پیروی از پیامبر”ص” پیروی از الله”ج” است
- فروغ اندیشه
- مقالات پاسخ به شبهات

پیروی از پیامبر پیروی از الله است
شبهه: بعضی از مدعیان اسلام گرایی عقیده دارند که قرآن کریم کلام الله است و فراگیر همه احکام و اموراتی است که انسان به آن نیاز دارد، بنا بر این می گویند که ما نیاز و ضرورتی احساس نمی کنیم تا به دنبال احادیث پیامبر برویم و برخی از مسایل دین مان را از آن بدست آوریم؛ چون قرآن کتابی است که هیچ نوع شک و شبهه ای در آن نبوده و برای انسانها هدایت بخش است. و امروز هم در جامعه اسلامی ما، بعضی از شیطان صفتان به چشم می خورند که این نوع شبهات را در اذهان پاک جوانان مسلمان جای داده و آنها را به گمراهی می کشانند.
و از آیات ذیل استدلال می کنند: ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِّکُلِّ شَیْءٍ وَ هُدًى وَ رَحْمَهً وَ بُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ ﴾ نحل:٨٩.
ترجمه: و ما این کتاب ( آسمانی ) را بر تو نازل کردهایم که بیانگر همهچیز (امور دین مورد نیاز مردم) و وسیله هدایت و مایه رحمت و مژدهرسان مسلمانان (به نعمت جاویدان یزدان) است.
﴿ ما فَرَّطْنَا فِی الْکِتَابِ مِن شَیْءٍ﴾.
ترجمه: در کتاب هیچ چیز را فروگذار نکردهایم (و همهچیز را ضبط و به همه چیز پرداختهایم).
پس وقتی قرآن حاوی همه احکام و نیازمندی های بشر باشد چه ضرورتی احساس می شود که بغیرش تمسک جسته شود.
رد شبهه:
عزیزان گرامی همه شما در جریان هستید که از صدر اسلام دشمنان ستیزه گر اسلام با مسلمانها حتی با پیامبر”ص” در ستیز بوده اند، قبل از اینکه پیامبر معظم اسلام به پیامبری مبعوث شوند، می بینیم که سرسخت ترین دشمنان اسلام مانند ابو جهل، ابو لهب، عتبه، شیبه، ولید و… پیامبرمان محمد”ص” را به حیث محمد امین می شناختند، اما بعد از نزول وحی به آن حضرت”ص” نا سزا گفته و او را متهم به سحر، جنون و…. کرده، و به الفاظ توهین آمیز مورد آزار و اذیت قرار می دادند.
که ما این شبهه را در نکات چند رد کرده و جواب می دهیم:
- ایمان ندارند کسانیکه پیامبر”ص” را در اختلافات شان حَکَمْ قرار نمی دهند. خداوند متعال می فرماید: ﴿فَلَا وَ رَبِّکَ لَا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لَا یَجِدُوا فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیمًا﴾. نساء:۶۵. ترجمه: امّا، نه ! به پروردگارت سوگند که آنان مؤمن بشمار نمیآیند تا تو را در اختلافات و درگیریهای خود به داوری نطلبند و سپس ملالی در دل خود از داوری تو نداشته و کاملاً تسلیم (قضاوت تو) باشند.
خداوند به نفسش سوگند یاد می کند که هیچ کس ایمان ندارد تا اینکه در همه امور پیامبرr را به داوری قبول کند، پس آنچه که پیامبر دستور می دهد حق بوده و پیروی از آن بصورت آشکار و نهانی واجب می باشد، به همین خاطر است فرموده خداوند ﴿ثُمَّ لَا یَجِدُوا فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیمًا﴾، یعنی زمانیکه تو را حکم قرار دهند از تو پیروی کرده و در نفس های شان به آنچه که تو حکم فرمودی کدام حرج و مشقت احساس نمی کنند. پس انسان مسلمان باید در همه امور پیامبر”ص” را حکم قرار داده و به حکم پیامبر تسلیم شود، چنانچه پیامبر”ص” می فرمایند: «لَا یُؤْمِنُ أَحَدُکُمْ حَتَّى یَکُونَ هَوَاهُ تَبَعًا لِمَا جِئْتُ بِهِ» آدرس. ترجمه: هیچ یک از شما ایمان ندارد تا اینکه خواهشاتش را تابع آنچه آورده ام قرار دهد.
- فرمانبرداری از پیامبر”ص” فرمانبرداری از خدا است: خدواند متعال می فرماید: ﴿مَّن یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَن تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا﴾[1] ترجمه: هر که از پیغمبر اطاعت کند ، در حقیقت از خدا اطاعت کرده است (چرا که پیغمبر جز به چیزی دستور نمیدهد که خدا بدان دستور داده باشد، و جز از چیزی نهی نمی کند که خدا از آن نهی کرده باشد) و هر که (به اوامر و نواهی تو) پشت کند (خودش مسؤول است و باک نداشته باش) ما تو را به عنوان مراقب (احوال) و نگهبان (اعمال) آنان نفرستادهایم ( بلکه بر رسولان پیام باشد و بس).
خداوند متعال پیروی پیامبر را پیروی و اطاعت از خود قرار داده، پس کسیکه از پیامبر”ص” فرمانبرداری و اطاعت کند گویا از خداوند اطاعت کرده است؛ چون اطاعت خدا در اطاعت پیامبر گذاشته شده است. و کسی که از اطاعت پیامبر سر باز زند در حقیقت خودش را در معرض هلاکت قرار داده و نابود می سازد.
- گفته رسول خدا”ص” که بصورت صحیح و سالم به ما رسیده باشد عین گفته خدا است: الله متعال می فرماید:﴿وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى﴾[2]، ترجمه: و از روی هوا و هوس سخن نمیگوید، آن (چیزی که با خود آورده است و با شما در میان نهاده است) جز وحی و پیامی نیست که (از سوی خدا بدو) وحی و پیام میگردد .
احادیث زیادی دال بر این مدعا هستند از جمله حدیث ابو هریره که از پیامبر صلی الله علیه وسلم روایت می کند که آن حضرت فرمودند:« مَنْ أَطَاعَنی فَقَدْ أَطَاعَ اللَّه، وَ مَنْ عَصَانی فَقَدْ عَصَى اللَّه، وَمَنْ یُطِعِ الأمِیرَ فَقَدْ أطَاعَنی، ومَنْ یعْصِ الأمِیرَ فَقَدْ عَصَانِی»[3].
ترجمه: آنکه از من اطاعت کند از خداوند اطاعت نموده است و آنکه نافرمانی مرا کند، همانا نافرمانی خدا را کرده است. و آنکه از امیر اطاعت کند، از من اطاعت کرده است و آنکه نافرمانی امیر را بکند، همانا نافرمانی مرا کرده است.
- خداوند متعال انسانها را از مخالفت از امر پیامبر بر حذر می دارد، الله متعال می فرماید: ﴿فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَن تُصِیبَهُمْ فِتْنَهٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ﴾[4]، ترجمه: آنان که با فرمان او مخالفت میکنند ، باید از این بترسند که بلائی (در برابر عصیانی که میورزند) گریبانگیرشان گردد ، یا این که عذاب دردناکی دچارشان شود (اعم از قحطی و زلزله و دیگر مصائب دنیوی، و دوزخ و دیگر شکنجههای اخروی).
پس اگر امر پیامبر دلیل و حجت نمی بود خداوند مخالف آن را وعده به جهنم نمی داد. پس کسی که از امر، روش، منهج و طریقه پیامبر مخالفت و سرپیچی می کند بهراسد از اینکه خداوند او را به مصیبت کفر، نفاق و بدعت مبتلا گرداند، و یا اینکه به وی آسیبی در دنیا از قبیل قتل، حد، حبس و… برساند.
- امر پیامبر”ص” مانند امر خدا است و نهی پیامبر”ص” مانند نهی خدا است: خداوند فرموده است: ﴿وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا﴾[5] ترجمه: چیزهائی را که پیغمبر برای شما (از احکام الهی) آورده است اجراء کنید، و از چیزهائی که شما را از آن بازداشته است، دست بکشید. و در حدیثی آمده است، ابو هریره از رسول خدا صلی الله علیه وسلم روایت می نماید که آنحضرت فرمودند: «دَعُونِی ما تَرَکتُکُمْ: إِنَّما أَهْلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ کَثْرَهُ سُؤَالِهِمْ، وَاخْتِلافُهُمْ عَلَى أَنْبیائِهمْ، فَإِذا نَهَیْتُکُمْ عنْ شَیْءٍ فاجْتَنِبُوهُ، وَإِذَا أَمَرْتُکُمْ بأَمْرٍ فَأْتُوا مِنْهُ مَا اسْتَطَعْتُمْ».
ترجمه: «مرا با همان دستورات و وظایفی که برای شما گذاشتهام بگذارید، در حقیقت آنچه که امتهای پیش از شما را هلاک و نابود گردانید، زیاد سؤال کردن و مخالفت آنان با پیامبران شان بود؛ پس هر گاه شما را از چیزی نهی کردم از آن دوری کنید، و چون فرمان انجام دادن کاری را به شما دادم، هر قدر که توان دارید آن را انجام دهید»[6].
پس خداوند متعال امر پیامبر را واجب الاتباع، و نهیش را واجب الانتهاء گردانیده است. هرگاه پیامبر در موردی به ما امر می کند واجب است بر ما انجام آن و اگر از چیزی ما را نهی می کند باید از آن اجتناب کنیم. گوش فرا دهید به گفته عبد الله بن مسعود به ام یعقوب چنانچه در صحیحین ثابت شده است: علقمه از عبدالله بن مسعود روایت می کند که می گفت: لعنَ اللَّه الْواشِماتِ والمُستَوشمات والمُتَنَمِّصات، والمُتَفلِّجات لِلحُسْن، المُغَیِّراتِ خَلْقِ اللَّه، فَقَالَتْ لَهُ امْرأَهٌ فی ذلک. فَقَالَ: وما لی لا ألْعَنُ مَنْ لَعَنَ رَسُولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَیْهِ وسَلَّم وَ هُو فی کتاب اللَّه؟ ، قَالَ اللَّه تَعالى : {وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَما نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا } [ الحشر: 7 ]. ترجمه: (خدا لعنت کند زنان سوزن زننده را، زنانی را که می خواهند سوزن زده شوند و زنانی را که از دیگری می خواهند ابرویشان را اصلاح کند و زنانی که میان دندانهایشان را گشاد نموده خلقت خدا را تغییر می دهند. زنی (ام یعقوب) در این مورد بر وی اعتراض نمود. ابن مسعود گفت: چرا کسی را که رسول الله صلی الله علیه وسلم لعنت کرده لعنت نکنم؟ در حالیکه آن در کتاب الله است! الله تعالی می فرماید: هر آنچه پیامبر برای شما بدهد، آن را بگیرید و آنچه شما را از آن نهی کند از آن باز ایستید و در گذرید).
می بینیم که ام یعقوب به مجرد شنیدن قول عبدالله بن مسعود قرآن کریم را از اول تا آخر ورق زده می خواند اما به چشمش نمی خورد که جایی خداوند در قرآن کریم او را از گرفتن ابرو… منع کرده باشد، زمانیکه ابن مسعود از آیه متبرکه تذکری به عمل می آورد درک می کند که بلی آنچه که پیامبر صلی الله علیه وسلم برای ما ارشاد فرموده است حکم آن قاطع و جازم بوده وعمل بدان واجب می باشد.
عزیزان گرامی! قرآن کریم کتابی است بر حق و خالی از هر نوع نقایص و معایب، همه چیز را فرا گرفته و بیان نموده است البته بعضی اوقات برخی از مسایل را بصورت واضح و مفصل بیان کرده، و احیانا مسایلی را بطور مجمل و مطلق بیان می کند، که احادیث پیامبر صلی الله علیه وسلم همان مسایل مجمل و مطلق را توضیح داده و به تفصیل بیان می کند، اینک توجه خواهیم داشت به علاقه و رابطه حدیث و سنت پیامبرr با قرآن کریم:
- حدیث پیامبر صلوات الله و سلامه علیه مؤکِّد قرآن کریم است به گونه ای که قرآن کریم در بسا آیات بر نماز ترغیب می دهد و حدیث پیامبر نیز بر آن تشویق کرده است.
- حدیث پیامبر صلی الله علیه و سلم مفسِّر از برای قرآن است، یعنی توضیح دهنده مسایلی است که در قرآن کریم بصورت واضح و همه جانبه بیان نشده است، مانند امر خدا به نماز {أَقِیمُوا الصَّلَاهَ} ( نماز را بر پا دارید) لکن کیفیت و چگونگی آن را از قبیل فرائض، واجبات، سنتها، سجده ها، رکوع ها و آنچه که در آن خوانده می شود واضح نساخته، حدیث است که تعداد رکعات، سجده و آنچه در قیام، رکوع، سجده، قعده و… خوانده می شود بیان می کند.
- حدیث نبوی مخصص قرآن کریم است، یعنی گاهی قرآن کریم قواعد عام را مد نظر گرفته و بیان می دارد، در حالیکه حدیث نبوی همان قواعد عام را خاص می گرداند، مانند این گفته خداوند{حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَهُ}[7]، ترجمه: (ای مؤمنان ! ) بر شما حرام است (خوردن گوشت) خود مرده.
پس در این جا حدیث پیامبر صلی الله علیه وسلم برخی از مسایل را استثنا می کند و به آن حلیت می بخشد، مانند گفته پیامبر صلی الله علیه وسلم «أُحِلَّتْ لَنَا مَیْتَتَانِ: الْحُوتُ، وَالْجَرَادُ»[8]، ترجمه: مرده دو چیز برای ما حلال قرار داده شد، ماهی و ملخ. موارد استثنائی در این حدیث ماهی و ملخ است.
- حدیث نبوی مقید قرآن کریم است، یعنی احیانا برای حکم شرعی شرط هایی را بیان می کند که قرآن کریم بیان نکرده است، خداوند کریم می فرماید: ﴿وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَهُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُمَا جَزَاءً بِمَا کَسَبَا نَکَالًا مِّنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ﴾[9] ترجمه: دست مرد دزد و زن دزد را به کیفر عملی که انجام دادهاند به عنوان یک مجازات الهی قطع کنید، و خداوند (بر کار خود) چیره و (در قانونگذاری خویش) حکیم است (و برای هر جنایتی عقوبت مناسبی وضع می کند تا مانع پخش آن گردد).
بعد از توجه و فهم عمیق در آیه مبارکه متوجه می شویم که شرطهای وجوب قطع نمودن دست را ذکر نکرده است، نصابی که دست در آن قطع می شود، مراد از دست چیست، موضع قطع نمودن دست و…؟، لکن حدیث پیامبر”ص” است که به آن وضاحت بیشتری داده و شرایط قطع نمودن دست را ذکر کرده است: «تُقْطَعُ الیَدُ فِی رُبُعِ دِینَارٍ فَصَاعِدًا»[10]: دست در( دزدیدن) ربع دینار و یا بیشتر از آن قطع می شود.
- و گاهی احادیث پیامبر صلی الله علیه وسلم به اموری اشاره می کند که قرآن کریم در مورد آن سکوت اختیار نموده است، مانند: تحریم جمع زن با عمه و خاله اش، و تحریم هر ذی ناب از درنده گان، و پرندگان چنگال دار، تحریم خران اهلی، واجب بودن صدقه فطر، واجب بودن دیت بر عاقله، منع توارث بین مسلمان و کافر، ثبوت میراث برای جده، تحلیل خود مرده بحر، قضاء به یمین با موجودیت شاهد، و امور زیاد دیگری که سنت پیامبر آن را بیان کرده است.
و صلى الله تعالى و سلم على نبیه محمد و آله و أصحابه أجمعین.
[1] نساء:80
[2] نجم:3،4
[3] متفق علیه.
[4] نور:63
[5] حشر:8.
[6]– متفق علیه است؛ [خ (7288)، م (1337)].
[7] مائده:3.
[8] ابن جاجه در سنن خود ( باب صید الحیتان والجراد) جزء 2،ص 1073 روایت نموده است، و شیخ البانی آن را صحیح گفته است.
[9] مائده: 38.
[10] متفق علیه.
