چگونه شبکههای اجتماعی ما را از لحاظ روانی و ذهنی خسته میکنند؟
- فروغ اندیشه
- مقالات اجتماعی

نویسنده: د. هشام المکی
ترجمه: واحد ترجمهی وبسایت فروغ اندیشه
آیا ما از نظر روانی و ذهنی توانایی مقابله با تمامی اعلانها و پیامهایی که از برنامههای مختلف شبکههای اجتماعی به ما میرسند را داریم؟ این اعلانها چه تاثیری بر ذهن ما دارند؟
آیا شما هم از آن دسته افرادی هستید که هر هفته از پاسخ به پیامهای تبریک “جمعه مبارک” در واتساپ خسته میشوید؟
پیش از پرداختن به این مسائل، میخواهم شما را به ابتدای داستان ببرم:
صبح بود و خورشید گرم زمستانی سرمای هوا را با لطافت کاهش میداد. ناگهان صدای اعلان تلفن سکوت را شکست؛ پیام واتساپی از دوستی بود که از من گلایه کرده بود چرا به پیام قبلیاش که پنج روز پیش ارسال کرده بود، پاسخ ندادهام. احساس شرمندگی کردم و خواستم از او عذرخواهی کنم و دلش را به دست بیاورم، بنابراین به دنبال یک عذر قانعکننده گشتم.
وقتی به تلفنم نگاه کردم، متوجه شدم تعداد پیامهای واتساپ بدون پاسخ بیش از ۶۰۰ پیام است. از صفحه گوشی خود ویدیوی کوتاهی گرفتم و آن را به دوستم فرستادم و با یک عذرخواهی ملایم توضیح دادم که به دلیل حجم زیاد پیامها متوجه پیامش نشده بودم. سپس مستقیم با او تماس گرفتم و از او خواستم چرا به جای ارسال پیام، تماس تلفنی نگرفته تا مسئله را با یک مکالمه کوتاه حل کنیم؟
در گوشی من ۶۰۰ پیام واتساپی انباشته شده بود. در فیسبوک نیز بیش از ۸۲۰۰ دوست و دنبالکننده دارم. تنها تعداد کمی از آنها را به طور مستقیم میشناسم و اکثریت آنها برایم ناشناختهاند. آیا من واقعاً توانایی مدیریت این “روابط اجتماعی دیجیتال” را دارم؟
روابط اجتماعی دیجیتال و تأثیرات آن
اساس ایجاد دوستیهای دیجیتال در این باور خلاصه میشود که انسانها میتوانند با افرادی که به آنها “شبیه” هستند و علایق و گرایشات مشابهی دارند، روابط اجتماعی محکمی برقرار کنند. اما آیا این نوع روابط تأثیری بر روابط اجتماعی واقعی دارد؟
فناوری ارتباطات هرچند در تقویت روابط دیجیتال از طریق آسانسازی ارتباط و افزایش پیوندهای عاطفی کمک میکند، اما در عین حال سطح توقعات در روابط را بالا برده است. افراد دیگر به هویتهای اصلی خود (مانند خانواده، جامعه، دین، فرهنگ) قناعت نمیکنند و به دنبال هویتهای کوچکتری میگردند که مبتنی بر تشابه و توافق است.
به لطف شبکههای اجتماعی، اکنون میتوان به راحتی افرادی را پیدا کرد که بیشتر با سلیقهها، علایق و نظرات ما همخوانی دارند و بیشتر از همسایهها، اقوام یا همکاران به آنها نزدیک شویم. این روابط دیجیتال جذابیتهای خاص خود را دارند:
لذتبخش هستند زیرا سرگرمی و تفریح فراهم میکنند.
آسان هستند زیرا عضویت در آنها هیچ مسئولیت اجتماعی یا تعهد اخلاقی خاصی به دنبال ندارد.
دلگرمکننده هستند زیرا بر اساس اشتراکات گستردهای میان اعضای آن بنا شدهاند.
در مقابل، روابط اجتماعی واقعی خستهکننده هستند؛ زیرا شما باید دائماً وابستگی خود را از طریق رفتارها و اقدامات مختلف ثابت کنید:
کمک به دیگران
شرکت در مراسم شاد یا غمانگیز
ارسال تبریک یا تسلیت
قرض دادن پول به افرادی که ممکن است در بازپرداخت تأخیر کنند
تحمل اقوامی که به دلیل خویشاوندی مجبور به پذیرش آنها هستید
در نتیجه، ظاهر روابط اجتماعی واقعی همواره با خستگی و تعهد همراه است، در حالی که روابط دیجیتال لذت بدون تعهد ارائه میدهند. شما کدام یک را انتخاب میکنید؟
محدودیتهای ذهنی در مدیریت روابط اجتماعی
قدرت ذهن انسان در مدیریت روابط اجتماعی محدود است. این محدودیت ادعاهای بازاریابی شبکههای اجتماعی را زیر سوال میبرد. به عنوان مثال، پروفسور رابین دانبار از دانشگاه آکسفورد به این نتیجه رسیده است که مغز انسان تنها میتواند تعداد محدودی از روابط اجتماعی پایدار را مدیریت کند؛ او این تعداد را ۱۵۰ رابطه اجتماعی معرفی کرد. این عدد به عنوان “عدد دانبار” شناخته شده است.
مطالعات دیگر، مانند پژوهشی در ایالات متحده، این تعداد را تا ۲۹۰ رابطه پایدار افزایش دادهاند، اما همچنان این تحقیق نشان میدهد که توانایی ما برای ایجاد و مدیریت روابط اجتماعی واقعی محدود است.
بنابراین، روابط دیجیتال فیسبوکی یا شبکههای اجتماعی دیگر از نظر روانی و ذهنی خستهکنندهاند زیرا از این ظرفیت محدود فراتر میروند و از نظر اجتماعی مضر هستند؛ چرا که روابط اجتماعی واقعی را تضعیف میکنند.

تأثیرات واتساپ و قواعد نانوشته آن
یکی دیگر از ابعاد خستگی، قوانینی است که واتساپ به ما تحمیل کرده است؛ قوانینی که منشأ آنها معلوم نیست!
به عنوان مثال، من عضو بیش از ده گروه واتساپی هستم و روزانه از دوستان پیامهای زیادی دریافت میکنم. اگر هر یک از این دوستان فقط عبارت “جمعه مبارک” را ارسال کنند، صدها پیام دریافت خواهم کرد. صبحهای جمعه برای من خستهکننده است؛ زیرا باید به دهها پیام تبریک پاسخ دهم، پیامهایی که به همان اندازه که مرا خوشحال میکنند، خستهکننده هم هستند.
خارج از صبحهای جمعه، هر دوست با این تصور به من پیام میدهد که تنها مخاطب او هستم و من باید بلافاصله پیام او را بخوانم و پاسخ دهم.
خستگی روانی از شبکههای اجتماعی
منصات شبکههای اجتماعی مانند واتساپ نیز مرز بین زندگی شخصی و کاری را از بین بردهاند. مدیران و همکاران شما در هر زمانی میتوانند با شما تماس بگیرند، حتی خارج از ساعات کاری، که شما را مجبور میکند حتی در خانه نیز به مسائل کاری فکر کنید.
با وجود این همه خستگی، خوشبختانه تاکنون در برابر وسوسه باز کردن حساب در سایر شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام یا تلگرام مقاومت کردهام.
خوارزمیهایی برای جذب بیشتر کاربران
در سال ۲۰۱۷، شرکت دوبامین لبز یک کد برای برنامههای موبایلی طراحی کرد که هدف آن افزایش زمان استفاده افراد از یک برنامه خاص بود. این کد رفتار کاربران را پیشبینی کرده و در لحظات خاصی اعلانهایی ایجاد میکند که حس خوشایندی را به کاربر القا میکند.
به عنوان مثال، اینستاگرام این قابلیت را دارد که تعداد لایکهای پست شما را تا زمان مناسبی نگه دارد و سپس آنها را به یکباره نمایش دهد، تا شما احساس رضایت کنید و بیشتر از برنامه استفاده کنید.
در حالی که مشغول نوشتن این متن هستم، مجبور شدم سه بار نوشتن را قطع کنم تا به سه گفتگوی مختلف در واتساپ پاسخ دهم. این گفتوگوها از جهانهای مختلف بودند: خانوادگی، اجتماعی و کاری. این نشان میدهد که مدیریت این حجم از روابط دیجیتال روزانه تا چه حد روان و ذهن انسان را خسته میکند.
در نهایت، متوجه شدم قواعد اجتماعی جدیدی در حال شکلگیری است که ما از آنها غافل هستیم. برای مثال، خاله مسن من اخیراً از من گله کرد؛ نه به این دلیل که به دیدارش نمیروم، بلکه چون به پیامهای صوتیاش که شامل دعاهای خیر بود، پاسخ فوری نمیدهم!
