سرمایه های نهایت بزرگ!

نویسنده: استاد عبدالباری قانت

 

از مکافات عمل غافل مشو     گندم از گندم بروید جو ز جو

برای امت‌ها، جوامع بشری، حکومت ها و افراد، همیشه و در هر شرایطی راه های زیاد و متنوعی برای رسیدن به پیروزی،‌ به­روزی و موفقیت در عرصه‌های مختلف و گوناگون مادی و معنوی، وجود دارد و هر امت، جامعه، حکومت و فردی در هر سطح و سویه‌­ی که قرار داشته باشد یک مجموعه فرصت‌ها و توانایی‌های را در اختیار داشته که با استفاده‌­ی درست و اصولی از آن داشته ها و فرصت ها، می تواند به سر منزل مقصود رسیده و همای سعادت و کامیابی را بر دوشش نظاره­‌گر باشد.

اما عواملی باعث می‌شود که گاه در اثر منفی بافی ها، خود کم بینی­‌ها، خودباخته­‌گی‌­ها  و احساس حقارت­ها حتی از بارزترین و آماده ترین ابزار و داشته های موجود هم نتوان بهره­‌ی درست و به موقع برد و در نتیجه نصرت و پیروزیی که  نزدیک و دست یافتنی است و توان دریافت آن هم وجود دارد به عُنقا تبدیل شده و یاس و نا امیدی سایه‌­ی شومش را می‌گستراند.

وقتی به سرنوشت مسلمانان و جوامع اسلامی به طور عام و به اوضاع و احوال جامعه­ و هم­وطنان خود نیمه نگاهی بیاندازیم متوجه می شویم مشکلی که در پاراگراف قبل تذکر رفت تا حدودی داستان امت اسلامی ما را به تصویر می‌کشد.

در حالی که اگر دیدی نه چندان عمیق به داشته ها، نعمت های خدا دادی و توانایی‌های امت اسلامی در سطح وسیع­‌تر و فرصت های که در کشور خودمان وجود دارد بیاندازیم به طور قطع در خواهیم یافت که: باورمندی به قدرت، توان و سرمایه های عظیم مان، ما را به سرعت به ساحل نجات نزدیک ساخته و شاهد سر کشیدن ساغر شادی و آب حیات طیبه­ خواهیم بود.

ممکن به ذهن ما این سوال پدید آید که: امت و ملتی که در میان امواج متلاطم مشکلات و سختی‌ها دست و پا می زند و ظاهرا هیچ راه بیرون رفت و نجاتی هم به چشم نمی‌­خورد. از کدام فرصت، قدرت و سرمایه صحبت می شود؛ برای روشن شدن این ابهام و پاسخی درخور به این سوال، لازم است –هرچند به اختصار-  به برخی از نکات امیدوار کننده و سرنوشت ساز اشاره شود. اما قبل از ورود،‌ تذکر یک نکته ضروری و حتمی به نظر می رسد:

آیا همه­‌ی نا بسامانی‌ها از سوی دیگران برنامه ریزی می شود و ما کم ترین نقشی نداریم؟!

این امر واضحی است که دشمن از نامش پیدا است که دشمنی می ورزد و باید هم چنین کند در غیر آن نمی توان عنوان دشمن را برایش داد، اما همه­‌ی نابسامانی ها و مشکل ها را نباید همیشه به گردن دشمنان انداخت هرچند در راستای موضوع مورد بحث ما؛ نقش توطئه‌های دشمنان هم برجسته به نظر می رسد و آن هم در زمینه‌­ی پخش روحیه‌­ی یاس و نا امیدی در میان اهل ایمان و اعضای جامعه های اسلامی که این خود بحثی است دراز دامن که فرصتی دیگر می طلبد…

اما، منظور از سرمایه های عظیم؛ کدام سرمایه؟!

بلی به جرئت می‌توان گفت که امت اسلامی و از جمله جامعه­ی ما معادن و سرمایه های عظیمی در آن نهفته است که منتظر معدن­‌چیان و متخصصان قابلی است تا آستین همت بر زنند و گوهر های ناب را از میان خروار ها خاک، ریگ و سنگ بیرون کشیده و در معرض استفاده­ و بهره­‌گیری قرار دهند تا درخشش و زیبایی آن، همه‌­ی چشم ها را خیره ساخته، دل ها را روشن نموده و از آثار و برکاتش تحول و دگرگونی عظیمی را در بخش های مختلف جامعه شاهد باشیم.

  • جوانان

در راس این سرمایه های عظیم و معادن گرانبها که قیمت نمی­توان روی آن گذاشت نسل جوان –دختر و پسر- صحت­مند و توانایی است با ذهن های پاک و روشن و استعداد های نابی که در صنف های مکاتب، کورس های آموزشی و دانشگاه ها صف کشیده‌­اند و سخت در انتظار­ اند تا رهنمای دلسوزی، فرهیخته­‌ی آگاهی، فرزانه‌­ی اهل دلی، متخصص بیداری، پیر روشن ضمیری، معلم راه بلدی، استاد با درکی، و… از راه برسد و با تقدیم انگیزه­‌ی، نشان دهی مسیری، پیش کش نمودن طرحی، دعای نیمه شبی، و… دستش را بگیرد و استعدادش را کشف و مسیرش را روشن ساخته و فانوسی به دستش داده تا ادامه راه را خودش طی نموده و در جهت کاهش دردهای ملت رنجورش، در آینده­ی نه چندان دور، عملا سهیم شود.

  • کانون های گرم خانواده ها

ما در جهانی به سر می‌بریم که در آن، آرام آرام نقش خانواده کم رنگ شده می رود -که عوامل مختلف و متنوعی دارد که نیاز به بررسی جداگانه دارد- اما به حول و قوه­‌ی الهی و به فضل الله متعال این ارزش نهایت گرانبها و این سرمایه­ی بس بزرگ بوفور در جامعه­‌ی ما یافت می شود و این را هم انکار نمی‌توان کرد که به شکل مستقیم و یا هم غیر مستقیم تلاش های مذبوحانه­ی بخصوص در این یک و نیم دهه­‌ی اخیر بطور جدی جریان داشته تا این چتر نجات را از دست مان بربایند اما با توجه به این که ریشه های این درخت پرتوان، تا اعماق جامعه­‌ی ما ریشه دوانده و با این باد ها نمی­لرزد هرچند شاخه ها و برگ های از آن گاه ریخته و از اثر پرتاب سنگ های پیاپی زخم های را متحمل شده است…

اما حفظ این سرمایه در قدم نخست و استفاده­‌ی اساسی از آن در راستای رشد و بالندگی جامعه و ایجاد انسجام و به هم پیوسته­‌گی بیشتر کاری جدی می طلبد. تاکید بر این نکته لازم خواهد بود که برای بر قراری صلح پایدار، ایجاد وحدت و یک پارچه‌­گی واقعی در سطح ملت و به شگوفایی رساندن استعداد های جوانان -که در بند قبلی اشاره شد- از این چتر قوی استفاده و بهره­ی وافر می‌توان برد…

  • در اختیار داشتن طرح و برنامه­ی جاودانی و تحول آفرین

روشن است که بهره‌­مندی از انواع مختلف امکانات همچون: نیروی بشری، استعداد ها و توان­مندی های گوناگون و… منهای یک طرح جامع، برنامه‌­ی حساب شده، ثابت و تجربه شده، کاری از پیش نمی برد.

از فضل و لطف پروردگار دوست داشتنی مان، ملت ما، آیین نجات بخشی را در اختیار دارد که با الگو و سرمشق قرار دادنش و اعتماد صد درصدی به آن و قبل از همه فهم دقیق و درست آن –که بارها روی آن تاکید صورت گرفته- می تواند سعادت دنیا و آخرت را کمایی نماید، اما رسیدن به این خواسته تلاشی مجدانه می طلبد که قدم نخست و زیر بنای می تواند این باشد که اعضای جامعه­‌ی ما به همکاری، رهنمایی و پیشتیبانی همدیگر همراه با خواهان کمک شدن از ذات کبریایی و هدایت­گر حقیقی، دریچه های قلب مان را برای پذیرش همه جانبه­‌ی پیام نجات بخش اسلام عزیز باز نماییم؛ زیرا تا چنین نشود و راه های ورودی نسیم ملایم و جانبخش ایمان و اسلام گشوده نشود هیچ کس توان ایجاد تغییر و تحول در وجود ما را ندارد و از این سرمایه­‌ی بس عظیم بهره‌­ی چندان برده نمی‌­توانیم چنانچه اکنون شاهد آن هستیم- آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است؟

نتیجه­‌ی سخن:

از آنچه گفته آمدیم به این نتیجه می رسیم که:

ملت ما سرمایه‌های عظیمی را در دست دارد که بطور نمونه به سه مورد اشاره رفت و بدون شک، موارد متعدد دیگری هم در ادامه­‌اش می توان لیست نمود، اما در این شکی نیست که:

آگاهی، با خبری و درک درست از داشته های مان، نقش اساسی و سرنوشت سازی در به بکارگیری آن دارد چون انسانی که روی گنج خوابیده باشد اما آگاهی از آن نداشته باشد آن گنج سرشار چه دردی را از وی دوا می کند؟ و یا کسی آگاه باشد که چنین گنجی دارد ولی راه‌های استخراجش را نداند آن گنج چه نفعی برایش می تواند داشته باشد؟ فقط به داشتن آن بسنده کردن و باعث افتخار خود دانستن و همیشه به رخ دیگران کشیدن چه تحولی را می‌آفریند؟

از این رو؛ لازم است که گام های مختلف، یکی پی دیگری بطور حساب شده و سنجیده برداشته و عملا از داشته های مان بهره گیریم و برای ایجاد تغییر و تحول مثبت در سرنوشت فرد، خانواده و جامعه دست به کار شویم.

و این را هم با صدای رسا می‌توان اعلام داشت که هر حرکت و جنب و جوش هوشیارانه در این راستا می تواند ملت و جامعه‌­ی ما را به سعادت، نزدیک و نزدیک‌تر سازد.

 

اشتراک گذاری
فروغ اندیشه وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *