آیا آمریکا و اسرائیل به ایران حمله خواهند کرد؟
- فروغ اندیشه
- تحلیل اخبار

نویسنده: استاد احمد فرید فرزاد هروی
هر چند پاسخ به چنین سوالی بسیار سخت و نیازمند بررسی عمیق سیاست خاورمیانهای قدرتهای منطقهای است. اما با در نظر داشت چند فاکتور میتوان عنوان کرد که احتمال جنگ گسترده و شدید، بعید خواهد بود.
• آنچه در ظاهر میبینیم تمامی اخبار و گزارشها حاکی از تنش شدید و حملۀ قریبالوقع به ایران است. آمریکا تجهیزات جنگی خویش را در خاورمیانه مستقر نموده و اسرائیل نیز در رسانههای وابستهاش، طعم سرکوب ایران را مزمزه میکند. اما نباید فراموش کرد که در چنین مواقع سیاست اغواگری توسط تهدید و ارعاب برای امتیازگیری سر میز مذاکره یک ترفند دیپلماتیک است. قدرتها با تا سرحد روشن کردن باروت جنگ پیش میروند، اما باروت را روشن نمیکنند.
• اسرائیل تشنۀ حمله به ایران است. خصوصاً در این برهه از زمان که قدرت نیابتی ایران همچون حزب الله در لبنان و اسد در سوریه سرنگون شدهاند و تهدیدی علیه اسرائیل به حساب نمیآید؛ از سوی روسیه تنها حامی ایران نیز در یک بازی دیگر ممکن حمایت ایران را به معامله نشسته باشد. لذا اکنون طلاییترین زمان برای حملۀ شدید و نهایی برای نابودی ایران است. اما اسرائیل هیچگاه بدون چراغ سبز آمریکا نمیتواند دست به چنین حملهای بزند.
• ایران یکی از محورهای توازن قدرت در منطقه است و در چینش نظم خاورمیانهای برای آمریکا، بودن یک قدرت شیعی برای مهار کشورهای عربی و حتی اسرائیل مهم و حیاتی محسوب میشود. آمریکا سالهاست از موجودیت ایران در بازی با اعراب و اسرائیل سود بردهاست و شاید به این سادهگی حاضر نباشد، ایران را پای منافع اسرائیل قربان کند. لذا آمریکا به هیچ عنوان تمایلی به حمله مستقیم و شدید که منجر به سقوط رژیم و یا ثبات سیاسی در ایران شود، ندارد.
• هر چند آمریکا حامی اصلی و سر و پا قرص اسرائیل است و از هیچ تهاجمی برای امنیت اسرائیل دریغ نمیکند؛ اما باید دانست که آمریکا نیز نمیخواهد، اسرائیل در منطقه قدرت بدون رقیب باشد تا با افسار گسسته به ماری در آستین تبدیل شود. زیرا آن وقت هیچ نیازی به حمایت آمریکا نیز نخواهد داشت. لذا بودن ایران و یا هر قدرت دیگری که توازن قدرت را در منطقه تضمین کند، لازمی است.
• علیرغم آنچه گفته شد؛ نباید فراموش کرد که در رأس تصمیمگیریهای آمریکا تاجر بازاریِ دمدمی مزاجی همچون ترامپ نشسته است و در رأس تصمیمگیری رژیم صهیونیستی درندهخویی همچون بیبی – نتانیاهو؛ لذا انتظار هر سناریویی را باید داشت. چون قواعد بازی در فضای بینالملل بسیار تغییر یافته و هیچکدام از طرفین به اصول بازیهای قبلی پایبند نیستند و هر آن ممکن بر خلاف مولفههای مورد انتظار و پیشبینیهای متوقعه روند حوادث تغییر کند و حملۀ برقآسا و سرکوب کننده علیه ایران صورت گیرد.
سناریوهای محتمل:
• احتمالاً اولین سناریو برای ایران و آمریکا همانند قبل؛ حل دیپلماتیک و مذاکره باشد، همچنانکه آمریکا حتی با مذاکرات غیر مستقیم نیز راضی شده است و از سویی، هزینههای اقتصادی و انسانی جنگی که ادامۀ آن ممکن بسیار گسترده باشد، بسیار بالاست.
• سناریوی دوم، اگر مذاکرات غیر مستقیم نیز به بُنبست برسد، حملات محدود به تأسیسات هستهای یا زیرساختهای نظامی ایران خواهد بود.
• سناریوی سوم نیز همان موضوع غیر قابل پیشبینی بودن ترامپ و اشتیای سیری ناپذیری گرگ وحشی صهیونیستی خواهد بود که بدون سنجنش پیامدهای شعلهور ساختن جنگی تمام عیار در منطقه؛ کلید آن را بزنند و منطقه را به سوی بیثباتی و یا هم جنگ سوم جهانی سوق دهند.
