رازهای سه گانهی سعادت و خوشبختی
- فروغ اندیشه
- مقالات روانشناسی

نویسنده: دکتر جاسم المطوع
برگردان: استاد نعمت الله سبحانی
بدان که سعادت و خوشبختی تو در دست خودت است نه در دست دیگران.
سخنش را با من این گونه آغاز نمود: من در یک زندگی بسیار مرفه و متمولی به سر میبرم، تمام آن چیزهای را که دیگران تمنا و آرزو میکنند در نزد من به وفور موجود است، من مالک یک مسکن بسیار زیبایی هستم و موتر ویژهی دارم، و با اهل خانوادهی خود زندگی میکنم، وظیفهی بسیار عالی، نیکو و راحتی دارم و معاش آن نیز خوب است و پسانداز خوبی نیز از آن میشود و در ضمن دارای یک شخصیت اجتماعی خوبی هم هستم و مردم مرا دوست دارند؛ و اما بر خلاف همه اینها من یک شخص خوشبخت و سعادتمندی نیستم و علت عدم خوشبختیام را نمیدانم!!
من چیزی نگفتم و سکوت اختیار نمودم، سپس به طرفم نگریست و ادامه داد: من در این مورد بسیار فکر نمودم و لیکن علت عدم خوشبختیام را در زندگی ندانستم؛ حتا زندگی دیندارانه را نیز در یک برههی زمانی تجربه نمودم، نمازم را میخواندم و روزهام را میگرفتم و با وجود آن هم احساس خوشبختی نمیکردم؛ آیا تو کدام تفسیر و تحلیلی در این مورد داری؟
به طرفش نگریستم و سپس با خود گفتم: سکوت را اختیار نما، تا بیشتر سخن گوید؛ زیرا که زیادی سخن جزئی از علاج است؛ سپس با دستش بر روی میز کوبید و گفت: از زندگی ناامید شدم و احساس میکنم که زندگی برایم بسیار بیهوده و بیمفهوم شده است، حالتی بر من دست داده که از مردم گوشهگیری میکنم و بر اساس همین احساسی که به من دست داده و با تو سخن گفتم، از آدمیان دوری میکنم. سپس در یک سکوت طولانی فرو رفت.
سکوتش را با این سخنم شکستم: بگذار برای تو چیز مهمی را توضیح دهم، تمام آن چیزهای را که فرمودی مثل ثروت، منصب، خانواده و ارتباطات اجتماعی و وسایل با ارزش که مالک آنها هستی تمامی آنها را ما زرق و برقها و تجملات زندگی می نامیم، در حقیقت اینها به تنهایی نمیتوانند خوشبختت نمایند ولی می توانند در خوشبخت کردنت سهمی داشته باشند. اگر نزد تو قوانین سعادت باشد تو را به خوشبختی میرساند. از سخنم تعجب نموده و گفت: منظور تو از قوانین سعادت و خوشبختی چیست؟!
گفتم: برای این که خوشبخت باشی بایستی قبل از هر چیزی رازهای سه گانهی سعادت را کمایی نمایی؛ و این رازهای سه گانه عبارت اند از: اهتمام به جسم و جان؛ توجه به روح و روان و اهتمام به عواطف و ارتباطات زندگی میباشد. گفت: چگونه؟ برایش گفتم: نخستین گامی که برای سعادت جسم و جان خود بر میداری این است که در زندگی خود بایستی هدف داشته باشی و هدفمند زندگی نمایی و برای تحقق اهداف خود سعی و تلاش ورزی، زیرا هدف است که برای زندگی طعم و معنای خاصی می بخشد، دچار شدن آدمی به خستگی، دل تنگی و فشار روانی، ناشی از نبود هدف در زندگی می باشد که بایستی برای تحقق آن تلاش ورزید، زیبایی دنیا در چالشها، تحرکات و تلاش ورزیدنها برای رسیدن به کامیابی ها است و از جمله اهتمامات به بدن، استراحت، خواب، تمرینات ورزشی و تأمل ورزی است، زیرا که رعایت این حقوق سهمی در سعادتمند نمودنت دارند.
اما توجه نمودن به روح و روان: رابطه محکم با الله سبحانه و تعالی بر قرار کردن به وسیلهی نماز، ذکر و پناه جستن به ذاتش هنگام مشکلات، زیرا هر اندازه که ارتباط تو محکمتر و استوارتر باشد باعث ایجاد نیرومندی، یقین و ثباتت در موقف گیریهایت میشود. و بعد احساس رضایت و خوشبختی می کنی به ویژه هنگامی که باور تو نسبت به قضا و قدر ازدیاد یابد.
اهتمام و توجه به عواطف و ارتباطات زندگی: باید که ما احساسات و عواطف مان را کنترل نماییم و از آنها به روش درستی تعبیر نماییم؛ اکثر اوقات هنگامی که احساس نا رضایتی مینماییم، علت آن بر می گردد به ارتباط نا درست و یا تصرف اشتباه ما با دیگران.
پس باید ما احساسات و مشاعرمان را کنترل نماییم، زیرا که آنها بسیار با ارزش اند؛ نباید آنها را به وسیله عصبیت و انتقام و حبطه کردن، از بین ببریم. بایستی آنها را در جهت محبت، گذشت و عفو به کاربندیم؛ اما ارتباطات اجتماعی مدیریت آن کار آسانی نیست بلکه محافظت از آن بسی دشوار است، به ویژه هنگامی که این نوع ارتباط با دوستان و نزدیکان با اختلاف سلایق همراه شود و هر یک از ما میخواهد که موقف خود را تثبیت نماید، سپس صداها بلند می شود و عناد و سرکشی ازدیاد می یابد، اگر ما بتوانیم در این حالت از سلامت صدر و استمرار مودت و دوستی بیرون آییم همانا در ارتباطات اجتماعی خود بسیار موفق و کامیاب خواهیم بود.
سپس لحظهی سکوت نمودم و بعد سخنم را چنین ادامه دادم: بعد از تحقق سعادت سه گانه اگر دارای منصب، مال، دوستان و یا خانواده بودی، آنها می توانند در ازدیاد سعادت و خوشبختی تو سهمی داشته باشند؛ زیرا که تو در تعامل خود با نفس، روح و عواطف کامیاب شده ای، اما کسی که به این سعادت سه گانه توجه نورزد و از دیگران خواستار سعادت شود، او هرگز طعم سعادت را نخواهد چشید.
برایم گفت: بی گمان این سعادت سه گانه که تو در مورد آن سخن گفتهای می بینم چارچوپی است که آدمی را توانایی میبخشد تا به سعادت و خوشبختی در دنیا برسد. برایش گفتم: بلی این صحیح است، اگر آن چه را گفتم تو در زندگی خود عملی بسازی هر روز تو روز جدیدی است که برایت فرصت میدهد تا زندگی خود را بهتر بسازی و گامهای استوارتری به سوی زندگی برتر و سعادتمندتر بر داری، این که آرزوی سعادت و یا طمع رسیدن به آن را داشته باشی کافی نیست بلکه لازم است تا یک باور عمیق و ایمان راستین داشته باشی به این که بایدکاری انجام داد، سپس خواهی دید که نفس تو، تو را به تحرک واداشته و احساسات تو را بر می انگیزد و ارتباطات اجتماعی نیز تو مساعدت و یاری مینماید تا به فلاح و رستگاری تمام خواستهها و آرزوهایت برسی. این رازهای سه گانه را نباید فراموش کنی و از دست بدهی.
لبخندی زد و گفت: از هم اکنون شروع خواهم نمود، هدفی رادر زندگی خود تعین خواهم نمود که تمام سعی و تلاشم را جهت تحقق و رسیدن بدان را به کار اندازم و سپاس از این رهنمایی جهت رسیدن به رازهای سه گانه زندگی.
برایش گفتم: بدان که سعادت و خوشبختی تو در دستان خودت است نه در دستان دیگران.
