پایان تلخ دیکتاتورها

نویسنده: احمد فرید فرزاد هروی


رابطۀ مستقیمی بین حکومت‌های دیکتاتوری و بازی‌گران بزرگ و منطقه‌ای که قدرت مدیریت تحولات را دارند، وجود دارد. از آن‌جایی‌که حکومت‌های استبدادی پایگاه و مشروعیت مردمی ندارند، همواره نیازمند اتکا به قوت خارجی برای حفظ بقای خویش هستند و قدرت‌های خارجی نیز از آن‌ها برای تأمین منافع خویش در آن کشور و منطقه استفاده می‌نمایند.

برای این منظور قدرت‌های بزرگ در این کشورها پایگاه می‌سازند و برای حفظ بقای رژیم‌ها پول هزینه می‌کنند. سران رژیم با اتکا بر این قدرت، تمامی اختیارات و صلاحیت‌ها را در انحصار خویش قرار داده، مردم خویش با سرکوب تابع خویش می‌کنند، مخالفین خویش را حذف و تصمیم‌گیری‌ها را فقط در محور منافع خود و قدرت خارجی محصور می‌کنند.

اما وضعیت به همین منوال باقی نمی‌ماند و سیر تحولات این رابطه را بر هم می‌زند. مهره‌های دیکتاتور در بستر تحولات سیاسی و منطقه‌ای گاهی به مهره‌های سوخته و ناکارامدی تبدیل می‌شوند که ارزش هیچ هزینه‌ای را برای قدرت‌های محافظ ندارند. لاجرم پشت شان را خالی کرده و آن‌ها را در دامن شرایط بحرانی و قیام‌های مردمی رها می‌کنند و سرنوشت این دیکتاتوران جز فنا و نابودی چیزی نخواهد بود.

سر انجام خانوادۀ اسد که بیش از 60 سال بر مردم سوریه با استبداد و اختناق حکم راندند، از همین دست قصه‌های تلخی است و دیکتاتورهایی که بهار عرب آن‌ها را به کام نابودی کشانید در همین داستان می‌گنجد.

اما آن‌چه قسمت تلخ‌تر این داستان را می‌سازد این است که سایر مهره‌های استبدادی به هیچ‌وجه از این سرانجام‌های تلخ درس عبرت نمی‌گیرند و سیر همین حوادث را می‌پایند تا مگر چند صباحی دیگر را نیز در زیر چتر حامیان خارجی شان چرخ حکومت شان بچرخد، خود در کاخ‌های مجلل عیش و عشرت کنند و مردم زیر یوغ استبداد شان بیشتر دمار از روزگار شان برآید.

اشتراک گذاری
فروغ اندیشه وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *