چرا دور می رویم؟

نویسنده: استاد عبدالباری قانت

قدم برداشتن  در مسیر دعوت الی الله سعادتی است گرانبها و توفیقی است از جانب پرودگار جهانیان که قدر و منزلت انسان  را بالا برده و او را به ملأ اعلی پیوند می دهد، چه زیبا است که فرد دعوتگر این مقام و منزلت را منحصر به خود ننموده بل­که رحمت خدای نازنین را در میان بندگان الله توزیع نماید و مقام تقسیم کننده‌­ی رحمت الله را از آن خود سازد، و روشن است که میدان دعوت الی الله وسیع است و دعوتگر می تواند به شکل گزینشی عمل نماید و به اندازه‌­ی توانش افراد را به این مسیر رهنما باشد. اما چه کسانی مستحق تر اند و از کجا شروع باید کرد؟ کی ها در اولویت اند و به چه شیوه­‌ی عمل شود خوب است؟

در این زمینه سراغی از استاد همام سعید می گیریم و رهنمایی های ایشان را با هم دیگر به کار خواهیم بست:

ایشان در کتاب قواعد الدعوه الی الله در رابطه به این که عرصه­‌ی دعوت بسوی الله فراخ است و دعوتگر می تواند انتخابی عمل نموده و افراد را خودش از میان جمع های متنوع با گرایش ها و سلیقه های متفاوت و با توانایی های گوناگون بر گزیند، راهکار گیرایی را مطرح می کنند، با دقت در این راهکار مسیر برای فرد فعّال و علاقه مند به سوق دادن بندگان الله بسوی بهشت الهی چنان روشن می شود که وی شوق و شعف زایدالوصفی را در قلب و روان خود احساس نموده و دوان دوان به سمت اجرایی نمودن آن می شتابد تا باشد که آن پاداش زیبا و نیکویی پروردگارش را بچشد. بیش ازاین شما را منتظر نمی گذاریم، این شما و این هم روش کار آمد استاد همام سعید ایشان:

«1- بجای دنبال افراد دور گشتن از نزدیکان شروع نمودن لازمی تر است، زیرا دلیلی وجود ندارد که دعوتگر مسیر های طولانی را برای دعوت فردی از افراد بپیماید، بویژه زمانی که فرد مشخصی مورد نظر نباشد، و در شرایطی که خویشاوندان و نزدیکان و همسایگان و همکارانش نیازمند مثل این دعوت اند و دعوتگر هم آنان را می شناسد و نیازی هم به جمع آوری معلومات زیاد در مورد شان ندارد، و آنان هم نیز وی را می شناسند و نیاز به مقدمه چینی زیاد ندارد، و برعکس در صورتی که آنان مورد بی توجهی قرار بگیرند از دست دعوتگر ناراحت می شوند، وی در میان شان زندگی می کند و تمام خوبی ها و بدی هایش را می بینند و شاهد غم و شادی اش نیز می باشند، و در نزد الله متعال  نیز دعوتگر در موردشان مسئول است رسول اکرم صلی الله علیه و سلم مردمانی را مورد مواخذه قرار می دهند که همسایه­‌گان شان را از امور دین آگاه نمی کردند و به آنان از جهت تعلیم رسیدگی نمی نمودند و یک سال برای شان مهلت می دهند و تهدید شان می نمایند که اگر وظیفه­‌ی خود را انجام ندادید با عقوبت روبرو خواهید شد. (مجمع الزوائد. 1/164) و وقتی رسول اکرم صلی الله علیه و سلم دعوت را آغاز می نمایند الله متعال ایشان را فرمان می دهد تا اقوام نزدیک شان را هشدار دهند، می فریاید: }وأنذر عشیرتک الأقربین{ (شعراء/114). خویشاوندان نزدیک خود را (از شرک و مخالفت با فرمان پروردگار) بترسان.

امام فخر الدین رازی رحمه الله می گوید: «الله متعال پیامبرش را امر می نماید تا افرادی که به وی از نظر خویشاوندی نزدیک تر اند را دعوت نماید، زیرا اگر وی اولا برخود سخت بگیرد و سپس بر خویشاوندان نزدیکش، برای هیچ کس به هیچ صورت بهانه­‌ی باقی نمی ماند و سخنش مفیدتر و کلامش کارسازتر واقع می شود» (رازی/24/172).

امام بخاری رحمه الله در صحیح خود از عبدالله بن عباس رضی الله عنهما چنین نقل می نماید: وقتی آیه­‌ی کریمه­‌ی }وأنذر عشیرتک الأقربین{  نازل می شود رسول الله صلی الله علیه وسلم به تپه‌­ی صفا بلند می شوند و فریاد می زنند: ای فرزندان فهر، ای فرزندان عدی، -یکایک شاخه های قبیله­‌ی قریش را نام می گیرند- تا همه جمع شدند، هر فردی که خودش توان شرکت در اجتماع را نداشت نماینده­‌ی می فرستاد تا ببیند که چه خبر است. قریشیان آمدند ابولهب هم در میان شان بود، رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: اگر برای تان بگویم که: لشکری در این دره قرار دارد و می خواهد بر شما شبیخون زند آیا من را تصدیق می نمودید؟ همه گفتند: بلی؛ ما تا کنون بجز راستی چیز دیگری  را از تو تجربه ننمودیم، فرمودند: همانا من شما را از عذاب شدیدی که پیشرو دارید هشدار می دهم. 

و در روایت دیگری امام بخاری رحمه الله از ابی هریره رضی الله عنه چنین نقل می کند که رسول اکرم صلی الله علیه و سلم فرمودند: ای گروه قریش! –یا کلمه­‌ی شبیه به آن- خود را بخرید، من شما را از عذاب الله متعال بی نیاز ساخته نمی توانم، ای عباس بن عبدالمطلب، من برای تو کاری از پیش برده نمی توانم، ای صفیه عمه­‌ی رسول الله صلی الله علیه وسلم من هیچ جیزی از عذاب الله را از تو دفع کرده نمی توانم، ای فاطمه دختر رسول الله صلی الله علیه وسلم هرچه از مال من می خواهی درخواست نما، من هیچ چیز از عذاب الله را از تو دفع نموده نمی توانم» (امام بخاری آن را تخریح نموده است (فتح الباری ) 8/501، و امام مسلم 1/192).

ابن حجر رحمه الله می گوید: «راز این که اول باید پیام و هشدار به افراد نزدیک برسد این است که وقتی حجت بر آنان تمام شد به دیگران هم عبور می کند و گرنه خود نزدیکان مانعی برای افراد دورتر می شوند. (فتح الباری.8/503)

2- باید قبل از بزرگ سالان از خُردسالان آغاز نمود: زیرا خوردسال هنوز بر یک روش و فکر معینی محکم نشده است، تعامل با او آسان تر است از تعامل با بزرگ سالی که راهش را انتخاب نموده است و ارتباط ها و مسئولیت هایش افزایش یافته و مقام اجتماعی و امکانات دنیوی را به دست آورده است که بخاطر از دست دادن آن هراسان است. از آن گذشته فرد خُردسالی که به دعوت روی می آورد بطور مستقیم تحت تربیه قرار می گیرد و دعوتگر وقت طولانی را در تخلیه‌­ی آلودگی ها و عادت های جاهلی صرف نمی نماید، فقط مصروف می شود به آراسته ساختن وی به فضایل و عادت های اسلامی. افراد خُردسال با طبیعت پاکی که دارند پیروان پیامبران علیهم السلام و دعوت ها هستند. در داستان حضرت موسی علیه السلام الله متعال می فرماید: }فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلاَّ ذُرِّیَّهٌ مِّن قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِّن فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَن یَفْتِنَهُم{ (یونس/83). هیچ کس به موسی علیه السلام ایمان نیاورد مگر گروهی از مردمان قومش، و از فرعون و درباریان و اشراف بنی اسرائیل می ترسیدند که آنان را از دین برگردانند. هدف از این گفته این نیست که نسبت به بزرگسالان بی توجهی صورت گیرد، منظور این است که استقبال خُردسالان و نوجوانان از دعوت سریعتر است. و خوردسال امروز مرد فردا است، و نوجوانان آینده‎‎‎‌‌‌­‌ی امت را تشکیل می دهند.

3- قبل از فرد متکبر از متواضع و فروتن آغاز باید کرد، زیرا تواضع دلالت می کند که این فرد حق پذیر است، در حالی که تکبر نشان از نادیده گرفتن حق و تحقیر مردم دارد. از همین جا است که همیشه پیروان پیامبران علیهم السلام از گروه افراد شکر گذار متواضع، یا فقرای صابر و ضعیف اند. تلاش با این گروه از مردم اغلب نتیجه بخش است، اما به این معنا نیست که گروه‌های دیگر ازدعوت محروم بمانند.

این نکته را باید دقیق در نظرداشته باشیم که وقتی محیط های: جدید، نزدیک، آسان، و به دسترس را به دست آوردیم کمک خوبی می شود تا به ساحه های دورتر نیز برسیم. زیرا انتشار وسیع برای دعوت خون های جدید، حیات بخش و انرژی زا را تقدیم می نماید تا به ساحه های دور تر نیز دسترسی پیدا نماییم. بعد از آن یک اندیشه وقتی پخش می شود و یارانش افزایش می یابد بسیاری از انسان ها در روشنایی آن در موقف گیری خود تجدید نظر می نمایند.  

4-  افراد دارای دانش و ثقافت بر افراد عوام مقدم تر اند، آن هم بخاطر نقشی که این گروه در جامعه دارند، علاوه بر اینکه افراد با دانش توانایی شان بر محاکمه­‌ی آراء و انتخاب افکار بلند تر است، هرکسی که اندیشه­ی را از روی آگاهی انتخاب می نماید اغلب به آن ملتزم نیز می ماند، در کنار آن افراد اهل دانش و فرهنگ اند که محور اختلاف در میان اصحاب گرایش ها اند و محور نزاع و کشمکش به شمار می روند.

5- افرادی که هنوز به کدام جریانی نپیوستند بر افرادی که قبلا مسیر خود را انتخاب نموده اند مقدم اند، زیرا فردی که هنوز به کدام جهت منتسب نیست در میان گرایش ها و تجمع ها موقف میانه‌­ای را دارد، اما فردی که منتسب به جریانی است وی از موقف مرکز و وسط به جانبی میل نموده است. و تلاشی که می طلبد تا از مرکز تاثر انتقال یابد چندین برابر تلاشی است که در حق غیر منتسب لازم است؛ با درنظر داشت این نکته که اگر فرد منتسب به جریانی دیگر انتماء و پیوند خود را از روی قناعت و فکر تغییر دهد واضح است که با یک تجربه‌­ی وسیع و توان مندی های بزرگی به دعوت خواهد آمد، اما این حالت کم اتفاق می افتد.

6- همکاران و هم­صنفان بر دیگران مقدم اند؛ زیرا افراد هر حرفه‌­ا­ی در میان شان همکاری های وجود دارد. زمینه­‌ی صحبت در میان شان آماده است و نقاط اشتراک هم فراوان. کار یک داکتر در میان داکتران از تلاشش در میان انجینیران آسان تر است، تلاش وکیل مدافع در میان وکلا از کارش در میان معلمین قوی تر است. وقتی دعوتگر امتیاز سلوک نظیف را دارد –توقع هم می رود که چنین باشد- و دور از روح رقابت دنیوی- وی اهلیت این را دارد تا با دوستانش پیوند بر قرار نموده و در میان شان تاثیر گذار باشد.  

فرض بر این است که در عملیه‌­ی گزینش افراد مرحله‌­ای که دعوت در آن قرار دارد نیز در نظر گرفته می شود، گاهی مرحله­ مرحله­‌ی جمع آوری و نشر است، گاهی مرحله مرحله­‌ی کار مشخص است، تربیتی، اقتصادی، اجتماعی و یا هم سیاسی. و در هر مرحله مقتضیات آن مراعات شده و انتخاب بر اساس خواسته ها صورت می گیرد، و سخن رسول اکرم صلی الله علیه وسلم را درک می نماییم آنجا که می فرمایند: (( اللهم أعزّ الإسلام بأحب هذین الرجلین إلیک، بأبی جهل أو بعمر بن الخطاب)) (ترمذی) بار الها! اسلام را با یکی از این دو فرد که در نزدت دوست داشتنی تر است عزیز بگردان! ابی جهل یا عمر بن خطاب. در روشنایی مرحله‌­ای که دعوت در مکه قرار داشت که در میان ضعیفان و فقراء منتشر شده بود و به حالتی رسیده بود که می طلبید تا خود را آشکار سازد، و شخصیتی مثل شخصیت حضرت عمر رضی الله عنه با این مرحله­ی جدید تناسب داشت و روزی که حضرت عمر رضی الله عنه وارد دین الله شد این اتفاق افتاد، دعوت وارد مرحله­‌ی جدیدی شد که همانا مرحله‌­ی علنی شدن دعوت بعد از سری بودن است.

زمانی که مصعب بن عمیر رضی الله عنه به مدینه­ی منوره می رود اُسید بن حُضَیر در حالی که تا آن لحظه مشرک است برای مُصعَب و اَسعد بن زراره می گوید: شما را چه چیزی بسوی ما آورده است؟ ضعیفان ما را سبک عقل می نمایید و اسعد به مصعب می گوید: این سردار قومش هست و بسوی تو آماده است،در مورد او با صداقت رفتار نما، مصعب وی را به دین الله دعوت می نماید و از قرآن کریم برایش می خواند، وی می گوید: چه کلام زیبا و نیکویی است! شما اگر خواسته باشید وارد این دین شوید چه می کنید؟ آن دو برایش می گویند: غسل می نمایی و خود را  و لباس تان را پاک می سازی سپس شهادت حق را اداء می نمایی، سپس وی دو رَکعت نماز می خواند و برای آن دو می گوید: پشت سرم فردی است که اگر از شما پیروی نماید هیچ کس از قومش از اسلام تخلف نمی ورزد حالا وی را بسوی شما می فرستم، آن شخص سعد بن معاذ بود، وقتی سعد به طرف آنان می آید اسعد بن زراره می گوید: ای مصعب سرداری به سوی تو آمده است که تمام قومش در عقب آن قرار دارند اگر وی از تو تبعیت نماید دو تن هم از آنان تخلف نخواهد ورزید. وقتی مصعب اسلام را بر وی عرضه می نماید مسلمان می شود و سپس بسوی قومش بنی عبدالاشهل می رود و می گوید: حالتم را در میان خود چگونه می پندارید؟ گفتند: سردارما، رهبر ما و بهترین ما در رای هستی و ایمن ترین رئیس ما هستی، گفت: سخن گفتن مردان و زنان شما بر من حرام است تا که به الله و رسولش ایمان بیاورید، آن دو می گویند: قسم به الله شام نشده تمام زنان و مردان بنی عبدالاشهل مسلمان می شوند. (سیره‌­ی ابن هشام).

از این حادثه نکته‌­ی مهمی را استفاده می نماییم و آن این است که رساندن دعوت به برخی مراکز قوت در جامعه سهم بسزای در سرعت بخشیدن به عملیه‌­ی تغییر دارد و گاهی تغییرات زیادی را در معادله به نفع دعوت بوجود می آورد. و نکته­‌ی دیگری را که استفاده می­‌کنیم مراعات مرحله گرایی در دعوت است».

با امید این که از این رهنمایی های ربانی با هم توشه ای بر گیریم و آستین همت را بالاتر و باتر زنیم و دروازه­ی، دریچه­‌ی تازه­ای و یا هم روزنه­‌ی امیدی برای وارد ساختن دعوت الهی و پیام الله متعال به قلب های بندگان الله متعال بگشاییم و فراموش نباید کرد که توفیق دهنده و هدایت کننده اوست اما من و تو با تلاش ها و پشت کار خود ذخیره آخرت و پاداش خود را افزایش می دهیم. والله ولی التوفیق

*حسبنا الله و نعم الوکیل*نعم المولی و نعم النصیر*الله اکبر و لله الحمد*.

اشتراک گذاری
فروغ اندیشه وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *