و نقاش هایی که بین آنها انجام می گرفت بدور از مردم عام انجام می شد. در نتیجه علم را فقط در بین خودشان به ارث می گذاشتند. در حالی که مردم عام در جهل و نادانی کامل و بدور از هرگونه آموزش و تعلیم علم و دانش قرار داشتند. اما وقتی اسلام آمد این وضعیت تغییر کرد.
رسول الله صلی الله علیه و سلم آمدند تا در یک کلام بگویند: (طَلَبُ الْعِلْـمِ فَرِیضَهٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ)[1]، یعنی: (طلب علم بر هر مسلمانی واجب است). تا اینگونه آموختن علم به یک واجب دینی و به مسأله ای مفروض بر تمام انسانها تبدیل شود. بنا بر این بر همه واجب است به دنبال یادگیری علم بروند تا همگی بدون هیچ استثنایی چه مرد و چه زن تحصیل کرده و فرهیخته شوند.
و توجه کنید که خود رسول الله صلی الله علیه و سلم این منهج را به صورت عملی پیاده کردند. به عنوان مثال در غزوه ی بدر رسول الله صلی الله علیه و سلم با آزاد کردن اسیران موافقت کردند اما در مقابل آن شرطی گذاشتند و آن این بود که هر اسیری در ازای آزادی اش باید به ده نفر از صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم خواندن و نوشتن را یاد دهند. در حالی که چنین اندیشه ای در هیچ تمدن و فرهنگی در جهان در آن زمان بلکه حتی قرن ها بعد از آن شناخته شده نبود؛ یعنی اصلا چنین فکری وجود نداشت.
دین اسلام به پیروانش دستور داد و آنان را تشویق کرد که آموختن و طلب علم را یکی از قضیه های اساسی در زندگی شان قرا دهند. و همچنین قدر و منزلت علما را بالا برد تا درجه ای که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (مَنْ سَلَکَ طَرِیقًا یَطْلُبُ فِیهِ عِلْـمًا سَلَکَ اللهُ بِهِ طَرِیقًا مِنْ طُرُقِ الْـجَنَّهِ، وَإِنَّ الْـمَلاَئِکَهَ لَتَضَعُ أَجْنِحَتَهَا رِضًا لِطَالِبِ الْعِلْـمِ، وَإِنَّ الْعَالِمَ لَیَسْتَغْفِرُ لَهُ مَنْ فِی السَّمَوَاتِ وَمَنْ فِی الأَرْضِ وَالْـحِیتَانُ فِی جَوْفِ الْـمَاءِ، وَإِنَّ فَضْلَ الْعَالِمِ عَلَى الْعَابِدِ کَفَضْلِ الْقَمَرِ لَیْلَهَ الْبَدْرِ عَلَى سَائِرِ الْکَوَاکِبِ، وَإِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَهُ الأَنْبِیَاءِ، وَإِنَّ الأَنْبِیَاءَ لَمْ یُوَرِّثُوا دِینَارًا وَلاَ دِرْهَمًا، وَرَّثُوا الْعِلْـمَ، فَمَنْ أَخَذَهُ أَخَذَ بِحَظٍّ وَافِرٍ)[2]، یعنی:(هر کس راهی را برای کسب و فراگیری علم طی کند، الله متعال راهی از راههای بهشت را برای او هموار می سازد. و فرشتگان بالهای خود را زیر پای طالب علم می گشایند چرا که از آنچه آنها می جویند، خشنودند؛ و نیز هر آنچه در آسمانها و زمین است، برای عالم طلب مغفرت و آمرزش می کند حتی ماهیها در درون آب؛ و براستی که فضل و برتری عالم بر عابد همچون فضل و برتری ماه شب چهارده بر سایر ستارگان می باشد. و علما ورثه ی انبیاء هستند و انبیاء دینار و درهمی از خود به ارث نمی گذارند؛ و آنچه به ارث می گذارند، فقط علم می باشد. لذا هرکس علم و دانش فراگیرد، بهره ای ارزشمند و فراوان از ارث پیامبران فرا گرفته است و به سهمی بزرگ دست یافته است).
چشم اندازهای حرکت علمی در اسلام:
این حرکت علمی حتی بعد از وفات رسول الله صلی الله علیه و سلم نیز ادامه داشت. تا اینکه آثار و چشم اندازهای زیبا و شگفت انگیزی از خود ظاهر کرد. چشم اندازهایی که نسبت به اروپایی ها یک رؤیا به حساب می آمد.
که در این مقاله سه مورد از چشم اندازهای این حرکت علمی مردمی را که دین اسلام تأسیس کرد؛ ذکر خواهیم کرد:
1ـ تأسیس کتابخانه های عمومی:
به دلیل تشویق و ترغیب دین اسلام برای یادگیر علم؛ مسلمانان کتابخانه هایی را تأسیس کردند که بر روی عموم مردم باز بود. مردم به این کتابخانه ها می آمدند و مجانی از کتاب ها استفاده می کردند. و از هر کتابی که می خواستند برای خود نسخ می کردند. و توجه داشته باشید که در این کتابخانه ها فقط کتاب های شریعت نبود بلکه کتاب هایی از علوم های مختلف در آن یافت می شد مانند کتاب های پزشکی و علم فلک و… . حتی خلفا و حاکمان از طلاب علم که برای تعلیم از کشورهای مختلف می آمدند در این کتابخانه ها میزبانی می کردند. و برخی از این خلفا و امیران از اموال شخصی خود انفاق می کردند. تا اینکه تعداد این کتابخانه ها در کشورهای اسلامی افزایش یافت که مشهورترین آنها کتاب خانه های بغداد، قرطبه، قاهره، قدس، دمشق، طرابلس، مدینه، صنعاء، قیروان و غیره بودند.
2ـ ظهور حلقه های بزرگ علمی:
همانطور که در ابتدا گفتیم علما و دانشمندان قبل از اسلام با مردم صحبت نمی کردند و به آنان چیزی نمی آموختند. اما بعد از ظهور این دین عظیم حلقه های علمی بی شماری در تمام سرزمین های اسلامی ظاهر گردید. تا جایی که برخی اوقات تعداد طلابی که در یک حلقه ی علمی شرکت می کردند را نمی توانستند شمارش کنند. مثلا در حلقه ی علمی امام ابن جوزی رحمه الله بیش از صد هزار شخص شرکت می کرد! که تمام آنها مردم عادی بودند. و مانند آن حلقه های علمی امامانی چون حسن بصری، احمد بن حنبل، شافعی، ابی حنیفه، مالک و غیره. حتی بعضی روزها در داخل یک مسجد هم زمان بیشتر از یک حلقه در تعلیم علم های مختلف تشکیل می شد. مثلا یک حلقه مربوط به تفسیر قرآن بود ودیگری فقه، دیگری مربوط به حدیث نبوی و دیگری عقیده و دیگری متعلق به علم پزشکی و … بود.
3ـ اهتمام به اینکه انفاق کردن در راه علم صدقه محسوب می شود و باعث نزدیک شدن به الله سبحانه و تعالی می گردد:
این عقیده باعث شد که ثروتنمدان امت اسلامی اموال بسیاری را برای تأسیس مدارس، و آموزش علم انفاق کنند. بلکه حتی اموال زیادی را برای رعایت طلاب؛ ساختن کتابخانه ها و توسعه ی مدارس علم اختصاص می دادند. تا اینکه انفاق در راه علم نه تنها به یکی از ابواب خیر نزد عالمان بلکه نزد اقتصاددانان هم تبدیل شد.
و بدین ترتیب طلب علم به یک قضیه عمومی تبدیل شد کهبه همگی مربوط می شد از آنجایی که طلب علم یکی از واجبات بر هر مسلمانی بود. و به دنبال آن کتابخانه ها و حلقه های علم بسیاری در امت اسلامی انتشار یافت.