زنبور عسل و انسان با عمل
- فروغ اندیشه
- مقالات علمی

نویسنده: سید مسلم لبیب
مخلوقات خداوند؛ خورد وبزرگ؛ سنگین و سبک؛ نیرومند و ضعیف هر یک با نظام دقیق و کامل؛ ما را به آفریننده آنها متوجه می کند و برای ما درس ها دارد.
زنبور عسل که یکی از مخلوقات خداوند”ج” است؛ اگر ساعاتی در زنده گی زنبور عسل –این حشره باهوش – دقت کنیم دنیای عظیمی مشاهده میکنیم. زنبورعسل دارای سازمان وسیع؛ زنده گی منظم صنعتی؛ هوش فوق العاده و بالاخره کار و فعالیت خستگی ناپذیر است. درضمن زنبور عسل به قانون طبیعت بسیار وفادار است و هیج گاه حاضر نیست از مرز قانون قدمی فراتر بگذارد.
از اینجاست که پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم مومن را به زنبور عسل تشبیه نمودند آنجا که می فرمایند: والذی نفس محمد بیده إن مثل مومن کمثل النحلته اکلت طیبا و وضعت طیبا و وقعت فلم تکسر و لم تفسد. (مسندامام احمد). ترجمه: قسم به آن ذاتی که جان محمد در ید اوست حقیقتا مثال مومن مانند زنبور عسل است؛ پاک می خورد و پاک تولید می کند و آنگاه که بر چوبی نشیند آنرا نمی شکند و فاسد نمی کند.
امروز دانشمندان بعد از چهارده قرن به صفات محموده زنبورعسل پی برده اند که پیامبر صلی الله علیه وسلم مهمترین آنها را در این سخن خویش ذکر نمودند. عسلی که از شکم زنبور عسل بیرون می شود؛ از پاکیزه ترین افرازات حیوانی است. به همین دلیل است که پیامبر خدا مومن را به زنبور عسل تشبیه کرده اند زیرا تمام سعی وکوشش آن این است که پاکیزه ترین چیزها را بدست آورده و تقدیم جامعه کند و به خلق خدا منفعت برساند.
دانشمندان می گویند: طبیعت زنبور عسل این است که تا کسی به آن آزار و اذیت نرساند؛ به کسی حمله ور نمیشود. مومن نیز چنین است.
صفات مومن در روشنایی تشبیه پیامبر و آیات قرآنی!
1- زنبور عسل از پاکی ها می خورد؛ مومن نیز پاک است و پاک می خورد و پاک تولید می کند. معدن ایمان در قلب مومن است پس خبایث و پستی ها در قلب وی جای ندارد. پس وقتی که مومن و معدنش پاک بود؛ محل پاکیزه ها میگردد به طوریکه: کسب و کارش نیز پاکیزه (از راه حلال به دست می آورد نه حرام)، افکار و اعمال آن پاکیزه (فقط از دستورات خداوند پیروی می کند نه از شیاطین و دجال های عصر خویش)، عبادتش پاکیزه (دور از ریا و خودنمایی و سمعه)، خوراک و پوشاک آن پاکیزه (از رشوه، سود، خیانت، خوردن اموال فقیران و یتیمان دوری می کند) است.
پس کسی که این صفت (پاکی ) در او نبود، نشانگر این است که همت او از همت این مخلوق کوچک (زنبور عسل) هم کم تر است.
2-خانه سازی: خداوند”ج” میفرماید: {وَأَوْحَى رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ أَنْ اتَّخِذِی مِنْ الْجِبَالِ بُیُوتًا وَمِنْ الشَّجَرِ وَمِمَّا یَعْرِشُونَ} (النحل68) پروردگارت به زنبوران عسل (راه زندگی و طرز معیشت را) الهام کرد (و بدان گونه که تنها خود می داند به دلشان انداخت) که از کوه ها و درخت ها و داربستهایی که مردمان می سازند، خانههایی برگزینید .
امروزه دانشمندان، درمانده اند که این موجود باهوش این همه دستورات را(خانه سازی، زندگی منظم و کار و فعالیت) از چه ذاتی می گیرد و حال آنکه قرآن عظیم الشان آنرا قرن ها پیش بیان فرموده چنانچه در آیه ذکر گردید. پس اولین وظیفه زنبور عسل آبادی است نه بربادی. مومن نیز خلیفه خدا در روی زمین است تا زمین را آباد کند. چه بسا امروزه علوم و فنون برای بربادی بشر استفاده میشود؛ زیرا خرد ایشان از زنبور عسل نیز کمتر است.
3- درست استفاده کردن: کوچکترین شکوفه گل توسط زنبور عسل گرده افشانی می شود ولی زنبور طوری روی آن قرار می گیرد که آسیبی به آن نرسد. بنابراین مومن هم در برخورد و تعامل با همنوعان خود طوری عمل میکند که هیچ وقت مشکلی به وجود نیاورد. و با افهام و تفهیم، مسایل را حل میکند، چنانچه این رفتار از نشانه های دعوتگر موفق است.
4- انتخاب الگو: زنبور عسل حشرات مفید، ارزشمند و پاکیزه ای هستند. در طول عمرشان الگویشان گل است. فقط دنبال گل هستند تا از شکوفه تلخ گل، گرده و شهد تهیه کنند. همچنین مومن برای به دست آوردن غذای روح و جسم خود و ساختن افکار و اندیشه های خود، الگوی خوب تعیین می کند و هرگز الگوی اندیشه، افکار و رفتارش غرب نخواهد و از افکار مسموم آنها پرهیز خواهد کرد زیرا الگویش کسی است که تا حال تاریخ نظیرش را مشاهده ننموده است و آن هم پیامبر خدا”ص” است زیرا منبع اندیشه های پیامبر”ص” خداوند”ج” است.
5- مفید بودن برای خود و دیگران: بسیاری از موجودات جهت زنده ماندن مجبور اند موجودی دیگر را از بین ببرند یا خودشان موقع صید و صیادی از بین بروند، اما زنبور عسل که برای سیر شدن خودش و سیر کردن انسان ها هزاران موجود دیگر را هم سیر می کند بدون اینکه مزاحم و باعث از بین رفتن موجودی شود. این صفت، شاهرگ اندیشه مومن است طوریکه صبح وقت از خواب برمی خیزد به فکر آنست که چگونه برای خود و دیگران نفع برساند. چنانچه پیامبر خدا”ص” فرمودند: کسی که صبح برمی خیزد و به فکر مسلمانان نیست از جمله ما نیست. مومن برعلاوه برای دیگران مزاحمت نمی کند، بلکه غرق اندیشه است که دیگران را چگونه نفع برساند. این است اندیشه مومن!
6- طرد ناپاکان: هیچ زنبوری حق ندارد در مکان کثیف و آلوده بنشیند. چنانچه زنبوری با دست و پای کثیف و آلوده (نجس) وارد کندوی خویش شود بلافاصله توسط نگهبانان خشن به بیرون انداخته می شود تا درس عبرت برای دیگر زنبورها باشد. اگر در جوامع انسانی همین روش پیاده شود آیا افراد محتکر، سودجو، مفسد و ولگرد می توانند عرض اندام کنند؟
7- اجتماعی بودن زنبور عسل: زنبور عسل همیشه باید به صورت اجتماعی و جمع زندگی کند تا بتواند با تعامل با دیگران همزیستی و آرامش داشته باشد. این نکته مهم رمز موفقیت مومنان است. زیرا اجتماعی بودن لازمه دوستی است و آنجا که دوستی بود همکاری است و چون همکاری بود موفقیت است. بزرگان چنین میگویند: اگر مومن، جمعی از نیکوکاران را ببیند همراه ایشان میشود و اگر اهل علم را ببیند در رکاب ایشان سیر میکند و اگر اهل جهاد را ببیند همراه ایشان یکجا میشود و خلاصه اینکه خیری نیست در اطراف آن مگر اینکه به اندازه طاقت خویش در آن اشتراک میکند. مومن اگر از اجتماع دور رفته و در امور جامعه سهیم نباشد مانند این است که ماهی را از آب بیرون کنیم. در نتیجه سبب از بین بردن بقای خویش شده و به دیگران هم نفعی نرسانده است. بالاخره از آنجا که کافران و ملحدین از جمع پرجوش و خروش مومنان در ترس و لرز بودند در سدد آن شدند که میان مومنان با نام ها و القاب مختلف تفرقه گرایی کنند تا شاید بتوانند نقشه های خویش را عملی کنند.
8- عشق به وطن: زنبور عسل هیچ وقت وارد کندوی دیگری نمی شود. تمام تلاشش این است که ماموریت محوله را به خوبی انجام داده به وطن خویش برگردد. بخصوص زنبوران نگهبان هرگز اجازه نمی دهند که زنبور دیگر یا حیوان دیگر وارد حریم آنها شود. چنانچه حیواناتی موذی مثل موش، یا مار وارد کندو شوند بلافاصله او را کشته و جسد آن را مومیایی می کنند تا تعفن آنها موجب آزار ساکنین نشود. مومن نیز وطندوست است و با مال و جان و وقت خویش برای پاسداری از ارزش های وطن مبارزه فکری، جانی و مالی میکند. مومن مانند شمع است، خود را میسوزاند تا دیگران را بسازد؛ نه اینکه دیگران را بسوزاند تا خود را بسازد. ببینید چه قدر این مخلوق کوچک خداوند غیرت و شجاعت بالایی دارد.
9- نرساندن آزار و اذیت به دیگران: با این تعداد جمعیت یعنی حدود 90 هزار عدد زنبور در یک کندو که همه اقشار و صنوف اعم از حاکم، مهندس، پرستار، بنا، نگهبان و انباردار و… وجود دارد طوری با هم سازگاری و تعامل دارند که هیچ وقت به همدیگر آزار نمی رسانند بلکه همه همدیگر را کمک می کنند. در صدر اسلام مومنین نیز چنین بودند؛ با همدیگر با محبت فعالیت میکردند اما با تاسف میگوییم که مشکل امروز مسلمانان نبود همزیستی میان آنها است و چون همزیستی نباشد دیگران به وسیله خود ما برای ما ضرر و آزار میرسانند.
10- تنظیم رابطه با دیگران: زنبور عسل دریافته است که بدون تعامل با دیگران نمی تواند آسایش و آرامش داشته باشد. همیشه با زندگی اجتماعی داشتن، بینش و نگاه جهانی را مد نظر خود قرار می دهد. باز هم یکی از رموز موفقیت مومنان–تنظیم رابطه بادیگران-است. ولی بعضی مواقع ما انسان ها تنهایی را ترجیح می دهیم. نمی خواهیم با جامعه هماهنگ باشیم و دوست داریم تک روی کنیم، برخلاف روش پیامبرخدا”ص”.
یاد شما باشد که سخنم درباره زنبور عسل بود نه زنبور بی عسل.
