تحلیلی پیرامون توافق آتش ایران و اسرائیل

✍️نویسنده: ا.د. عمرو دراج
📝 مترجم: حمزه خان‌ بیگی
 

🔸برای درک این توافق، باید به انگیزه‌های پشت سر آن توجه داشت:

👈 از منظر رژیم منحوس صهیونیستی:

موشک‌های ایرانی به مرحله‌ای رسیده‌اند که از سامانه‌های پدافند هوایی عبور می‌کنند و خسارات قابل توجهی بر جای می‌گذارند؛ اگر این روند ادامه یابد، انسجام جبهه داخلی را با تهدیدی جدی مواجه خواهد ساخت.

تمایل به حفظ دارایی‌های راهبردی همچون پایگاه‌های هوایی، زیرساخت‌های کلیدی و حتی راکتور هسته‌ای، که آشکارا ایران توانایی دسترسی به آن‌ها را دارد، به‌ویژه با تضعیف تدریجی دفاع در برابر موشک‌های نقطه‌زن،یکی از دلایل مهم است.

بنا به گزارش‌ها، انبار موشک‌های پدافند هوایی به‌زودی تهی خواهد شد و جایگزینی آن‌ها در آینده نزدیک ممکن نخواهد بود، به‌ویژه پدافندهایی که برای مقابله با موشک‌های مافوق صوت بالستیک طراحی شده‌اند، مانند سامانه «ارو–۳».
تمایل به پرهیز از درگیری فرسایشی بلندمدتی که به نفع رژیم نخواهد بود.
نبرد اخیر موجب شده تمرکز رژیم بر دستیابی به اهدافش در غزه و کرانه باختری کاهش یابد و مانعی برای گسترش نفوذ در دیگر مناطق ایجاد کند.💫

👈در مورد ایالات متحده:

🔸رژیم صهیونیستی به‌صراحت از آمریکا خواسته است که برای توقف آتش‌بس مداخله کند.
نگرانی فزاینده‌ای وجود دارد مبنی بر اینکه ممکن است اهداف آمریکایی در منطقه با دقت بالا هدف قرار گیرند، خواه از سوی خود ایران و خواه از طریق بازوهای منطقه‌ای‌اش. این موضوع می‌تواند آسیب‌هایی جدی به منافع راهبردی آمریکا در سراسر جهان و حتی ثبات داخلی‌اش وارد کند.
موجی از مخالفت‌های تند از سوی جریان «ماگا» (طرفداران اصلی ترامپ) شکل گرفته است که ممکن است به فروپاشی انسجام این جناح و تضعیف توان او برای اجرای برنامه‌های داخلی‌اش بینجامد.
پیش‌بینی می‌شود که در صورت تداوم بحران، آثار منفی اقتصادی سنگینی بر اقتصاد آمریکا تحمیل شود.
نیاز به آرام‌سازی جبهه ایران احساس می‌شود تا ایالات متحده بتواند با فراغ بال به هدف بزرگ‌تر خود، یعنی بازطراحی کامل نقشه نیروها در خاورمیانه، ادامه دهد..💫

👈برای ایران:

🔸 خسارات فزاینده‌ای که از حملات مستمر و برتر هوایی رژیم صهیونیستی متحمل می‌شود، به‌ویژه با در نظر گرفتن احتمال ضربات شدید و تأثیرگذار از سوی آمریکا، نگرانی‌های جدی امنیتی و راهبردی ایجاد کرده است.
پرهیز از سوق یافتن وضعیت به‌سمت سناریویی که به ایجاد مشکلات مهم وخسارت بار فراوان بینجامد، در صدر اولویت‌ها قرار دارد؛ به‌ویژه در فضایی که فشارهای خارجی و نارضایتی‌های داخلی می‌تواند به نقطه جوش برسد.
صیانت از باقی‌مانده توانمندی‌های هسته‌ای و تلاش برای گسترش آن‌ها به‌جای نابودی کامل‌شان، در رأس رویکردهای ملی قرار گرفته است.
بازگشت به مسیر مذاکرات، با هدف دستیابی به لغو یا تخفیف تحریم‌های اقتصادی و ایجاد گشایش‌های حیاتی برای بهبود اوضاع معیشتی مردم و احیای اقتصاد کشور، یکی از اهداف کلیدی در این مقطع تلقی می‌شود.
بی‌گمان، چنین انگیزه‌هایی می‌توانند ستون‌های پایداری توافق آتش‌بس باشند، و آنچه این پایداری را تقویت می‌کند، روایت‌سازی هوشمندانه هر یک از طرف‌هاست تا چهره‌ای پیروز از خود به نمایش بگذارند.💫

🔸در این میان، رژیم صهیونیستی خواهد کوشید چنین وانمود کند:

که با حملاتش به اهداف از پیش تعیین‌شده دست یافته و موفق شده پروژه هسته‌ای ایران را متوقف سازد؛
تهدید ایران را از میان برداشته و هیمنه امنیتی خود را در منطقه تحکیم کرده است؛
قدرتی دارد که می‌تواند به هر نقطه از منطقه دست یابد، و این دیگران هستند که باید به صدای او گوش فرا دهند.
چنان روایتی، حتی اگر با واقعیت مطابقت کامل نداشته باشد، به تقویت جایگاه داخلی و منطقه‌ای‌اش کمک می‌کند و شاید پوششی برای برخی از ناکامی‌های میدانی نیز باشد.💫
🔸ایالات متحده اعلام خواهد کرد که به همان اهداف مورد نظر خود دست یافته است، و توانسته حفاظت لازم را از متحد راهبردی‌اش به‌عمل آورد.
دونالد ترامپ با آب و تاب از این ماجرا یاد خواهد کرد، و چنین جلوه می‌دهد که توانسته «صلح را از دل قدرت» بیرون بکشد.
او تأکید می‌کند که همواره به اصول خود پایبند بوده، همان اصولی که در شعار معروفش متجلی است: «عظمت را به آمریکا بازمی‌گردانیم».
و البته، آمریکا همچنان به‌عنوان ابرقدرت بلامنازع جهان معرفی می‌شود؛ کشوری که توان آن در مدیریت بحران‌ها، مرزهای جغرافیا را درمی‌نوردد.💫

🔸ایران خواهد گفت که به پیروزی دست یافته، چرا که توانسته بازدارندگی واقعی ایجاد کرده و ایالات متحده و رژیم صهیونیستی را به توقف تجاوزات وادارد.

او در روایت خود تأکید خواهد کرد که:
در برابر استکبار آمریکا ایستاده و گوهرگاه پایگاه‌های نظامی‌اش در خلیج فارس را هدف قرار داده است؛
نظام سیاسی و رهبری کشور را حفظ کرده و شهدایی را در این مسیر تقدیم کرده است که نماد پایداری و ایثارند؛
و همچنان بر حق مسلم خود در غنی‌سازی صلح‌آمیز اورانیوم پافشاری خواهد کرد، بی‌آنکه از تهدید یا فشار هراسی داشته باشد.
چنین روایتی نه تنها برای مخاطب داخلی نوعی دلگرمی به شمار می‌آید، بلکه در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی نیز تلاشی، برای بازتعریف قدرت ایران در چارچوب مقاومت فعال و حاکمیت مستقل است .
این صحنه‌ی کلی، نویددهنده‌ی تثبیت نسبی آتش‌بس و تداوم آن در بازه‌ای زمانی است، اما این، تنها نیمه‌ی آرام ماجراست.
از سوی دیگر، همین فضا می‌تواند فرصتی طلایی برای تداوم طرح‌های راهبردی صهیونیستی-آمریکایی باشد؛ طرح‌هایی که هدفشان بازطراحی کامل چهره‌ی ژئوپلیتیکی منطقه است. این پروژه نه‌تنها فلسطین را در بر می‌گیرد، بلکه چندین کشور دیگر را نیز در فهرست «بازتعریف نظم نوین» قرار می‌دهد.

🔸در این مسیر:

مقاومت منطقه‌ای، چه از نوع سیاسی و چه نظامی، آماج هجمه‌هایی سخت خواهد شد؛
ابزارهای نرم و سخت قدرت برای تضعیف هویت مقاومت، مشروعیت‌زدایی و منزوی‌سازی آن، در دستور کار قرار خواهد گرفت؛
و این تحولات، زمینه‌ساز تحولاتی عظیم و شتاب‌زده در موازنه‌ی قدرت در غرب آسیا خواهد بود.💫

اشتراک گذاری
فروغ اندیشه وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *