جنگ غزه؛ مفهوم شکست و پیروزی

نویسنده: مفتی محمدقاسم قاسمی
مترجم: مصطفی توکلی

 

دولت اسرائیل در سال۱۹۴۸م تأسیس شده و چهار ساعت بعد از اعلان تاسیس‌اش، توسط قدرت‌های بزرگ جهانی به رسمیت شناخته شده است. اسرائیل دراین مدت کم و کوتاه، به قلب جهان اسلام و کشورهای آسیای دست درازی کرده و دراین مدت هر غلطی که دلش خواسته، کرده است.

۷۰ سال از تأسیس این دولت نامشروع می‌گذرد، ولکن مردم مظلوم فلسطین همواره در طول این دوران، در سرزمین و خانه‌های خود، در دید و شنید جهان اسلامی و عرب، عذاب هولناکی را از دست ستمگران و ظالمان دوران می‌چشند، به ویژه نوار غزه که پس از سپری شدن یک سال از عملیات طوفان‌الاقصی که بیش از ۴٠ هزار نفر کشته شدند، منازل مسکونی و بیمارستان‌ها ویران شدند، قریه‌ها و آبادی‌ها تخریب شدند، رژیم صهیونیستی می‌خواست غزه را نابود کند و همه مردم آن را قتل عام کند؛ اما خداوند هر کسی را که بخواهد، از چنگال غاصبان نجات می‌بخشید.

گروهی از سیاستمداران براین عقیده و باور اند که: «إلى متى تراق الدماء وتنتهک الأعراض؟ ولا سبیل إلى الراحه والأمن إلا بالمصالحه مع العدوّ. ولقائل أن یقول الصلح مع من؟ تا کی خون‌ها ریخته شوند و ناموس مردم پایمال شود؟ برای آسایش و امنیت “فلسطین”راهی جز صلح و آشتی با دشمن راه دیگری وجود ندارد».
حالا در پاسخ این روشنفکران باید گفت: صلح و آشتی با چه کسی؟ صلح با رژیمی که قابلیت ساخت هسته‌ای را دارد و جدیدترین سلاح‌های کشتار جمعی را در اختیار خود قرار داده است؟
از سوی دیگر، جنبش مقاومتی اسلامی «حماس» و مردمان غیر نظامی و آوارهٔ وجود دارند که خانه‌هایشان به طوری کامل تخریب و نابود شده است، فرزندانشان شهید شده و تمام اموالشان را به سرقت برده‌اند، مردان، زنان، کودکان و سالمندان را قتل عام کرده‌اند و بعد ارتکاب این همه جرم و جنایات، مجالس شادی و پیروزی به پاکردند و ادعای پیروزی و تصرف سرزمین قدس را کرده‌اند؛ لذا آشتی و صلح یا آتش‌بس دراین صورت معنایی ندارد.

اما اگر موضوعی قضیه برای ما روشن‌تر شود، اتفاقی که در غزه رخ داده و درحال رخداد است، شاید ما به دید دیگری به این قضیه بنگریم؛ از این زاویه که پیروزی و شکست دو معنا دارد:
اول: پیروزی از لحاظ تعداد،” عد و عُدد”، تجهیزات و توانایی‌های مادی؛
دوم: پیروزی عقیدتی و ایمانی است.
شما فرض کنید که دشمن پیروز شود و مردم داغدیدهٔ غزه شکست بخورند؛ آیا قضیهٔ قدس به همین‌جا خاتمه می‌یابد؟ آیا قضیهٔ بیت المقدس به همین آسانی به باد فراموشی سپرده می‌شود؟ آیا خون هایی که به ناحق در سرزمین غزه ریخته شده/ می‌شود، به هدر می‌روند؟ آیا دشمن با ادعای محقق شدن یا برآورده شدن آرزوهایش آرام می‌گیرد و آیا رژیم صهیونیستی به تمام رؤیاها و برنامه‌های خود سرانه‌اش، در آینده خواهد رسید؟ آیا طناب حکومت‌ها و ملت‌ها از این هم بازتر و نرم‌تر می‌شود که رژیم‌ غاصب بر تمام جهان پیروز شود؟ آیا رؤیاهای دور و دراز که خاخام‌ها در تلمود تحریف شدهٔ‌شان درج‌ کرده‌اند یا در پروتکل‌های حکام صهیونیستی به آن اشاره شده، متحقق خواهد شد؟ آیا این وضعیت شرم‌آور و این سکوت مرگبار در جهان عرب ادامه خواهد داشت؟ آیا وجدان آزادهٔ بشر، آنچه را که در سرزمین مظلوم و داغدار غزه رخ داده و در حال رخداد است، می‌پذیرد؟!
کلّا وألف کلّا؛ هرگز و هزار هرگز که نه!
هرگز اینطور سپری نخواهد شد!
خداوند متعال در خلقت مخلوقاتش حکمت‌های خاصی دارد، در رابطه به بندگانش هم حکمت‌ها دارد، البته یکی از حکمت‌های خداوندی این است که به ظالمان از روی استدراج، مهلت می‌دهد تا بر ظلم و استبداد خود بی‌فزایند و همچنان قانون خداست که بندگان صالح و مجاهد خود را بیازماید و صبر و پاکی آنها را مورد امتحان قرار دهد و از این‌طریق بر صبر و شکیبایی آنها شاهد و گواه بگیرد.
همانطوری که خداوند پیامبران و اولیای خود را نیز مورد آزمایش قرار داده، تا اینکه ناامید شدند و قول الله سبحانه و تعالی بر همین موضوع اشاره می‌کند: «حتى إذا استیأسوا وقالوا متى نصر الله؟ أنزل الله نصره وأخذ الذین ظلموا؛ خداوند چه وقت ما را پیروز می‌گرداند؟ خداوند نصرت خود را فروفرستاد و ستمکاران را نابود کرد».

پس بحران‌ها هر چه تشدید یابند، هر چقدر هم که مصیبت‌ها شدید باشند، هر چند اوضاع تاریک‌تر شود، خدواند جبار، جنایت جنایتکاران را هرگز فراموش نمی‌کند، بندگان پارسای خود را ناامید نمی‌کند، فداکاری‌های فداکاران را هدر نمی‌دهد. و دعای مظلومین را رد نمی‌کند. خداوند از آنچه که ظالمین انجام می‌دهند، غافل نیست.
تاریخ بهترین‌گواه است که عاقبت برای پرهیزگاران و صالحان است.
امام سید ابوالحسن ندوی رحمه‌الله چه زیبا و دقیق‌ می‌فرماید: پس از شکست ارتش مصر در سال ۱۹۶۸م و تصرف بیت المقدس، کرانه باختری و شبه‌جزیرهٔ‌سینا توسط نیروهای اسرائیلی اشغال شده و مکان خوشگذرانی، سیر و سیاحت آنها گشته بود.

حیله‌گری، فریب و نیرنگ‌بازی که مبنی بر احترام انسانیت نیست و در حدود عقلی و اخلاقی متوقف نمی‌شود و همواره به خودخواهی منفی روی می‌آورد، به پیروزی هایی دست یافته است که ذهن‌ها و دل‌ها را خیره می‌کند، چشم‌ها و دیدها را متحیر می‌کند،  تا جایی که در تاریخ بشریت تردید ایجاد می‌کند و باعث می‌شود که اعتماد به قدرت الهی و سرانجام نیکوی برای صالحان و پرهیزگاران را به دید شک و تردید بنماید.

این نیروی حیله‌گر و ویرانگر در طول تاریخ تاخت‌وتازهای متعددی داشته، ظلم و استبدادیی که کوه‌ها را به حرکت، فلاسفه و علمای دینی را آشفته گردانیده است.

قرآن با آن همه اعجاز شگفتش، لحظات و دقایق آشفتگی، شک و تردیدی که بر دلها مستولی گشته بود را، به طوری معجزه آسایی ترسیم کرده است و هیچ چیز گویاتر از تصویر قرآنی نیست: «حَتَّىٰٓ إِذَا ٱسْتَیْـَٔسَ ٱلرُّسُلُ وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُواْ جَآءَهُمْ نَصْرُنَا فَنُجِّىَ مَن نَّشَآءُ ۖ وَلَا یُرَدُّ بَأْسُنَا عَنِ ٱلْقَوْمِ؛ زمانی را به یاد آورید که پیامران ناامید شدند و پنداشتند که آنها ” از سوی قوم خویش” تکذیب شدند، تا اینکه یاری ما به آنها رسید و ما هر کس را که بخواهیم نجات می‌دهیم و عذاب ما از جنایتکاران بازگردانده نخواهد شد [یوسف – 110].

امام ندوی در ادامه بیان می‌فرماید: قرآن به این روانشناسی انسان که در معرض سلطه و زور قرار گرفته، پرداخته است، هر چقدر هم که این سلطه و قوت موقتی باشد و چقدر مسخره و تمسخر آمیز هم که باشد، آنجا که می‌فرماید: «لَا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی الْبِلَادِ، مَتَاعٌ قَلِیلٌ ثُمَّ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ؛ گشت و گذار کافران در شهر ها هرگز شما را فریب ندهد، دنیا کالایی بیش نیست، پس جایگاه”کافران” جهنم است، و بدجایی است»[آل عمران: 196-197] 

فریبکاری‌های مفصل یا توطئه‌های مؤفق بارها و بارها ذکر شده که: سرنوشت آنها فروپاشی، افشاگری، ناامیدی و شکست است و اینکه قدرت آنها بیش از تار  مانند تار و پود عنکبوت نیست و سست‌ترین و نابود شونده‌ترین، خانه‌، خانهٔ عنکبوت است.  و این یک قانون کلی است که خداوند می‌فرماید: «وَلَا یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ ۚ فَهَلْ یَنظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِینَ ۚ فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلًا وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلًا؛ و بدی فریبکاری، تنها بر کسانی می‌رسد که آن را انجام می‌دهند، آیا آنها انتظار بیش از انتظار پشینان خود را دارند، پس در قوانین خدا هیچ تغییری نمی‌یابی و هرگز در قوانین الهی تبدیلی نمی‌یابی» (فاطر: ۴۳).

در این صورت وظایف و مسئولیت‌ها متوجه طبقات مختلف ملت‌ها می‌شود. علما باید مردم را اصلاح کنند و آنها را تربیت نمایند و در میان تودهٔ مردم آگاهی ایجاد کنند. جوانان و فرهیختگان باید به تعالیم شریعت اسلام بازگردند و پیوند خود را با کتاب خدا و سنت رسول و سیره رسول خدا -صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- تجدید کنند و نسبت به ان علاقه‌مند شوند و در عرصه‌های علمی هر چه در توان دارند آماده کنند. 

تکنولوژی و هر هنری که برای امت اسلامی مفید باشد، بیاموزند. گروه‌ها و احزاب باید صفوف خود را متحد کرده و در رویکردها و روش‌های خود تجدید نظر نمایند. همه اقشار ملت باید اختلافات درونی خود را فراموش کنند و به آنچه برای اسلام و مسلمین لازم‌تر و مهم‌تر است، توجه بیشتر نمایند.

ما یقین داریم که اسلام برتر و بی‌نظیر است، پیروز می‌شود و هیچ دینی بر او غالب نمی‌شود و به اذن و یاری خداوند متعال امت اسلامی درحال هوشیاری و بیداری است و درحال جبران آنچه از دست داده  است می‌باشد و مقاومت امت اسلامی در برابر امواج باطل تغییر مسیر خواهد داد.

بإذن الله تعالی و عونه، وهو المستعان وهو العزیز الحکیم.

اشتراک گذاری
فروغ اندیشه وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *