سپاس غزه

سپاس غزه؛ از تو آموختیم که سپاهیان واقعی از میان سوره‌ی أنفال و دوره‌های حفظ قرآنکریم بر می‌خیزند، نه از دانشکده‌های جنگی و نظامی! سپاهیان‌ات را دیدیم که بر شانه‌های شان هیچ مدال افتخاری نبود، ستاره‌های نظامی نداشتند، و سنجاق‌های موفقیت بر سینه‌های شان دیده نمی‌شد، ولی آنان ژنرال‌های واقعی بودند

سپاس غزه؛ از تو آموختیم: که خواستن، توانستن است و برای پیروزی کافیست اراده کنی، ربطی به ابزار و امکانات ندارد، اراده است که معجزه می‌آفریند. غزه! بخدا سوگند تو معجزه‌ی این زمانی!

سپاس غزه؛ از تو آموختیم: که از امروز فریب سازمان حقوق اطفال که در کشتن اطفال تو دست به دست هم داده را، نخوریم؛ و از امروز به نام حقوق زن، دیگر به خانه‌های‌مان وارد نخواهند شد، زیرا از کشته شدن هیچ زنی دفاع نکرده و از این نام‌ها سرپوشی برای فروپاشی نظام خانوادگی ما استفاده کردند، نظامی که استوارترین پناه‌گاه ماست.

سپاس غزه؛ از تو آموختیم: که زهر را میتوان در عسل پنهان نمود، آنانیکه پیامبر ما محمد صلی الله علیه و سلم را تحت نام آزادی بیان، بد می‌گفتند، اینک خودشان حساب‌های کاربری و صفحات اجتماعی ما را مسدود نموده و نوشته ها و نظریاتی که در دفاع از تو می‌نویسیم، حذف می‌نمایند.آنانیکه ما را بسوی آئین انسانیت، شفقت و مهربانی فرا می‌خواندند، وقتی دیدند که در زیر تیغ تیز صهیونیسم ذبح میشوی، آئین انسانیت خویش را کنار گذاشته و دلایلی از تلمود و انجیل تحریف شده بر ضروری بودن جنگ بر علیه تو آوردند!اکنون ما با آواز بلند میخوانیم: لکم دینکم ولی دین( برای شما دین شما و برای ما دین ماست).

سپاس غزه؛ از تو آموختیم: که این جهان جنگلی بیش است و در آن هیچ کسی جز قوی، مورد احترام قرار نمی گیرد. شورای امنیت، سازمان ملل و حقوق بشر هیچ یک نتوانست آنان را از کشتار تو باز دارد، و اینک موشک‌های یاسین ۱۰۵ تو آنان را باز داشت!

سپاس غزه؛ از تو یاد گرفتیم: که در سینه‌ی مردان ما، شیر شرزه‌ی است که هرگاه زمانش برسد مجد و افتخار صحابه را به ما بر می‌گرداند.ممنون سعد هستیم وقتی که قلب دشمن را نشانه گرفته و تیر می‌زند و پیامبر صلی الله علیه و سلم در تمجید او میگوید: پدر و مادرم فدای تو باد.و سپاس از گردان ویژه‌ی قدس که از خویش رشادت‌ها نشان داد و ما را به یاد روز احد انداخت، هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و سلم می فرمود: چی کسی برای ما، جانش را قربان می‌کند؟ زیاد بن سکن از جا می‌پرد و جانش را قربان پیامبر صلی الله علیه وسلم می‌کند.

سپاس غزه؛ از تو آموختیم: که سختی‌ها ما را می‌سازد و روزهای دشوار دل ها را صیقل میدهد.اطفال تو بیشتر از سن شان بزرگ شدند و تا جاییکه از ایشان حرف‌های مردانه می‌شنویم؛زنان تو خنساءهایی اند که صبر و ایثار و فداکاری زنان صحابه را به ارث بردند؛ و مردان تو مثل کوه استوار اند، و چی کسی میتواند کوه را سرنگون سازد؟!

سپاس غزه؛ از تو آموختیم: هرگاه مجاهدین برای مردم‌شان جان دهند، آنان نیز برای‌شان جان داده و دوشادوش آنان خواهند ایستاد.اطفال تو شهید می‌شوند، خانواده‌های شان بردبارانه می‌گویند: فدای قدس و مقاومت؛خانه‌های‌شان فرو ریخت و گفتند: برای دست‌یابی به عزت و شوکت باید بهای سنگین پرداخت؛شکنجه شدند، تا از جبهه مقاومت تو دست بکشند اما آنان مجاهدین را چنان گرامی داشتند که در دوران صلح و امنیت با آنان چنین می کردند، مجاهدین را بسان تاجی بر سر خویش نهادند، براستی هم که ایشان کسانی‌اند، که باید پیشانی شان را بوسه زد.

سپاس غزه؛ از تو آموختیم: که این امت با ریختن خون زنده می‌شود.ما این ملیون‌ها نفر بی‌نوا و فقیر را می دیدیم که بدون احساس و روح می زیستند که ناگاه خون تو، روح را در بدن شان دمید! و اینک به پاس ریخته شدن خونت امتی برای دفاع از تو برخواسته است، و عکس العمل کسیکه بعد از مدت ها از زندان آزاد میشود چی خواهد بود؟!

سپاس غزه؛ از تو آموختیم: که بحران‌ها پرده‌ از چهره‌ها برداشته و حقیقت‌ها را آشکار می سازد، چی بسا شانه‌های که آنان را برای تکیه زدن برگزیدیم، در حالیکه سست و ضعیف بودند؛ چی بسا مردانی که خود را شجاع می خواندند، در حالیکه بزدلانی بیش نبودند؛ و چی بسیار بودند عالمانی که آنان را ربانی می پنداشتیم، حال آنکه خرید و فروش می شدند.غزه تو نبردی هستی که خداوند خیلی‌ها را توسط تو رسوا می‌کند، و صفوف مسلمانان را از آلودگی پاک می‌گرداند. اکنون این جنگ، جنبشی است که اکثرا سقوط می کنند و این بهتر است از اینکه در اوج نبرد پا پس بکشند و به عقب برگردند!

✍️نوشته: أدهم شرقاوی

📝ترجمه: محمد صابر صبور

اشتراک گذاری
فروغ اندیشه وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *