ویژگیهای دعوتگر موفق (پارهی دوم)
- فروغ اندیشه
- مقالات دعوتی

نویسنده: ایمان مغازی الشرقاوی
مترجم: استاد ضیاءاحمد فاضلی
سرور دعوتگران، رسول خدا”ص” رحمتی بودند که بر روی زمین راه می رفتند.
در بارۀ بُعد رحمت شخصیت خویش می فرمایند: «إِنَّمَا أَنَا رَحْمَهٌ مُهْدَاهٌ» (روایت از: حاکم)
(همانا من فقط رحمتی هدایت یافته ام) آن حضرت به خاطر رحمت فرستاده شدند، چنان چه می فرمایند: «وبعثت بالرحمه» (روایت از: مسلم) (من به خاطر رحمت فرستاده شدم) و به سوی رحمت فرا خواندند، چنان چه فرمودند: «ارحموا ترحموا» (روایت از مسنداحمد) (رحم کنید تا مورد رحم قرار گیرید) و خداوند ایشان را به حیث دریای بی کران رحمت فرستاد: ]وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ[ (انبیاء/107) (و ما نفرستادیم ترا مگر رحمتی برای عالمیان).
درود و رحمت خدا نثار شان باد! چقدر نسبت به کسانی که دعوت شان می کردند بارحم بودند، و چسان حرص شدیدی بر هدایت شان داشتند. خداوند بزرگ می فرماید:{لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ} (شعراء/3) (شاید از غم این که آن ها ایمان نمی آروند، خود را هلاک سازی).
جناب ایشان به خاطر ترحم بر مردم و به خاطر اشتیاقی که بر نجات شان از عذاب الهی داشتند، آنان را دعوت می کردند، همین نکته را خودشان برای ما چنین واضح می سازند: «همانا مثال من و امت من، مثال مردی است که آتشی را بر افروخته است، پس حشرات و پروانه ها، هرآن بخواهند خود را در آن آتش بیندازند [و او آن ها را دور کند، من هم با شما چنانم] من از عقب شما را محکم می گیرم و شما می خواهید وارد آتش شوید.) (روایت از صحیح مسلم)
پس پروردگار ما، خداوندی رحمن و رحیم، و پیامبر ما پیامبر رحمت و آئین ما دعوتگر به سوی رحمت است.
رحمت
رحمت: «عبارت از شفقت، نرمی و رأفت عواطف و احساسات، بشاشت چهره و دوری از سنگدلی و تندی است..»(1) و به معنای: «رقت، مهربانی و بخشش» نیز آمده است.
پس شایستۀ دعوتگر راه خداست که رحمت به گونۀ زنده در نفسش استقرار یافته و درقلب و وجدانش همواره ملازم وی باشد تا اثرآن در دعوتش به گونۀ محبت، دلسوزی و ملایمت با مردم نمایان شود.
دعوتگر برای مردم همانند پدر دلسوز و خیرخواه است و مانند داکتری است که در شفایافتن مریضان و سلامتی احوال شان حریص است؛ نه به مرگ وکشتن شان تا از شرشان رهائی یابد، و شاعر چه نیکو گفته است:
«ارحم بُنیّ جمیع الخق کلهم وانظرالیهم بعین اللطف والشفقه
وقّرکبیرهم وارحم صغیرهم وارع فی کل خلق حقّ مَن خلقه»(3)
(فرزندم! به تمام مردم مهربان باش! به چشم لطف و شفقت به ایشان بنگر! به بزرگ سال شان احترام و بر خوردسال شان ترحم نما! در بارۀ هرآفریدۀ حق آفریدگارش را رعایت کن!)
بدون شک، خداوند این خُلق ویژه را خاصۀ پیامبرش”ص” ساخته و اورا بدان ستوده است: ]لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ[ (توبه/128) (همانا برای شما پیامبری از خودتان آمدکه رنج و زحمت شما برای وی سخت تمام می شود، به نفع شما حریص و برمومنان غمخوار و مهربان است». و بر پیامبرش بیان نموده است که درشت خوئی و تندی خیر به بار نمی آرود: {فَبِمَا رَحْمَهٍ مِنْ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ} (آل عمران/159) (پس به سبب رحمتی از جانب خداوند بود که با ایشان به نرمی رفتار کردی، اگرتندخو و سخت دل می بودی از اطرافت پراکنده می شدند…»
دعوتگر و خلق رحمت
رحمت، دعوتگر را در ابلاغ دعوتش با حوصله، و در برابر حماقت های جاهلین بی اعتنا می گرداند و از آن است که صفت استمرار بخشیدن در کارهای دعوی را کسب می کند. پس او در هدایت مردم سخت حریص است چون می داند که تکذیبگران و عاصیان به چه عاقبت وخیمی دچارمی شوند؛ تمام توانش را به کار می گیرد تا راه حق را برای شان معرفی و رهنمائی کند.
هرگاه قرار است دعوتگر به کسانی که دعوت شان می کند به دیدۀ رحمت و شفقت بنگرد، پس حتماً در برابر آزار و اذیت شان تا آن جا که متعلق به شخص اوست، راه عفو و گذشت را بر می گزیند. خداوند بزرگ می فرماید: ]خُذْ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنْ الْجَاهِلِینَ[ (اعراف/199) (گذشت را پیشۀ خویش ساز و به نیکی دستورده و ازجاهلین روی برتاب!».
هرگاه حال دعوتگر در برابرکسانی که دعوت شان می کند این است، درحالی که صدور اذیت از ایشان امری احتمالی است پس عفو و گذشت وی در برابر یاران و همراهانش یقیناً گسترده تر است. خداوند بزرگ می فرماید: {فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ} (آل عمران/159) (پس از [قصور و اشتباهات شان] در گذر و برای شان آمرزش بخواه و در کار ها با ایشان مشورت نما!).
پس دعوتگران راه حق باید از خدا بترسند، و اگر رحمت جزء سرشت شان نشده با تکلف هم که شده باید رحمت و نرمی را در خود ایجاد کنند تا آن گاه که برای شان ملکه و مأنوس شود، و مردم را از اسلام به خاطر اخلاق بد، غلظت قلب، خشونت طبع و زشتی سخنان شان بیزار نسازند، و اگر از اکتساب رحمت و وادار ساختن نفس بر قبول اخلاق اسلامی عاجزند، پس بخیرایشان و دعو ت است که دعوت را ترک گفته و به علاج خویش بپردازند(4)
رفـــق
و آن از خُلق و خوی های زیبائی است که بر هرمسلمانی -به ویژه برای دعوتگران راه حق- لازمی است. رفق و نرمی، زینت اعمال است، چنان چه پیامبر”ص” می فرمایند: «همانا رفق و نرمی درهیچ چیزی وجود پیدانمی کند مگر این که آن را زینت می بخشد، و از چیزی جدا نمی گردد مگر این که آن را زشت می گرداند»(روایت از صحیح مسلم) و ما را بدان تشویق کرده فرمودند: «خداوند موصوف به رفق است و رفق و نرمی را دوست می دارد و بر رفق و نرمی خیر و برکتی می دهد که بر خشونت و تندی و بر غیرآن نمی دهد» (روایت از صحیح مسلم).
«رفق، عبارت از نرمی کردن در کارها و دوری جستن از تندخوئی، شدت و درشتی است»(5).
رفق و نرمخوئی از ا خلاق پیامبری است
پیامبر e نرمخوترین مردم به ایشان بودند و این خُلق بزرگ نشانه یی از نشانه های شخصیت و جزئی از ذات شان بود؛ ذاتی که خداوند آن را بر مکارم و محاسن اخلاق سرشته بود. باری بادیه نشین نو مسلمانی که چندان از آداب اسلامی و احکام دینی آگاهی نداشت، داخل مسجد می شود و ناگهان بلند شده به گوشۀ مسجد شروع به ادرار میکند.
اصحاب پیامبر”ص” در برابر این منظرۀ هیجان آور، تاب نمی آورند؛ برخاسته و به سرزنش او می پردازند، پیامبر “ص” بلافاصله ادبی از آداب دعوت و خُلق عظیمی از اخلاق آن را برای شان میاموزند. براستی ایشان معلم نیکی بودند، برای شان می گویند: «رهایش کنید، و بر ادرار او دلو آبی بریزید، زیرا شما آسانگیر فرستاده شدید؛ نه سختگیر»(روایت از صحیح البخاری)
و هنگامی که جوانی نزدشان آمده و گفت: «ای رسول خدا! مرا به زنا اجازه دهید! این سخنانش واکنش و سرزنش مردم را بر می انگیزد، آن حضرت “ص” آن ها را به سکوت فراخوانده و به وی فرمودند: «به من نزدیک شو!» و او نزدیک شد. آن حضرت”ص” نشسته و فرمودند: «آیا تو زنا را به مادرت می پسندی؟» گفت: نه به خدا ای رسول خدا! خداوند مرا فدایت کند! فرمودند: «مردم نیزآن را برای مادران شان نمی پسندند». افزودند: «آیا آن را برای دخترت می پسندی؟» گفت: نه به خدا ای رسول خدا! خداوند مرا فدایت گرداند! فرمودند: «مردم نیز آن را به دختران شان نمی پسندند». فرمودند: «آیا آن را برای خواهرت می پسندی؟» گفت: نه به خدا ای رسول خدا! خداوند مرا فدایت کند! فرمودند: «مردم نیزآن را به خواهران شان نمی پسندند». و در بارۀ عمه وخاله نیز به همین گونه گذشت آنه گاه دست شان را بالای وی گذاشته و دعا کردند که: «خداوندا! گناهش را ببخش و دلش را پاک گردان و عفتش را حفظ کن!». از آن پس، آن جوان به هیچ چیزی از این امور توجه نمی کرد». (روایت از مسنداحمد)
دعوت تدریجی
رعایت اصل تدریج در دعوت بخشی از رفق و نرمی است، پس دعوتگر یک دفعه یی مردم را بر اجرای تمام دین وادار نمی سازد و بلکه به صورت تدریجی با ایشان ارتقاء می کند، به ویژه با کسانی که قصد ورود به اسلام را دارند، یا در سیرشان به سوی اسلام در آغاز راه ایمان قرار دارند و یا تازه مسلمانند.
پیامبر “ص” این امر مهم را به معاذ بن جبل t آموخته به او فرمودند: «همانا تو به زودی نزد قومی از اهل کتاب می آیی، پس هرگاه نزد ایشان آمدی آنان را دعوت کن که به «لااله الاالله و محمدرسول الله» شهادت دهند، اگر آنان در این امر از تو اطاعت کردند پس آن ها را آگاه کن که خداوند در هرشبانه روز پنج بار نماز برای شان فرض ساخته است، و اگر ترا در آن اطاعت کردند، به آنان خبر ده که خداوند زکات را برایشان فرض ساخته که از توانگران شان گرفته شده و به فقیران شان پرداخته می شود. اگر آن ها ترا در آن اطاعت کردند، پس از گرفتن اموال نفیس شان برحذر باش و از دعای مظلوم بترس! زیرا درمیان آن و خداوند هیچ حجابی وجود ندارد» (روایت از بخاری ومسلم).
در حق کسی که با مردم به نرمی رفتارکند دعا کردند که: «خداوندا! هرکه چیزی از امور امتم را عهده دار شود و سپس با آن ها به نرمی رفتار کند، تو با او به نرمی رفتارکن!»(روایت ازمسلم)
آسانگیری
آسانگیری با دعوت شده گان، از جملۀ رفق و نرمی است. دین ما به حق، دین آسانی است، پیامبر e فرمودند: «یسروا ولاتعسروا، و بشروا و لاتنفروا»(روایت از بخاری و مسلم) (آسان بگیرید و سختگیری نکنید، و مژده دهید و متنفر نسازید!).
البته آسانگیری به معنای آن نیست که دعوتگردر دعوتش برخی دستورات الهی را نادیده بگیرد؛ بلکه الگوی او در این زمینه رسول خدا”ص” هستند، چنان چه حضرت عایشه”رض” می فرماید: «پیامبر “ص”هیچگاه میان دوچیز مخیر قرار نگرفتند مگر این که آسانترین آن را -تامادامی که گناه نمی بود- بر می گزیدند و اگر گناه می بود، دورترین مردمان از آن بودند». (روایت از بخاری ومسلم).
«مظاهر آسانگیری و مژده دادن نباید از حدود مشروع و مباح بگذرد، هدف از آسانگیری مطلوب و مشروع، تحریف برخی احکام دین و بازی با مفاهیم اسلامی و تأیید معصیت –هرچه باشد- نیست؛ هرچند آسانگیری مشروع، در انتخاب وسیله ای که در ازالۀ منکر استعمال می شود، دخالتی دارد.»(6)
منابع:
1-علی ،مصطفی احمدو..قصص الاخلاق (الرحمه)هیئهالاغاثهالاسلامیهالعالمیهالسعودیه،1994م .
2-جمعی ازمحققین واساتیدپوهنتون ها،موسوعهالاسرهالمسلمه(الاخلاق)،نشر المعارف1998م ،ص 190.
3-همان،ص 19
4-همان،ص 72.
5-د.عبدالکریم زیدان،اصول الدعوه،طبع دوم،موسسهالرساله،بیروت،1987م،ص 358.
6-د.محمدسعیدرمضان بوطی ،فقه السیرهالنبویه،طبع یازدهم،نشرالفکر، دمشق ،1991م ،ص324.
