🔻 اعترافی هولناک از زبان ایال حنانیا، نویسنده مشهور اسرائیلی:
- فروغ اندیشه
- اخبار سیاسی

نویسنده: ایال حنانیا نویسندۀ مشهور اسرائیلی
در روزهای اول جنگ، فکر میکردم که حماس به زانو درمیآید و التماس آتشبس خواهد کرد.
ما هفت تیپ نظامی را آماده کردیم، در صدر آنها دو تیپ قدرتمند بود که تاکنون در هیچ جنگی با اعراب شکست نخوردهاند: تیپ جفعاتی و تیپ گولانی
همچنین کل نیروی هواییمان را به کار گرفتیم، یکی از قویترین نیروهای هوایی جهان پس از آمریکا.
سه ناوگان دریایی سبک و متوسط را در سواحل غزه مستقر کردیم و برترین گردانهای زرهیمان را، بهویژه گردان 401، که کاملاً مجهز به تانکهای مرکاوا 4 است، به خط مقدم فرستادیم. این تانکها افتخار ارتش اسرائیل و از قویترین تانکهای جهان هستند.
علاوه بر این، برخی رهبران عرب هم از عملیات ما حمایت کردند.
اما حماس سالها در محاصرهای شدید بوده است، محاصرهای که بیش از بیست سال است بر آن تحمیل شده.
در روزهای اخیر، حماس با بحران قطع حقوق کارکنانش از سوی تشکیلات رامالله مواجه شد، که آن را به آشتی با محمود عباس واداشت؛ کسی که قصد داشت با این فشار، حماس را تحقیر و وادار به تسلیم کند.
وقتی اوضاع سیاسی را بررسی کردم، به این نتیجه رسیدم که اگر یک حمله نظامی گسترده انجام شود، حماس تسلیم خواهد شد و حتی سلاحهایش را نیز زمین خواهد گذاشت، آن هم با حمایتی که از کشورهای عربی و جامعه جهانی داشتیم.
اما وقتی جنگ آغاز شد، سخنگویان حماس در تلویزیون ظاهر شدند، طوری که انگار فرماندهان یک ابرقدرت و ارتشی عظیم هستند.
در همین حین، رئیسجمهور آمریکا شخصاً از تلآویو جلسات جنگی اسرائیل را مدیریت میکرد. از روز دوم نبرد، انبارهای ارتش آمریکا باز شد تا از طریق پلهای هوایی و دریایی، سلاح و تجهیزات برای اسرائیل ارسال شود، با هدف نابودی کامل حماس.
در ابتدا فکر میکردیم که سخنان رهبران حماس فقط یک نمایش سیاسی است و آنها قدرت ائتلافی را که نهتنها از اسرائیل حمایت میکند، بلکه در کنار آن ایستاده، دستکم گرفتهاند.
گمان میکردیم که این صحبتها صرفاً یک بازی روانی است و تأثیر خاصی ندارد. اما وقتی با وجود حملات شدید هوایی، حماس همچنان موشکهایش را با شدت بالا شلیک میکرد و این روند در هفتههای اول جنگ ادامه یافت، همهچیز تغییر کرد.
دیگر چارهای نبود جز آغاز حمله زمینی گسترده، با پشتیبانی هوایی و دریایی.
اما آنچه انتظارش را نداشتیم، مقاومت سرسختانه نیروهای حماس بود. این مقاومت، تمام برنامههای ارتش اسرائیل را به هم ریخت و تصویری را که از قدرت و بازدارندگیمان میخواستیم بازسازی کنیم، نابود کرد.
رزمندگان حماس، با تجهیزات ساده و ابتدایی که بهصورت محلی ساخته شده بود، مقاومت عجیبی از خود نشان دادند. مقاومتی که باید در آکادمیهای نظامی شرق و غرب مورد مطالعه قرار گیرد تا از آن درس گرفته شود.
پس از این تحولات، تصمیم گرفتم ریشههای ایدئولوژیک این جنبش را بررسی کنم. متوجه شدم که آنها از کودکی، ابتدا با آموزشهای دینی تربیت میشوند و سپس تحت آموزشهای نظامی سخت قرار میگیرند.
ایدئولوژی آنها بر اساس یک باور جهادی اسلامی شکل گرفته که از طریق «نظام مساجد» اجرا میشود.
در این سیستم، امام مسجد فرمانده است و نمازگزاران پشت سر او، مانند سربازان عمل میکنند، درست مانند شیوهای که مسلمانان ۱۴ قرن پیش جنگیدند.
مبارزان حماس معتقدند که اگر کشته شوند، در واقع زنده میشوند و مستقیم به بهشت میروند، همانطور که در قرآنشان آمده است و آن را از حفظ دارند. برای آنها، بهترین راه مرگ، جهاد است؛ جنگیدن با یهودیان و کشته شدن به دست آنها.
آنها پیامبر اسلام را الگوی خود قرار دادهاند، همان کسی که با کفار و یهودیان جنگید.
ایدئولوژیشان بر پایه آموزش فکری عمیقی است که بر مطالعه تاریخ اسلام، نبردها، قهرمانیها و فتوحات اسلامی استوار است.
آمادهاند بدون لحظهای تردید خود را فدا کنند و عملیاتی انجام دهند که تمام قواعد شناختهشده نظامی را در هم شکسته، آن هم در شرایطی که تقریباً غیرممکن به نظر میرسد.
با دستان خالی مقابل تانکها، نیروهای ویژه و حملات هوایی ایستادهاند.
واقعاً چیزی در اختیار ندارند، هیچ چیز! حتی در مقایسه با ضعیفترین و گرسنهترین گروههای شبهنظامی آفریقا، تسلیحاتشان تقریباً هیچ است. اما با این حال، توانستهاند مقاومت کنند، ایستادگی کنند و نشکنند. آنها با سختی و استقامت شگفتآوری میجنگند.
این همان باورشان است؛ ایدئولوژیای که بر پایه رهایی از لذتهای دنیوی، تعالی روحی و تحقیر دشمن کافر شکل گرفته است.
آنها با عزت نفس و غرور مبارزه میکنند و خود را از نظر دینی و فکری برتر از دشمنشان میدانند.
ایدئولوژی آنها، آنها را به کار بیوقفه وادار میکند؛ ۲۴ ساعت در روز، تنها برای دینشان و رسیدن به غیرممکن. چون معتقدند که با این کار به اسلام و امتشان خدمت میکنند و در نهایت، به بهشت خواهند رفت.
