جنگ غزه نماد رویارویی حق و باطل

نویسنده: استاد امین الله معتصم

 

در این روزها جهان شاهد صحنه‌های هولناکی از ظلم و کشتار جمعی ملتی مظلوم، جدا افتاده و تهی‌دستی است که توسط ارتشی مسلح با پیشرفته‌ترین ابزار کشتار و ویرانی و برخوردار از حمایت بی‌قید و شرط قدرت‌های بی‌انصاف غربی، در سایه ناتوانی شرم‌آور امت اسلامی، به وحشی‌ترین شیوه به خاک و خون کشیده می‌شود. این جنگ که ظاهراً در 7 اکتوبر سال ۲۰۲۳ میلادی با یورش مجاهدان فلسطینی به پایگاه‌های نظامی اسرائیل در غلاف غزه آغاز گردیده و هم اکنون وارد ششمین ماه خود شده­است، ریشه‌های تاریخی به طول بیش از یک قرن دارد؛ هرچند رسانه‌های غربی و توابع آن و سیاست­مداران غربی و مزدوران منطقه‌ای شان سعی می‌کنند روایت هفتم اکتوبر را به حدی پررنگ سازند که تاریخ مصیبت طولانی مردم فلسطین در پشت انبار دروغ‌ها و ساخته‌کاری‌هاش شان قابل رویت نباشد و ملامتی آن‌چه در غزه می‌گذرد به دوش حماس افتاده و اسرائیل به ادعای دفاع از خود، برائت حاصل کند.

جنگ غزه در حقیقت نزاع و کشمکشی است میان حق و باطل، درگیری‌ِ که نطفه آن در اواخر قرن ۱۸ میلادی توسط سران صهیونیزم به رهبری تیودور هرتزل بسته شده و هدف آن ایجاد دولتی برای یهودیان در سرزمین فلسطین به قیمت آواره کردن مردم بومی این سرزمین از وطن آبایی شان بوده است.

یکی از قوانین حاکم بر جوامع بشری رویارویی بلاوقفه حق و باطل است که در منازعات فی‌مابین انسان‌ها نمود پیدا می‌کند. انسان‌ها در باورها، اندیشه‌ها، تصورات و‌ تعاملات خود در یکی از صورت‌های زیر باهم اختلاف پیدا می‌کنند: یا هر دو طرف منازع بر حق‌اند، که در این صورت اختلاف شان با مراجعه به جهتی آگاه بدون حق‌تلفی حل و فصل می‌گردد. یا هر دو بر باطل‌اند که در این صورت طرف زورمند برنده می‌شود، بدون این‌که نزاع خاتمه یافته باشد و طرف بازنده همیشه به فکر انتقام‌گیری است. یا یک‌طرف بر حق و طرف دیگر بر باطل است که در این صورتی جانب حق اگر خسته نشود و دست از مبارزه نکشد حتماً پیروزی می‌شود. چرا که حق عبارت است از: راست و درست، ثابت و واجب، و کاری که البته واقع شود و باطل عبارت است از: ناحق، بی‌اثر، بیهوده و پوچ. [فرهنگ عمید: ۱/ ۳۰۶ – ۷۹۹].

قانون دیگری که بر طبیعت حاکم است ثبوت، پابرجایی، پیروزی و مانده­گاری حق، و تزلزل، سقوط و شکست باطل است و لو این‌که باطل زیاد و حق محدود باشد، باطل قوی و حق ضیعیف باشد، باطل شایع و حق پنهان باشد، باطل حاکم و حق محکوم باشد. زمانی که درگیری میان حق و باطل آغاز گردید، در نهایت مطاف حق پیروز و باطل نابود می‌گردد، الله تعالی در این مورد می‌فرماید:

{وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا} [الإسراء: 81]

«و بگو: حق فرا رسیده و باطل از میان رفته و نابود گشته است. اصولاً باطل همیشه از میان رفتنی و نابود شدنی است».

{قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَمَا یُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَمَا یُعِیدُ} [سبأ: 49]

«بگو: حق به میان آمد و باطل نه کار تازه‌ای را می‌تواند انجام دهد، و نه کار گذشته‌ای را می‌تواند از سر گیرد».

باری عمر رضی الله­ عنه به والی خود ابو موسى اشعری رضی ­الله­ عنه نامه‌ای فرستاده و او را چنین توصیه فرمود:

«ولا یمنعک قضاء قضیت فیه الیوم فراجعت فیه عقلک وهدیت فیه لرشدک أن ترجع إلى الحق فإنّ الحق قدیم ومراجعه الحق خیر من التمادی فی الباطل». [سبل السلام: ۸/۶۶].

«وقتی در مورد قضیه‌ای فیصله نمودی بعد با مراجعه به عقل و دانش متوجه شدی که به خطا رفته‌ای، به حق برگرد، زیرا حق پایدار است و بازگشت به حق بهتر از ادامه دادن بر باطل است».

بلی، این قانون لا یتغیر الهی بر تمام ذرات هستی و بر تعاملات انسان‌ها به طور یکسان حاکم و جاری است، بنابراین دین، عقل و تجربه حکم می‌کند که انسان سعی نماید در تمام امور مربوط به زنده­گی خویش حق را دریافته و به آن چنگ زند و باطل را تشخیص داده و خود را از آن دور کند و بداند که حق و باطل هرگز با هم آشتی نمی‌کنند و یقین داشته باشد که حق پایدار و پیروز و باطل متزلزل و محکوم به شکست است.

این قانون در تمام تعاملات فی‌مابین دو فرد، دو گروه، دو قوم، دو ملت و دو تمدن صدق می‌کند. به‌گونه‌ای که وقتی میان دو فرد و یا دو جمع نزاعی رخ دهد، اگر یک‌طرف بر حق و دیگری بر باطل باشد، در نهایت جانب حق پیروز می‌شود، هرچند در جریان درگیری ممکن است جهت حق ضربات سنگین و دردآوری را متحمل گردد. البته این زمانی است که طرف حق به حقانیت خود یقین داشته باشد، خسته نگردد، از حقی که بدان متمسک است عدول نکند و دست از مبارزه بر ندارد.

در قضیۀ فلسطین، درگیری میان فلسطینان و صهیونیست‌ها بر سر حق ملکیت اراضی این کشور است، فلسطینیان صاحبان این حق‌اند و اسرائیل به‌گونۀ ناروا بر سرزمین آنان مسلط شده‌­است؛ حدود یک قرن کامل بوغ‌های تبلیغاتی غرب برای وارونه جلوه‌دادن این حقیقت کار می‌کنند، اما هرگز نتوانستند به آرزو و هدفی که از اشغال این سرزمین در سر داشتند برسند، نتوانستند مردم فلسطین را قانع سازند که دیگر حقی در این سرزمین ندارند و باید از آن دست بردارند. کشتند، زدند، شکنجه کردند، آواره نمودند و در این راستا تمام حکومت‌های غربی هم‌دست شدند و از آخرین تکنولوژی ساخت بشر برای خاموش کردن صدای حق‌طلبان استفاده نمودند و تمام قدرت خود را برای کوبیدن صاحبان حق یکجا کردند، ولی حق همچنان حق باقی ماند و حق‌طلبان به مرور زمان ثابت نمودند که حق خود را با زور از حلقوم زیاده طلبان بیرون خواهند ‌کشید.

امروز بعد از ۷۵ سالی که از تاریخ تسلیم‌دهی رسمی سرزمین فلسطین به اسرائیل می‌گذرد و در این مدت اسرائیل به یُمن حمایت‌های سرسام‌آور بریتانیا و آمریکا و دیگر باطل‌گرایان دنیا به قوی‌ترین قدرت نظامی و اقتصادی منطقه تبدیل گردیده و مدرن‌ترین ابزار هجوم و دفاع را در اختیار دارد، دیگر در برابر صاحبان حقی که با اتکا به ایمان تزلزل ناپذیر خود به حقانیت حق و بطلان باطل، یکه و تنها و با ابتدایی‌ترین وسایل دفاع به مبارزه برخاستند، شکست می‌خورد.

مبارزان فلسطینی برای احقاق حق از دست‌رفتۀ خود به تمام آن شیوه‌های ثابتی که الله تعالی آن­ه را به عنوان راه‌کارهای پیروزی و موفقیت آفریده و به چنگ زدن به آن­ها امر فرموده متوسل شده‌اند و در جریان مبارزه از ابزار و وسایلی کار می‌گیرند که برای درهم شکستن قوت و نیروی نظامی دشمن خاص شان کارآیی آن ثابت است، آن­ها در مسیر مبارزه حق‌محور خود از دروازه دل­خوشی‌های بی‌پایه و تخمین‌ها و گمان‌های غیرثابت وارد نشده‌اند که بگوییم پیروزی شان امری احتمالی است.

به تعبیر قرآن­کریم آنان از راهی وارد میدان مبارزه شده‌اند که الله تعالی به داخل شدن از آن امر فرموده است:

{وَلَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ} [البقره: 189].

«نیکویی آن نیست که از پشت خانه‌ها به منازل درآیید، ولیکن نیکی کسی را است که تقوا پیشه کند، و از درهای خانه‌ها به منازل وارد شوید، و از الله بپرهیزید، باشد که رستگار گردید».

هرچند این آیه در مورد خاصی نازل گردیده­است، ولی به عنوان یک اصل و قاعده می‌تواند مصداق‌های زیاد داشته باشد، از جمله داخل شدن به منازعه و درگیری از راه‌های مناسبی که منتهی به کامیابی و موفقیت می‌گردد.

همین‌طور الله تعالی در مورد لزوم استعداد و آماده­گی می‌فرماید:

{وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ} [الأنفال: 60].

«برای [مبارزه با] آنان تا آن­جا که می‌توانید نیروی [مادی و معنوی] و [از جمله] اسب‌های ورزیده آماده سازید، تا بدان دشمنِ خدا و دشمن خویش را بترسانید و کسان دیگری جز آنان را نیز به هراس اندازید که ایشان را نمی‌شناسید و خدا آنان را می‌شناسد».

هم­چنان در مورد گم‌شدن راه از نزد کسانی که تحت تأثیر تبلیغات و شعارهای پرطرفدار مبتنی بر ظن و تخمین قرار می‌گیرند، می‌فرماید:

{وَإِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا یَخْرُصُونَ} [الأنعام: 116]

«اگر از بیشتر مردم [که کافران و منافقانند] پیروی کنی، تو را از راه خدا دور می‌سازند. چرا که آنان جز از ظنّ و گمان پیروی نمی‌کنند و آنان جز به دروغ و گزاف سخن نمی‌گویند».

بنابراین مجاهدان حق‌به‌جانب فلسطین در نهایت این نزاع طولانی و نفس‌گیر حق خود را می‌گیرند و سرزمین خود را آزاد می‌کنند، ولی دامنۀ درگیری میان حق و باطل در قضیۀ فلسطین بسی فراتر از آن چیزی است که با نگاه سرسری به چشم می‌خورد. چنین نیست که در این درگیری یک‌طرف آن مردم فلسطین و طرف دیگران آن صهیونیست‌های اسرائیلی باشند، در این نزاع سرزمین فلسطین حیثیت خط اول نبردی را به خود گرفته که در یک طرف آن حکومت‌های غربی و تمام زیاده‌طلبان دنیا که چشم طمع به سرمایه‌های مسلمانان مشرق زمین دوخته‌اند با تمام ساز و برگ نظامی خود قرار دارند و اسرائیلیان بدبخت به نماینده‌­گی از آنان می‌جنگند و در برابر اسرائیل فلسطینیان به نماینده­‌گی از امت ملیونی‌ِ سینه سپر کرده‌اند که ده‌ها سال است آزادی و استقلالش به یغما رفته و پیوسته به مقدساتش توهین می‌گردد و عزت و کرامتش توسط مزدوران پیدا و پنهان غرب پایمال می‌شود.

نکتۀ قابل تأمل در این درگیری آن است که باطل‌گرایان به حیث حامیان اسرائیل در این روزها یکایک در صفحات تلویزیون‌ها ظاهر شده و به صراحت می‌گویند: (ما از اسرائیل دفاع می‌کنیم – چندی پیش جوبایدن رئیس جمهور آمریکا به صراحت گفت که ما ارسال اسلحه به اسرائیل را متوفق نمی‌کنیم، این در حالی است که شش ماه از آغاز جنگ می‌گذرد)؛ اما کسانی که توقع می‌رود به خاطر حفظ هویت و کرامت توهین شدۀ خود برای دفاع از سنگرداران فلسطین با تمام امکانات مادی و معنوی خود وارد کارزار شوند و برای کوتاه کردن دست اسرائیل از به سلاخی کشیدن خواهران و برادران خود از جان و مال خود مایه بگذارند، غیر از محکوم نمودن‌ها بی‌معنا و اجتماعات تهوع‌آور هیچ کار دیگری نمی‌کنند و یا نمی‌توانند، بکنند.

رهبران کشورهای غربی با شتاب خود را به میدان جنگ رسانده و عملاً در مجالس تصمیم‌گیری در کنار سردمداران اسرائیل شرکت می‌کنند؛ اما بزرگ‌مآبان کشورهای عربی و اسلامی در این مدت مدید سعی می‌کنند هر از چندگاهی سر از لاک خود بیرون آورده و با تکرار عبارات بی‌محتوای کلیشه‌ای به چشم مردم خود خاک پاشیده و آنان را بیش از پیش به خواب خرگوشی فروبرند.

حامیان جبهۀ باطل در طول شش‌ماه جنگ ویرانگر، بلاوقفه با دست باز و از طریق هوا، دریا و زمین و از تمام مرزها برای اسرائیل جنگ‌ابزار و ما یحتاج او را می‌رسانند و بالفعل نیروی بشری شان در غزه در کنار سربازان اسرائیل به کشتار مسلمانان بی‌گناه فلسطین مشغول‌اند، اما طرفداران جبهۀ حق قادر نیستند از هیچ طرفی به برادران و خوهران گرسنه و تشنۀ خود لقمه نان و یا جرعهۀ آبی روان کنند.

سرباز اسرائیلی وقتی جراحت بر می‌دارد در چند لحظه هیلیکوپتر مجهز با تمام امکانات درمانی حاضر شده او را به یکی از شفاخانه‌های پیشرفتۀ اسرائیل می‌رساند، اما دست و پای کودک غزه در داخل خانه و با کارد آشپزخانه بدون استعمال مواد بی‌هوشی قطع می‌گردد و امت میلیاردی وقتی صدای فریاد آن کودک را می‌شنود هیچ کاری جز گریه و زاری از دستش بر نمی‌آید…

آیا وقت آن نرسیده که امت اسلامی عمق فاجعه‌ای را که تا گلوگاه در آن غرق شده، درک کند و برای خلاصی از آن راه چاره‌ای بجوید؟!

ادامه دارد…

اشتراک گذاری
فروغ اندیشه وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *