پیام های سه گانه انتخاب سنوار به جانشینی اسماعیل هنیه

نویسنده: محمود علوش

ترور اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس در تهران در تاریخ 31 ژوئیه گذشته سوال های متعددی درباره پیامدهای احتمالی این حادثه بر روی نحوه ادامه جنگ در غزه و درگیری های منطقه ای ناشی از آن، پرونده مذاکرات، وضعیت داخلی جنبش حماس و روابط خارجی آن مطرح کرد. اما انتخاب یحیی سنوار از سوی حماس به عنوان جانشین اسماعیل هنیه نشانه روشنی از نحوه مدیریت راهبرد این جنبش در جنگ در ادامه آن است.

هر چند که این انتخاب برای خیلی ها غیرمنتظره بود و آنها احتمال می دادند که به دلایل متعدد شخصی از شاخه سیاسی جنبش برای تصدی این پست انتخاب شود، اما قبل از هر چیز به نظر می رسد که انتخاب سنوار نتیجه طبیعی ترور هنیه و مسیر جدید جنگ پس از تشدید حملات رژیم صهیونیستی و نیز افزایش خطرات منطقه ای آن است.

شکی نیست که حساب و کتاب های داخلی جنبش حماس نقش اصلی را در انتخاب سنوار داشت؛ چرا که از وی به عنوان طراح حملات 7 اکتبر یاد می شود که همچنان با حجم تأثیرگذاری بالا عملیات های مقاومت را در عرصه میدانی رهبری می کند. با وجود گذشته ماه های طولانی از آغاز جنگ غزه، رژیم صهیونیستی با تمامی امکانات نظامی، اطلاعاتی و جاسوسی پیشرفته خود نتوانسته است سنوار را پیدا و ترور کند و علاوه بر این، انتخاب وی نشانگر اعتمادی است که هر دو شاخه؛ سیاسی و نظامی حماس به سنوار به عنوان یک شخصیت قدرتمند و قادر به مدیریت حماس در داخل و خارج در بحبوحه جنگ دارند.

از بعد دیگر، انتخاب وی به این سمت به نوعی لازمه نشان دادن همبستگی میان دو شاخه؛ نظامی در داخل و سیاسی در خارج بود تا بر روی ادعاهایی که صهیونیست ها از طریق طرح آنها سعی در دامن زدن به این مساله را داشتند، خط بطلان کشیده شود؛ چرا که آنها مدعی وجود شکاف میان شاخه نظامی و سیاسی حماس و قطع ارتباط سنوار با جهان خارج و نیز وجود اختلاف و درگیری در داخل حماس درباره جانشینی هنیه بودند. در همین راستا، انتخاب سنوار حامل سه پیام آشکار از سوی جنبش حماس بود.

پیام یکپارچگی و به چالش کشیدن رژیم صهیونیستی

در کنار ابراز یکپارچگی داخلی روابط هر دو شاخه حماس در داخل و خارج، انتخاب سنوار نوعی به چالش کشیدن رژیم صهیونیستی بود و حامل این پیام است که حماس همچنان قدرتمند و قادر به تولید رهبران جدید برای پاسخ دادن به چالش های مرحله جدید جنگ پس از ترور هنیه است.

اگر رژیم صهیونیستی می تواند با ترور رئیس دفتر سیاسی حماس در خارج برای تضعیف عزم و اراده مقاومت در غزه تلاش کند و توانمندی های نظامی و اطلاعاتی خود را به نمایش بگذارد تا مفهوم بازدارندگی خود را که پس از حملات 7 اکتبر شکاف جدی در آن ایجاد شده بود، ترمیم کند، پس از الان به عد باید در برابر سنواری بایستد که دیگر صرفا طراح عملیات طوفان الاقصی یا فرمانده میدانی مقاومت نیست، بلکه رئیس دفتر سیاسی این جنبش هم هست.

پیام تحقیر نتانیاهو

بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی ـ با وجود عدم پذیرش مسئولیت ترور هنیه ـ این حادثه را نشانگر توانایی این رژیم برای ترور دو رهبر درجه یک شاخه سیاسی حماس، مثل: هنیه و صالح عاروری نایب رئیس وی؛ دانسته است و به نوعی از این راه خواسته است به وعده های خود برای نابودی رهبران سیاسی و فرماندهان نظامی حماس و جبران شکست در کسب پیروزی در جنگ لباس واقعیت بپوشاند.

اما جنبش حماس با انتخاب سنوار به عنوان جانشین هنیه سعی کرد نتانیاهو را تحقیر کرده و بحران داخلی وی در نتیجه ناتوانی در عرصه های نظامی و اطلاعاتی برای پیدا کردن و ترور سنوار را که مسئول ردیف اول اجرای عملیات 7 اکتبر بود، شدت ببخشد. پس از این انتخاب نتانیاهو در توجیه ترور هنیه و طرح این ادعا که محمد ضیف فرمانده کل قسام و حتی مروان عیسی جانشین وی را هم ترور کرده است، با مشکل بزرگی مواجه خواهد شد؛ چرا که نمی تواند این حادثه را موفقیتی در راه کسب پیروزی در جنگ جلوه دهد.

در کل، نتانیاهو تا حد زیادی اعتبار خود را در این جنگ از دست داده است و از او به عنوان مسئول درجه یک بحران راهبردی رژیم صهیونیستی یاد می شود و به هیچ وجه تصور نمی شود که ترور رهبران حماس و حزب الله بتواند به ترمیم چهره رهبری وی کمکی بکند و وضعیت او را به دوران قبل از جنگ بازگرداند و جلوی پرداخت هزینه سیاسی سنگین از سوی او در پایان این راه را بگیرد.

قدرت مذاکراتی فصل الخطاب است

شهید اسماعیل هنیه به عنوان موتور محرکه دستیابی به توافق آتش بس در داخل شاخه سیاسی جنبش حماس شناخته می شد و بدیهی است که تصور شود یکی از اهداف ترور وی تضعیف فرصت های دستیابی به چنین توافقی بود. حال مساله ای که جنبش حماس و بسیاری از صهیونیست های خواهان بازگردانده شدن صهیونیست های اسیر در نوار غزه و نیز آمریکا؛ هر چند به صورت تلویحی بر روی آن متفق القول هستند، این است که نتانیاهو تنها کسی است که بر سر راه دستیابی به توافق برای پایان جنگ مانع تراشی می کند.

در واقع، ترور هنیه به صراحت نشان داد که نتانیاهو با فریبکاری در جریان مذاکرات، سعی در فرار از امضای توافق آتش بس را دارد و می خواهد تا جایی که ممکن است بازه زمانی جنگ را طولانی تر کند. اما انتخاب سنوار به عنوان جانشین هنیه حامل 3 پیام از سوی حماس در زمینه مذاکرات است؛ نخست اینکه تا زمانی که نتانیاهو به فریب جهانیان در زمینه مذاکرات ادامه دهد، حاضر نیست به مذاکرات ادامه دهد. دوم اینکه حرف اول و آخر را در جنبش حماس درباره مذاکرات، مقاومت میدانی می زند. سوم اینکه طرف های میانجی از این به بعد باید برای تعیین چارچوب های هر گونه توافق آتش بس در آینده با سنوار تعامل داشته باشند.

شکی نیست که اولویت اصلی حماس، پایان دادن به کشتار ساکنان غزه از سوی رژیم صهیونیستی و دستیابی به توافقی است که دستاوردهای راهبردی این جنبش در زمینه آرمان فلسطین در مرحله پس از حملات 7 اکتبر را حفظ کند و صرفنظر از آثار احتمالی انتخاب سنوار به جانشینی هنیه در مسند ریاست دفتر سیاسی، این اولویت به قوت خود باقی خواهد ماند. در واقع، انتخاب سنوار به این سمت تلاشی برای افزایش احتمال دستیابی به چنین نتیجه ای است.

اشتراک گذاری
فروغ اندیشه وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *