بزرگترین ضایعه؛ نبود اسلام در زندگی انسان

{إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ} [آل عمران: 19]

{یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ} [الأنفال: 24]

اسلام یگانه دینی که حدود چهارده قرن در جامعه  انسانی به عنوان یکی از ادیان ممتاز و پیشرو و علمبردار صلح و امنیت جای باز کرده و به آنچه گفته و ادعا نموده، نمونه های بی نظیری را نیز تقدیم جامعه بشری نموده است.

انسان موجودیست ساخته دست الهی که تمام ظرفیت ها، توانایی ها و نواقصش را الله متعال با علم کامل و دقیق خویش می داند، و این به آن خاطر است که ذات اقدس الهی در آفرینش و پیدایش انسان نقش اصلی را دارا می باشد چرا که خود انسان را ساخته و پرداخته {لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ} [تین: 4] { فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ} [مؤمنون: 14] {هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ} [نجم: 32])

برای اینکه انسان به تکامل برسد نیازمند آن است که راه های را جستجو نموده و از وسایل و امکاناتی که الله در اختیار وی قرار داده و در حوزه صلاحیت های وی است استفاده نماید تا بتواند با کمک وسایلی دست دشته خویش راه سعادت را کمایی و خیر را از شر تشخیص دهد.

الله متعال برای انسان جز خیر چیزی دیگری را اراده ندارد؛ و در خیلی از آیات قرآن کریم به این نکات قابل توجه روبرو می شویم که الله خود را با صفاتی همچون (سلام؛رحیم؛ رحمن؛ غفور؛ کریم؛ لطیف؛ معرفی میدارد. و پیام  خیر را از زبان فرستادگان خویش (پیامبران) به گونه های مختلف تذکر داده و ما را متوجه این اصل نموده است ({إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ} [هود: 88] {مَا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى} [طه: 2]) رسول اکرم با تعالیم جاویدانه خویش نیز برای به ارمغان آوردن یک زندگی ایده آل و الهی نهایت تلاش خویش را به خرج داده و هیچ تلاشی در راستای به سعادت رساندن انسان و راهنمایی وی به شاهراه عزت و سر بلندی دریغ نورزیده و همواره کوشش می کردند به حدی در این باره کوشا بودند که الله این انسان کامل را چنین معرفی نموده{وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ} [الأنبیاء: 107]{فَبِمَا رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ} [آل عمران: 159])

وخود می فرماید” إِنَّمَا أَنَا رَحْمَهٌ مُهْدَاهٌ ” شعب الإیمان (2/ 528)و شیوه کار آن بزرگوار جایگاه یک طبیب دلسوز برای مریض و پدر مهربان در حق اولاد بود و در جای دیگر می فرماید (بدرستیکه مثال من و شما مانند مردی است که آتش را روشن نموده، و در اطراف این آتش حشراتی از هر طرف به خاطر نور آن جمع شده و با حرکت خود خود را به آتش می اندازند و هر لحظه این مرد تلاش می کند تا آنکه به آتش واقع نشوند، اما این کار واقع شده و من نیز میان شما و آتش حایل می شوم و ندا می دهم که گوشه شوید از آتش ولی متأسفانه که این کار صورت نمی  گیرد.

عصری که ما در آن به سر می بریم مملو از مشکلات عدیده یی برای انسانیت است. و امروزه از هر زمانی دیگر نیاز بیشتری احساس می شود تابه رفع این نابسامانی ها اقدام نمود، و مشکلاتی که به خاطر نبود برنامه الهی متوجه انسان است بر طرف شود. امروزه جهان از هر زمانی دیگر به خاطر عدم یک برنامه صحیح و عادلانه لطمه دیده است. براستی اگر دین الهی مورد بی مهری قرار گیرد چه بر سر نوشت این کاینات خواهد آمد؟

نتایج و آثار سوء ازعدم برنامه اسلام در زندگی:

  • مسخ هویت اصلی انسان و منحرف شدن از مسیر فطرت و در دام اهریمن قرار گرفتن که نتیجه آن را به وضوح مشاهده می کنیم و از دید هیچ منصفی پوشیده نیست.
  • انسان وقتی زیر چتر برنامه الهی قرار نگیرد هر لحظه به بهانه های مختلف دچار سردر گمی در جاده های پر پیچ خم زندگی روان خواهد شد که نتیجه­ی مسیر آن جز نابودی چیزی دیگری نیست.
  • مصیبتی دیگر که در عدم نبود برنامه الهی متوجه زندگی بشر می شود، آن است که معیار ها تغییر می کند معیارهای که از طرف دین علامه گذاری شده و سبب پیشرفت زندگی انسان بطرف سعادت دنیا و آخرت است. یکی از این معیار ها عدالت که در بسا جاها ظلم جای آنرا اشغال نموده است. امروزه به نحوی دیگر از عدالت تفسیر شده است یعنی هرکه قدرت دارد باید سرنوشت انسانیت را نیز خود رقم زده و آنطور که می خواهد باید انجام پذیرد ولو که به قیمت جان تمام انسانها تمام شود. معیاری دیگر که دین آنرا به رسمیت شناخته و به آن اهمیت داده و تعریفی دقیقی را نیز از آن ارائه داشته  آزادی انسان است. که نباید به هیچ قمیمتی اهمال شود. اما متاسفانه دیده می شود که این واژه زیبا نیز رنگ اصلی خویش را از دست داده و اسیر شدن در دام هوس ها و بیرون شدن از بند بندگی الله را نام آزادی دادن و بر آن بالیدن و به رهروان آن امتیاز دادن و نام خوش رنگ و زیبای متمدن، روشنفکر، و آزادیخواه گذاشتن
  • مصیبت عام دیگری که باید به آن اشاره نماییم آن است که، نبود برنامه اسلام در زندگی نه تنها که تأثیرات سوء خویش را بر زندگی انسانیت می گذارد، برعلاوه محیط ما حولی که در آن بسر می بریم را نیز شامل شده، تعامل با حیوانات، مزروعات و نباتات، آبها و سایر امکانات خدادادی که در اختیار داریم. به نحوی اسلام عزیز ما را متوجه ساخته تا استفاده درست ازآن را بنماییم. ولی باید گفت که جهان امروزی یکی ازمشکلات عمده آن که اکثراً از رنج می برند عدم صحیح مراقبت از محیط زیست است و اگر درست دقت شود ریشه های آن را می توانیم در مواردی بررسی نماییم که شریعت اسلامی مسیر درست از امکانات را برای ما مشخص نموده اما بنابر بی توجهی و یا بعضاً به خاطر منفعت های یکجانبه ی که عده به تعقیب آن هستند مورد اهمال قرار گرفته است.

بنابر این از آنچه گفتیم نتیجه می گیریم که انسان ناگزیر برای آنکه به ندای فطرت خویش لبیک گوید راه دیگری جز قبول برنامه حق نداشته و باید این مسیر را برای پیمودن زندگی خویش در پیش گیرد. براستی با کنار رفتن اسلام از برنامه زندگی بشریت چه مصیبت های که متوجه اش نشده است. به قول دعوتگر بزرگ عصر علامه سید ابوالحسن ندوی (اگر بشریت بدانند که با کنار رفتن اسلام از زندگی چه مصیبت های دامنگیرش شده باید عزای عمومی اعلام نموده و به عزا بنشیند) بزرگان دین ما چه نغز و زیبا می فرمایند (ما قومی هستیم که خداوند به وسیله اسلام ما را عزت داده است، و هرگاه عزت را غیر از اسلام بخواهیم خداوند ما را ذلیل خواهد نمود)

امروز پیشرفت مادی و صنعت تکنولوژی چشم های جهانیان را به خود خیره نموده است و هر روز از گوشه ی شنیده می شود که فلان چیز تازه کشف شده و به خدمت نوع انسان قرار گرفته البته باید یاد آور شد که این پیشرفت دیر زمانی نمی شود که مسیر خودش را به این سرعت در پیش گرفته، حالا سوال اینجاست که عوامل این همه پیشرفت در چه است؟ و آیا امکان داشت که ما شاهد پیشرفت های بیشتر از آنچه که هستیم می بودیم؟ جواب واضح است در جواب سوال اول فقط به همین نکته بخاطر طولانی نشدن بحث اشاره می نماییم که بعد از آنکه اروپا به دین انحرافی خویش پشت پا زد و مسیر علم و دانش را در پیش گرفت و خود را از قید بند کلیسا و مفتشین آن کشید، افق جدیدی در زندگی ایجاد شد، حالا اشکالاتی نیز به همراه داشته و این نیز واضح است که اسلام عزیز چهارده قرن پیش شعار علم را بلند نموده، و می تواند گفت اگر متأسفانه عواملی مانند غفلت، جنگ ها و اختلافات متوجه مسلمانان نمی بود امروز باید امتیاز پیشرفتهای امروزی را خود نصیب می شد. به قول علامه اقبال:

 چون عرب اندر اروپا پر گشاد            علم و حکمت را بنا دیگر نهاد

 دانه آن صحرا نشینان کاشتند               حاصلش افرنگیان برداشتند

در جواب سوال دوم نیز با قاطعیت باید گفت! بلی” با نبود تعالیم اخلاقی اسلام امروزه بشریت بیش از آنچه شاهد آن است باید پیشرفت می کرد، جنگ های جهانی اول و دوم، خود کامگی های حکام از خدا بی خبر، تبعیضات قومی و نژادی حاکم بر دنیا… این ها عواملی اند که اسلام سخت با آن مبارزه نموده و همین عوامل متذکره مانع پیشرفت رشد و رفاه، وسعادت نوع بشر در دنیا است.

{إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ} [آل عمران: 19]

{یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ} [الأنفال: 24]

اسلام یگانه دینی که حدود چهارده قرن در جامعه  انسانی به عنوان یکی از ادیان ممتاز و پیشرو و علمبردار صلح و امنیت جاه باز کرده و به آنچه گفته و ادعا نموده، نمونه های بی نظیری را نیز تقدیم جامعه بشری نموده است.

انسان موجودیست ساخته دست الهی که تمام ظرفیت ها، توانایی ها و نواقصش را الله متعال باعلم کامل و دقیق خویش می داند، و این به آن خاطر است که ذات اقدس الهی در آفرینش و پیدایش انسان نقش اصلی را دارا می باشد چراکه خود, انسان را ساخته و پرداخته {لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ} [تین: 4] { فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ} [مؤمنون: 14] {هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ} [نجم: 32])

برای اینکه انسان به تکامل برسد نیاز مند آن است که راه های را جستجو نموده و از وسایل و امکاناتی که الله در اختیار وی قرار داده و در حوزه صلاحیت های وی است استفاده نماید تا بتواند با کمک وسایلی دست دشته خویش راه سعادت را کمایی و خیر را از شر تشخیص دهد.

الله متعال برای انسان جز خیر چیزی دیگری را اراده ندارد؛ و در خیلی از آیات قرآن کریم به این نکات قابل توجه روبرو می شویم که الله خود را با صفاتی همچون (سلام؛رحیم؛رحمن؛غفور؛ کریم؛ لطیف؛ معرفی میدارد. و پیام  خیر را از زبان فرستادگان خویش (پیامبران) به گونه های مختلف تذکر داده و ما را متوجه این اصل نموده است ({إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ} [هود: 88] {مَا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى} [طه: 2]) رسول اکرم با تعالیم جاویدانه خویش نیز برای به ارمغان آوردن یک زندگی ایده آل و الهی نهایت تلاش خویش را به خرج داده و هیچ تلاشی در راستای به سعادت رساندن انسان و راهنمایی وی به شاهراه عزت و سر بلندی دریغ نورزیده و همواره کوشش می کردند به حدی در این باره کوشا بودند که الله این انسان کامل را چنین معرفی نموده{وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ} [الأنبیاء: 107]{فَبِمَا رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ} [آل عمران: 159])

وخود می فرماید” إِنَّمَا أَنَا رَحْمَهٌ مُهْدَاهٌ ” شعب الإیمان (2/ 528)و شیوه کار آن بزرگوار جایگاه یک طبیب دلسوز برای مریض و پدر مهربان در حق اولاد بود و در جای دیگر می فرماید (بدرستیکه مثال من و شما مانند مردی است که آتش را روشن نموده، و در اطراف این آتش حشراتی از هر طرف به خاطر نور آن جمع شده و با حرکت خود خود را به آتش می اندازند و هر لحظه این مرد تلاش می کند تا آنکه به آتش واقع نشوند، اما این کار واقع شده و من نیز میان شما و آتش حایل می شوم و ندا می دهم که گوشه شوید از آتش ولی متأسفانه که این کار صورت نمی  گیرد.

عصری که ما در آن به سر می بریم مملو از مشکلات عدیده یی برای انسانیت است. و امروزه از هر زمانی دیگر نیاز بیشتری احساس می شود تابه رفع این نابسامانی ها اقدام نمود، و مشکلاتی که به خاطر نبود برنامه الهی متوجه انسان است بر طرف شود. امروزه جهان از هر زمانی دیگر به خاطر عدم یک برنامه صحیح و عادلانه لطمه دیده است. براستی اگر دین الهی مورد بی مهری قرار گیرد چه بر سر نوشت این کاینات خواهد آمد؟

نتایج و آثار سوء ازعدم برنامه اسلام در زندگی:

  • مسخ هویت اصلی انسان و منحرف شدن از مسیر فطرت و در دام اهریمن قرار گرفتن که نتیجه آن را به وضوح مشاهده می کنیم و از دید هیچ منصفی پوشیده نیست.
  • انسان وقتی زیر چتر برنامه الهی قرار نگیرد هر لحظه به بهانه های مختلف دچار سردر گمی در جاده های پر پیچ خم زندگی روان خواهد شد که نتیجه­ی مسیر آن جز نابودی چیزی دیگری نیست.
  • مصیبتی دیگر که در عدم نبود برنامه الهی متوجه زندگی بشر می شود، آن است که معیار ها تغییر می کند معیارهای که از طرف دین علامه گذاری شده و سبب پیشرفت زندگی انسان بطرف سعادت دنیا و آخرت است. یکی از این معیار ها عدالت که در بسا جاها ظلم جای آنرا اشغال نموده است. امروزه به نحوی دیگر از عدالت تفسیر شده است یعنی هرکه قدرت دارد باید سرنوشت انسانیت را نیز خود رقم زده و آنطور که می خواهد باید انجام پذیرد ولو که به قیمت جان تمام انسانها تمام شود. معیاری دیگر که دین آنرا به رسمیت شناخته و به آن اهمیت داده و تعریفی دقیقی را نیز از آن ارائه داشته  آزادی انسان است. که نباید به هیچ قمیمتی اهمال شود. اما متاسفانه دیده می شود که این واژه زیبا نیز رنگ اصلی خویش را از دست داده و اسیر شدن در دام هوس ها و بیرون شدن از بند بندگی الله را نام آزادی دادن و بر آن بالیدن و به رهروان آن امتیاز دادن و نام خوش رنگ و زیبای متمدن، روشنفکر، و آزادیخواه گذاشتن
  • مصیبت عام دیگری که باید به آن اشاره نماییم آن است که، نبود برنامه اسلام در زندگی نه تنها که تأثیرات سوء خویش را بر زندگی انسانیت می گذارد، برعلاوه محیط ما حولی که در آن بسر می بریم را نیز شامل شده، تعامل با حیوانات، مزروعات و نباتات، آبها و سایر امکانات خدادادی که در اختیار داریم. به نحوی اسلام عزیز ما را متوجه ساخته تا استفاده درست ازآن را بنماییم. ولی باید گفت که جهان امروزی یکی ازمشکلات عمده آن که اکثراً از رنج می برند عدم صحیح مراقبت از محیط زیست است و اگر درست دقت شود ریشه های آن را می توانیم در مواردی بررسی نماییم که شریعت اسلامی مسیر درست از امکانات را برای ما مشخص نموده اما بنابر بی توجهی و یا بعضاً به خاطر منفعت های یکجانبه ی که عده به تعقیب آن هستند مورد اهمال قرار گرفته است.

بنابر این از آنچه گفتیم نتیجه می گیریم که انسان ناگزیر برای آنکه به ندای فطرت خویش لبیک گوید راه دیگری جز قبول برنامه حق نداشته و باید این مسیر را برای پیمودن زندگی خویش در پیش گیرد. براستی با کنار رفتن اسلام از برنامه زندگی بشریت چه مصیبت های که متوجه اش نشده است. به قول دعوتگر بزرگ عصر علامه سید ابوالحسن ندوی (اگر بشریت بدانند که با کنار رفتن اسلام از زندگی چه مصیبت های دامنگیرش شده باید عزای عمومی اعلام نموده و به عزا بنشیند) بزرگان دین ما چه نغز و زیبا می فرمایند (ما قومی هستیم که خداوند به وسیله اسلام ما را عزت داده است، و هرگاه عزت را غیر از اسلام بخواهیم خداوند ما را ذلیل خواهد نمود)

امروز پیشرفت مادی و صنعت تکنولوژی چشم های جهانیان را به خود خیره نموده است و هر روز از گوشه ی شنیده می شود که فلان چیز تازه کشف شده و به خدمت نوع انسان قرار گرفته البته باید یاد آور شد که این پیشرفت دیر زمانی نمی شود که مسیر خودش را به این سرعت در پیش گرفته، حالا سوال اینجاست که عوامل این همه پیشرفت در چه است؟ و آیا امکان داشت که ما شاهد پیشرفت های بیشتر از آنچه که هستیم می بودیم؟ جواب واضح است در جواب سوال اول فقط به همین نکته بخاطر طولانی نشدن بحث اشاره می نماییم که بعد از آنکه اروپا به دین انحرافی خویش پشت پا زد و مسیر علم و دانش را در پیش گرفت و خود را از قید بند کلیسا و مفتشین آن کشید، افق جدیدی در زندگی ایجاد شد، حالا اشکالاتی نیز به همراه داشته و این نیز واضح است که اسلام عزیز چهارده قرن پیش شعار علم را بلند نموده، و می تواند گفت اگر متأسفانه عواملی مانند غفلت، جنگ ها و اختلافات متوجه مسلمانان نمی بود امروز باید امتیاز پیشرفتهای امروزی را خود نصیب می شد. به قول علامه اقبال

 چون عرب اندر اروپا پر گشاد            علم و حکمت را بنا دیگر نهاد

 دانه آن صحرا نشینان کاشتند               حاصلش افرنگیان برداشتند

در جواب سوال دوم نیز با قاطعیت باید گفت! بلی” با نبود تعالیم اخلاقی اسلام امروزه بشریت بیش از آنچه شاهد آن است باید پیشرفت می کرد، جنگ های جهانی اول و دوم، خود کامگی های حکام از خدا بی خبر، تبعیضات قومی و نژادی حاکم بر دنیا… این ها عواملی اند که اسلام سخت با آن مبارزه نموده و همین عوامل متذکره مانع پیشرفت رشد و رفاه، وسعادت نوع بشر در دنیا است.

اشتراک گذاری
فروغ اندیشه وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *