هشت عمل برای کمک به اموات

هشت عمل برای کمک به اموات

نویسنده: استاد ضیاء احمد فاضلی

انسان به مقتضای فطرت خویش، با از دست­دادن نزدیکان خود غمگین و ناراحت می­‌شود. تا زنده‌­اند کمتر قدر آن­ها را می­‌داند و بعد از مرگ ایشان ­است که افسوس می­ خورد: ای کاش در زندگی بدیشان خدمت و احسان بیشتری می­‌کرد! و گمان می‌­کند که دیگر هیچ­‌کاری به نفع ایشان از وی ساخته نیست و اگر کاری هم انجام دهد، گاهی راه خطا را اختیار می‌­کند.

آیا واقعاً ما می‌­توانیم به پدر و مادر و عزیزان خویش بعد از مرگ ایشان کمک نماییم؛ طوری که در شادی ارواح و رفع درجات شان بیفزاییم و یا اگر –معاذالله- در عذاب گرفتارباشند، از عذاب ایشان بکاهیم؟ کدام کارها از ما ساخته است و چه اقداماتی را باید در این راستا انجام دهیم؟ این ها و سوال هایی از این دست، چیزهایی هستند که –به توفیق خداوند- در این مقال، بدان ها پرداخته خواهد شد.

مرگ، هر آن، در می­زند:

بی‌­تردید،‌ هر روزی که از زندگی انسان می گذرد، یک خشت از بنای زندگی وی فروریخته و لحظه به لحظه به مرگ نزدیک و نزدیک­تر می‌­شود؛ به قول سعدی:

هردم از عمر می رود نفسی*** چون نگه می کنم نمانده بسی

و بالآخره سکرات موت فرارسیدنی است: «‏وَجَاءَتْ سَکْرَهُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِکَ مَا کُنْتَ مِنْهُ تَحِیدُ» (سوره ق/ 19‏) (سکرات مرگ، به­­راستی آمدنی است [در آن­دم گفته می­شود:] این همان چیزی است که تو از آن فرار می‌­کردی).

و هیچ پناه­گاهی هم نمی­‌تواند انسان را از تهاجم مرگ پناه دهد: «أَیْنَمَا تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ کُنْتُمْ    فِی بُرُوجٍ مُشَیَّدَهٍ » (سوره نساء/78) (هر کجا باشید،‌ مرگ شما را در میابد؛ هرچند در برج و باروهای مستحکم قرار داشته باشید).

و هیچ راه فراری هم از چنگال مرگ وجود ندارد: «‏قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِیکُمْ » (سوره جمعه/8) (بگو! مرگی که از وی می گریزید، حتماً شما را درمیابد).

پس انسان عاقل به کمک ورثه‌­اش دل­خوش نمی­‌کند به‌­ویژه این که می‌­بیند گاهی هنوز یک نورفته از حساب نکیر و منکر خلاص نشده که جنگ بر سر تقسیم میراث میان ورثه­ در می‌­گیرد؛ بلکه خود در حیات خویش برای آخرتش تلاش می‌­ورزد و توشه‌ای لازم در این سفر طولانی و پرخطر را آماده می­‌کند. چنانچه پیامبر صلی الله علیه و سلم و صحابه کرام در این باره برای ما الگو هستند.

احادیث زیادی داریم که نشان می­‌دهد چگونه صحابه آن حضرت به محضر ایشان آماده و باغ­‌ها، زمین‌­ها و دارایی های مهم شان را در راه خدا جهت دستگیری آخرت شان صدقه می­‌کردند. از همین رو، پیامبر صلی الله علیه و سلم هنگامی که در باره بهترین صدقه از ایشان سوال شد، فرمودند:

«صدقه­‌ای­ است که در حال صحتمندی و تمایل به دنیا بپردازی.. و فرمودند: مگذار که نفَس به حلقوم رسد و در آن حالت بگویی: این مقدار مالم را برای فلانی بدهید و این مقدار آن را برای فلانی…» (روایت از بخاری و مسلم)

پس هنگامی که صدقه در بیماریِ قبل از مرگ به‌­ارزش آن­چه که در حال صحتمندی انجام می­‌شود نمی­رسد به ­‌گونه اولی، بعد از مرگ ارزش آن به حال حیات نخواهد رسید.

مردگان ما چقدر به کمک ما نیاز دارند؟

برخی به خطا فکر می­‌کنند این ما هستیم که به مردگان نیازمندیم و از همین رو، هنگام سختی­‌ها و پریشانی­‌ها به جای این که به مساجد و به طرف خدا روی آورند، به زیارت­‌ها می­‌دوند و از مردگان توقع خیر دارند در حالی که از نظر عقیده اسلامی، این کار، گناه بزرگ و شبیه به کار مشرکان است.

واقعیت امر این است که این مردگان اند که به کمک ما زندگان محتاج ­اند، زیرا آن­‌ها فرصت عمل را از دست داده و هیچ­کاری برای خود انجام داده نمی‌­توانند و از جانب دیگر، آنان به ­نتایج اعمال­شان روبرو شده و بر سر دوراهی بهشت و یا جهنم­ قرار گرفته­ اند؛ طوری که به­ مقتضای اعمالی که در دنیا انجام داده­اند، می‌­باید رهسپار یکی از آن دو سرا شوند و این جاست که اگر از فرصت زندگی استفاده درست نکرده باشند، حسرت و افسوس سراپا وجودشان را فرا می­‌گیرد؛ و حتی اگر نیک­ کردار بوده باشند هم این حسرت را خواهند داشت که چرا بیشتر برای خود توشه­‌هایی از عمل خیر را ذخیره نکرده ­اند و بلکه به فرموده قرآن مجید، قبل از روز آخرت، در همین دنیا دم مرگ هم به ­آتش این حسرت می ­سوزند و آرزو می ­برند که: « رَبِّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِی إِلَى أَجَلٍ قَرِیبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَکُنْ مِنَ الصَّالِحِینَ ‏وَلَنْ یُؤَخِّرَ اللَّهُ نَفْسًا إِذَا جَاءَ أَجَلُهَا وَاللَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ» (منافقون/10-11) (پروردگارمن! چه می شود اگر تا مدتی نزدیک مرا معطل نمایی تا صدقه کنم و از شایسته گان گردم! و هرگز الله جل جلاله  کسی که اجلش رسیده باشد، مهلت نمی­ دهد و الله به اعمالی که انجام می ­دهید، آگاه است).

و یقیناً انسان­‌های بدکردار در عرصات قیامت –قبل از آن­که در آتش جهنم بسوزند- در آتش حسرت خویش خواهند سوخت و خواهند گفت: «.. رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ کَلَّا» (مومنون/100) (پروردگارمن! مرا بدنیا برگردان! تا کار شایسته‌ای انجام دهم و فرصت‌هائی را که از دست داده‌ام جبران نمایم. هرگز! [این آرزوی شان برآورده نخواهد شد])

این­ است آن­چه برای مردگان انجام داده می‌­توانیم:

اولین کمکی که برای مردگان انجام داده می­‌توانیم، دعای مغفرت و آمرزش در حق ایشان­ است، به ویژه این که این دعا در جمع مسلمان‌­ها و در ضمن نماز جنازه باشد.

رسول الله صلی الله علیه و سلم در بالین یکی از اصحاب­شان به محض آن که چشم از جهان فروبست، برای وی شروع به دعا کردند؛ دعایی که حاضرین را به غبطه آورد. و در جنازه صحابه دیگر، طوری دعا کردند که یکی از حاضرین آرزو برد که ای­کاش من به جای این جنازه بودم و از این همه برکت دعای رسول الله صلی الله علیه و سلم و مسلمین مستفید می‌­شدم! از همین رو، اشتراک به نماز جنازه و به ­خاک سپاری میت در اسلام اهمیتی بالاتر از آن یافته است که در مخیلۀ یکی از ما بگنجد؛ چنان­چه رسول الله صلی الله علیه و سلم در بدل اشتراک به نماز جنازه یک مسلمان، یک قیراط ثواب مژده دادند؛ قیراطی که در بزرگی، آن را همانند کوه «اُحُد» عنوان کردند و همین مقدار را در شرکت به ­خاک سپاری او نیز نوید دادند.

قرآن مجید برای ما تذکر می‌­دهد که مومنان نسل های بعد از صحابه کرام چنین دعا می‌­کنند:

«‏وَالَّذِینَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّکَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ ». (سوره حشر/10) (کسانی که پس از مهاجرین و انصار به دنیا می‌آیند ، می‌گویند : پروردگارا! ما را و برادران ما را که در ایمان آوردن بر ما پیشی گرفته‌اند بیامرز و کینه‌ای نسبت به مؤمنان در دلهای­‌مان جای مده! پروردگارا! تو دارای رأفت و رحمت فراوانی هستی!)

و اگر میت، یکی از والدین ما باشد،‌ تأکید قرآن در دعای خیر به­‌ وی بیشتر از بقیه است، چنان­چه به­ ما می‌­فهماند که جداگانه از ایشان نام گرفته و دعا کنیم: «‏رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ » (سوره ابراهیم/41) (پروردگارا ! من و پدر و مادرم و مؤمنان را بیامرز و ببخشای در آن روزی که حساب برپا می شود)  

«رَبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا» (سوره اسراء/24) (پروردگارا!  بدیشان مرحمت فرما، همان گونه که آنان مرا در کوچکی تربیت و بزرگ نمودند)

پس اولین خدمتی که برای اموات خویش انجام داده می­‌توانیم، دعای خیر واستغفار در حق ایشان­ است؛ کاری که هیچ هزینه‌­یی از ما نمی‌­خواهد و در تمام روز و شب زنده­‌گی خود بدان پرداخته می‌­توانیم.

دومین چیزی که باید برای اموات خویش انجام دهیم، پوشیدن عیب‌­های ایشان و یادآوری از نیکی­‌های آنان است. در اسلام غیبت نارواست، فرقی نمی ­کند که از شخص مرده باشد یا از زنده. حضرت انس رضی الله عنه روایت می­‌کند که باری از کنار رسول الله صلی الله علیه و سلم و صحابه کرام، جنازه‌­ی رد شد، صحابه از وی تعریف و تمجید کردند، پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: «وَجَبَتْ» (حتمی شد) و بار دیگر نیز جنازه دیگری گذشت و صحابه کرام به بدی از وی یاد کردند باز پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: «وَجَبَتْ» (حتمی شد) صحابه عرض کردند چه چیزی حتمی شد؟ فرمودند: «آن یکی را به نیکی توصیف کردید پس بهشت برایش حتمی شد و این یکی را به بدی یاد کردید پس جهنم برایش حتمی شد» آن گاه فرمودند: «شما شاهدان خداوند در روی زمین هستید» (روایت از صحیح البخاری).

البته این درصورتی است که گواهی، دقیق و راست بوده و از مبالغه و مداحی کاذبانه به ­دور باشد، در غیر آن، دروغ­گو نزد خداوند چه اهمیتی دارد که شهادت دروغین وی شنیده شود. پس پوشیدن عیب اموات سبب می شود تا آنان را از نفرین مردم برهانیم و با بیان خوبی های شان، دعای خیر مردم را در حق ایشان برانگیزیم و این دومین کمک برای مردگان­ است.

سومین خدمتی که باید برای مردگان خویش انجام دهیم، ادای قرض­‌ها و مسؤولیت‌­هایی است که از بندگان خدا بر دوش داشته و قبل از جبران آن­ها چشم از دنیا پوشیده است. شکی نیست که چنین نورفته­‌ای در محاسبه پروردگار، پایش در گل می‌­ماند و سرنوشت بدی در پیش روی خواهد داشت از همین رو، رسول الله از خواندن جنازه کسی که قرض­دار از دنیا رفته و ذمه‌­اش را از طلب بندگان خدا خلاص نکرده بود، خودداری می‌­ورزیدند، مگر این که یکی از حاضرین ادای آن را بردوش می­‌گرفت.

و نیز باید از کسانی که مرده ما در حیات خویش با آن­ها سروکار داشته بخواهیم تا اگر از جانب وی در حق ایشان کوتاهی و حق ­تلفی صورت گرفته­ باشد –مثلاً: غیبت ایشان را کرده باشد، یا سخن زشت به ایشان گفته باشد و…وی را بخشیده و از دل و جان او را حلال کنند چرا که با بار مظلمه بندگان رهسپار سفر آخرت شدن، کار بسیار سخت و دردآور است. رسول الله صلی الله علیه و سلم می‌­فرمایند:

«هرکس از برادرش حقی بر ذمه وی ­است -چه آبروی وی باشد یا کدام چیز دیگری- پیش از آن [که روزی فرارسد] که دینار و درهمی نباشد امروز [در دنیا] خود را از زیر بار آن نجات دهد؛ در غیر آن، اگر عمل صالحی داشته باشد به قدر ظلمی که روا داشته از حسنات وی می­‌گیرند ورنه از گناه های طرفش می‌­گیرند و بردوش وی بار می­‌کنند». (روایت از صحیح بخاری)

و رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین کسی را مفلس خواندند «اگر چه روز قیامت با نماز و انواع عبادات حاضر شود چرا که تمامی حسناتش را در بدل ظلم و جفای که در حق دیگران انجام داده از وی می­‌ستانند و به مظلومان می­‌دهند و دستش از سرمایه‌­های آخرت تهی می­‌گردد». (روایت از صحیح مسلم)

چهارمین کمکی که برای مردگان خویش کرده می­‌توانیم، اجرای وصیت های ایشان است. در اسلام، یک نفر می­‌تواند تا یک سوم مال و دارایی خویش را در راه های خیر و یا برای افرادی که لازم می­‌داند [همانند نواسه بی­ نصیب و یا برادر و خواهری که از میراث سهمی نداشته باشند و یا..] وصیت نماید و شریعت اسلام تنفیذ وصیت در حدود ثلث دارایی متوفا را بر ذمه ورثه واجب ساخته­ است و بیشتر از یک سوم را به ­رضایت و اذن ورثه واگذاشته است. بناءبراین، این چهارمین خدمتی­ است که باید در حق متوفای خویش انجام دهیم.

پنجمین کمک به اموات، انجام اعمال صالحی­ است که ایشان ما را در حیات خویش بدان توصیه و تربیه می­‌کردند، زیرا اگر ما توصیه های نیک ایشان را عملی کنیم، ایشان نیز در ثواب آن سهیم خواهند شد، از همین رو، در حدیث پیامبر صلی الله علیه و سلم فرزند صالح، یکی از باقیات الصالحات برای والدینش خوانده شده است. (روایت از صحیح مسلم)

ششمین کاری که باید به منظور احترام به اموات خویش انجام دهیم، دوستی و برقراری پیوند محبت با دوستان ایشان است. چنان­چه پیامبر صلی الله علیه و سلم بعد از رحلت خدیجه رضی الله عنها همواره دوستان وی را گرامی می‌­داشتند تا آن­جا که وقتی در خانه گوسفندی ذبح می­‌شد،‌ قسمتی از گوشت آن را به دوستان خدیجه می‌­فرستادند.(روایت از صحیح مسلم)

باری حضرت عبدالله بن عمر رضی الله عنه در مسیر سفری به­ کسی برخورد که خود را از دوستان پدرش؛ حضرت عمر رضی الله عنه معرفی نمود، حضرت عبدالله مرکبی که بر وی سوار بود با عمامه خویش به ­وی بخشید. همراهانش وی را ملامت کردند. وی در جواب ایشان گفت: من از پیامبر صلی الله علیه و سلم شنیدم که می­فرمودند: «بالاترین نیکوکاری، این ­است که یک فرزند، پیوند دوستی و احسان را با دوستان پدر، استوار بدارد» (روایت از صحیح مسلم)  و بدون شک این نشانۀ صدق دوستی با پدر است.

هفتمین کمکی که برای اموات خویش انجام داده می­‌توانیم، ایصال ثواب برای ایشان­ است. منظور از «ایصال ثواب» این ­است که کسی عبادتی را انجام داده و ثواب آن را برای متوفای خویش ببخشد، مانند: نماز، روزه، صدقه و… و از آن جا که در جامعۀ ما «ایصال ثواب» بیشتر به صدقات اختصاص یافته است پس ضرور است که توضیحات زیر در باره آن به بحث گرفته شود:

بدون شک «ایصال ثواب» برای اموات، خدمت بزرگی است که برای آنان انجام می­‌شود اما باید از نظر دور نداشت که «ایصال ثواب» از خود شرایطی دارد که بدون رعایت آن، هرگز نفعی از آن به ­حال متوفی نخواهد رسید. اموری مانند: اخلاص نیت، مطابقت عمل با سنت و پرهیز از بدعت از شرایط مهم ایصال ثواب است. چنان­چه اگر فی ­المثل، صدقه­‌ای به قصد ریا و یا به ­خاطر به­ جا کردن یک عرف و عنعنه رایج در محیط داده شود، صدقه­‌ای با این گونه نیت، فاقد ثواب بوده؛ نه برای انجام دهندگان ثوابی دارد و نه هم برای متوفی.

 این مسأله که جای گرفتن ریا در عمل آن را به طور حتمی باطل می­‌کند، از دیدگاه قرآن، چنان امر آشکاری است که خداوند در آیه 246 سوره شعرا، برخی اعمالی دیگر را در باطل شدن بدان قیاس می­‌کند، چنان­چه می­فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى کَالَّذِی یُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَیْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْدًا لَا یَقْدِرُونَ عَلَى شَیْءٍ مِمَّا کَسَبُوا وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ» (شعراء/264) (‏ای کسانی که ایمان آورده‌اید! بذل و بخشش‌­های خود را با منّت و آزار رسانی [بر فقرا] -همانند کسی که دارائی خود را برای نمودن به مردم، ریاکارانه صرف می کند و به خدا و روز رستاخیز ایمان ندارد- پوچ و تباه نسازید،. مَثَل چنین کسی همچون مَثَل قطعه سنگ صاف و لغزنده‌ای است که بر آن خاک باشد و باران شدیدی بر آن ببارد و آن را به صورت سنگی صاف برجای گذارد (و تمام خاک آن بر باد رود. منت گذاران و ریاکاران نیز چنین اند) از کاری که انجام داده‌اند سود و بهره‌ای برنمی گیرند ، و خداوند گروه کفر پیشه را (به سوی خیر و صلاح) رهنمود نمیینماید).

 

البته دقیقاً به همین­ سان، باطل و فاقد هرگونه مزدی خواهد بود صدقه‌­ای که –معاذالله- برخلاف سنت انجام شود -هرچند نیت صاحب آن خالص و فقط به قصد ثواب باشد- مثلاً: صدقه دادن از مال به­ جا مانده از متوفی قبل از تقسیم میان ورثه؛ در صورتی که برخی از ورثه بدان رضایت نداشته باشند و یا از متوفی یتیمی بجا مانده باشد و یا مقید کردن صدقات را به سوم، هفتم، چهلم و سالگرد؛ طوری که ورثه میت خود را ملزم به رعایت این عرف و عادت‌­ها ساخته و چنین پندارند که صدقه در این ایام فضیلت بیشتری دارد و ترک صدقه در آن ایام را نوعی توهین به مرده خویش گمان کنند.

از انجام صدقه با وجود چنین مخالفت­‌هایی با احکام شرع الهی، ممکن است عرف بجا شود و از ملامت خلق رهایی یابند اما بدون هیچ شکی در چنین صدقاتی کم­ترین ثوابی وجود ندارد؛ پس چگونه ممکن است از آن چیزی دستگیر میت شود؟

از همین­‌رو، هنگامی که به جامعه خویش نظر می‌­اندازیم از این که شرایط قبولیت ایصال ثواب نزد بیشتر مردم ما رعایت نمی‌­شود،‌ واقعاً متاثر می­‌شویم. زیرا به زبان قال و یا به زبان حال اعتراف می‌­کنند که این صدقات­شان که تحت نام «ختم قرآن» انجام می­‌دهند به خاطر ب­جا کردن عرف و رهایی از ملامتی مردم است و واضح می­‌گویند که ما قبلاً نان مردم را خورده­ایم و الآن خوب نیست اگر به مردم نان ندهیم. بسیاری هم خود را ملزم به­ رعایت سوم، هفتم، چهلم و سالگرد ساخته و گاهی حتی با جسارت این مناسبت ها را روی­ پاکت هم درج می­ کنند. هم­چنان­که عده­‌ای دیگری هم هستند که بدون رضایت برخی از ورثه، و یا با بجا ماندن یتیمی، از مجموع مال متوفی برداشته و به خواهش خود آن را به مصرف می ­رسانند و به همین سادگی، حق نزدیکان و بالأخص حق یتیمان را ضایع می­‌گردانند. این درحالی‌­است که الله­ متعال ضایع کردن میراث سایر ورثه را برطبق میل خود، یکی از اوصاف دوره جاهلیت قبل از اسلام دانسته و آن را سرزنش می‌کند: «‏وَتَأْکُلُونَ التُّرَاثَ أَکْلًا لَمًّا» (سورهفجر/19) (و میراث را حریصانه یکجا می خورید [و حق بستگان و محرومان و یتیمان و ضعیفان را ملاحظه نمی‌کنید])

هم­چنان­که الله جل جلاله  خوردن مال یتیم را به وارد کردن آتش به شکم تعبیر کرده است: «‏إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَیَصْلَوْنَ سَعِیرًا» (سورهنساء/10) (بیگمان کسانی که اموال یتیمان را به ناحق و ستمگرانه مییخورند، انگار آتش را خوراک شکم خویش می‌­سازند و به زودی به آتش سوزانیی خواهند سوخت). ‏

از اشکالات دیگر چنین صدقاتی در جامعه ما اختصاص یافتن آن ها برای سرمایه­‌داران است، چنان­چه نیازمندان را بدان اجازه نداده و حتی گاهی مرد چوب به دستی را به دروازه موظف می­‌کنند تا فقرا را با استفاده از خشونت براند و این، به ­راستی جفای بزرگی است که انجام می‌­شود. رسول الله صلی الله علیه و سلم می­فرمایند: «بدترین غذا، غذای عروسی است، زیرا اغنیاء در آن دعوت شده و فقرا فراموش می‌­شوند» (روایت از صحیح بخاری)

این در حالی است که طعام عروسی به منظور ازدیاد خوشی است و لزوماً به خاطر ثواب انجام نمی‌­شود؛ در حالی که صدقه یک عبادت است و فقط باید به خاطر ثواب انجام پذیرد.

 اشکال دیگر در این صدقات در جامعه ما اسراف و زیاده­ مصرفی‌­ها است تا جایی که گاهی هزینه یکی از این مناسبت‌­ها خود را به لک­‌ها افغانی می‌­رساند و چشم و هم­چشمی­‌های منفی، بسیاری را وادار می­‌کند تا آن را در لوکس ترین تالار شهر برگزار کنند؛ تالاری که هر قوری نان آن بیشتر از یک هزار افغانی و حتی گاهی بیشتر از دوهزار افغانی می شود.

متاسفانه روزانه در چندین تالار شهر ما همین تراژیدی ادامه دارد، و ضمن این که هزاران نفر برای ساعت‌­ها از کار شان بیکار می­‌شوند، غالباً نماز جماعت هم ضایع می­‌گردد و حتی گاهی نماز جمعه هم فدای آن می‌­شود و این که در نتیجه تراکم وسایط سواری مهمانان دم تالارها، چقدر مشکل برای مردم ما خلق شده و می‌­شود، امری است که برای کسی پوشیده نیست.

آیا غیر از این است که روزانه تنها در شهر ما ملیون ها افغانی صرف همین مناسبت می­‌شود؟ راستی! این همه پول، در ظرف یک ماه خود را به چقدر می­‌رساند؟ و در مدت یکسال به چه مقدار؟

 تصور شما چی است؟ اگر این حجم عظیم پول، در راه درست آن صرف شود با چه تحول شگرفی در جامعه خویش مواجه خواهیم شد؟ و تا چه حد وضعیت آشفتۀ طبقه فقیر جامعه ما که اکثریت مردم را تشکیل می‌­دهند، بهبود خواهد یافت؟

حداقل با چنین پول­‌های هنگفتی، می‌­توانیم کارهای زیر را انجام دهیم:

  • ده­‌ها و بلکه صدها خانواده فقیر را تأمین نموده و از بدبختی فقر که تهدیدی برای همه جامعه است، نجات­شان بخشیم.
  • صندوق خیریه‌­ای را تاسیس نماییم که هزاران پروژه عام المنفعه در جهت رشد وطن را تمویل کند.
  • هزینه تعلیم و تربیت هزاران کودک خیابانی­‌ای که هم­ اکنون در کوچه و بازار شهر ما به ­دنبال لقمه نانی سرگردانند و اخلاق و آینده شان رو به تباهی می ­رود، از آن بپردازیم تا هم ایشان را از تباهی آینده نجات دهیم و هم جامعه را از تهدیدی که از جانب آن­ها متوجه آن­است، نجات بخشیم.
  • درمانگاه­‌های معتادین تاسیس نموده و هزاران معتاد این جامعه را که مایۀ ننگ و بدبختی برای خود و جامعه شده ­اند، به زندگی شرافتمندانه برگردانیم.
  • هزاران دختر و پسر مجرد را که بدلیل فقر از نعمت ازدواج محروم اند و این محرومیت تهدیدی بزرگ برای اخلاق خود شان و جامعه قرار گرفته است، را به تشکیل خانواده اسلامی و زندگی نجیبانه یاری نماییم.
  • مدارس دینی و مکاتب عصری تاسیس نموده و ده‌­ها هزار فرزند جامعه را از خطر جهل و بی‌­سوادی نجات بخشیده و آینده شان را آباد و اساس متینی برای آبادی آینده کشور پایه ریزی نماییم.
  • و از این دست، ده‌ها و صدها نیاز این جامعه ورشکسته را از این طریق برآورده سازیم.
اشتراک گذاری
فروغ اندیشه وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *