ظلم، سیاه و سفید ندارد(پارهی نخست)
- فروغ اندیشه
- مقالات اجتماعی
نویسنده: حیدر غلامی
اصل و قاعدهی ثابت و پذیرفته شده در اسلام و هر دین و قانون سازگار با فطرت بشری این است که: «ظلم و ستم تحت هر شرایطی و به هر عنوانی، از سوی هر کس نسبت به کسی دیگر، حرام و محکوم است؛ و دفاع از مظلوم ـ صرف نظر از نژاد، زبان، ملیت و دین ظالم یا مظلوم ـ در حد وسع و توان واجب است». یکی از آشکارترین، وحشیانهترین و غمانگیزترین ظلمها در جهان کنونی، نسلکشی ملت مظلوم فلسطین به دست قصابان صهیونیست، آمریکا و متحدان غربیاش میباشد؛ که با سکوت جامعهی جهانی و یا تایید آن همراه میباشد. در زیر سایهی سکوت و سانسور شدید رسانهای جهانی، فداکاری و از جانگذشتگی خبرنگاران چند شبکهی خبری بخصوص «الجزیره» سبب شده است که تمام دنیا شاهد نمایش مستقیم و تراژیک دلخراش و جگرسوز این نسلکشی باشد.
در رابطه با سکوت شرم آور سازمان ملل متحد، سایر سازمانهای جهانی و منطقهای و اکثریت مطلق کشورهای جهان ( مسلمان و غیر مسلمان) و همچنین همکاری و مشارکت ذلیلانه و مخفیانهی برخی از کشورهای عربی ( مصر، عربستان، امارات متحدهی عربی، بحرین، اردن، سازمان آزادیبخش ! فلسطین و..) در این نسلکشی، فراوان نوشته ایم؛ اما دربارهی موضعگیری برخی از احزاب و مردم جامعهی ما در این رابطه چیزی بیان نشده و یا بسیار کم بیان شده است؛ نوشتهی حاضر مطالبی کوتاه و گذرا در قالب چند نکته در این زمینه میباشد.
1ـ با گذشت ده ماه و اندی(316 روز) از این ژنوساید1 واضح، مرکز اطلاع رسانی فلسطین در اروپا (EPAL) اعلان کرد: با وجود مخالفت ها، مانع تراشی ها، تهدیدها و حتی برخورد با معترضین به این نسلکشی بخصوص در ابتدای آن، تاکنون در بیش از 600 شهر در 20 کشور اروپایی بیش از 22 هزار تظاهرات و فعالیت اعتراضی از سوی احزاب و شخصیت ها، دانشجویان و مردم آزادیخواه و عدالت طلب( مسلمان و غیر مسلمان) انجام شده است. به خلاف انتظار چنین اعتراضاتی در کشورهای اسلامی و بخصوص کشورهای عربی، یا وجود نداشته و یا بسیار کم بوده است.
در جامعهی ما نیز متاسفانه تعداد قابل توجهی از احزاب، شخصیتها و مردم نسبت به این نسلکشی یا بی تفاوت بوده و سکوت اختیار کردهاند؛ و یا نسبت بدان اظهار رضایت و سرور میکنند؛ و یا پا را از این هم فراتر گذاشته و در برابر محکومکنندگان این نسلکشی و حامیان ملت مظلوم فلسطین ـ بخصوص در فضای مجازی ـ موضعگیری کرده و آنان را آماج انواع و اقسام توهین، تهمت، افترا و ناسزا قرار میدهند!
به نظر میرسد این گونه موضعگیریها ناشی از «نابینایی» یا «تاربینی» ناشی از عدم درک حقیقت؛ و یا «سیاهبینی» ناشی از بغض، کینه و تعصب شدید میباشد. به هر حال علت هرچه باشد، چنین موضعگیریهایی در برابر ژنوساید فلسطینیها غیرمنطقی، غیر اخلاقی و در تضاد کامل با تمام آموزه های آسمانی و کرامت و حقوق انسانی میباشد. شیخ شیرین سخن سعدی شیرازی به تاسی از قرآن و سنت نبوی دربارهی کسانی که نسبت به درد و رنج مردم بی تفاوت هستند، با دقت و زیبایی بیان میکند که:
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش زیک پیکرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی
2ـ گاهی حادثهای یا اتفاقی در گوشهای از کشور یا جهان روی میدهد، که به علت عدم اطلاع یا فقدان عامل یا انگیزهای، مردم نسبت بدان بی تفاوت بوده و واکنشی نشان نخواهند داد، که در این صورت تا اندازهای قابل توجیه است؛ اما در مورد نسلکشیفلسطینیها بنا به موارد ذیل، چنین قضیهای مطرح نیست:
الف ـ به عکس برخی از رویدادهای دیگر، در جامعهی ما کمتر کسی یافت میشود که نسبت به این نسلکشی ـ فارغ از صحت و سقم آن ـ بی اطلاع باشد؛ ب ـ همهی ما انسان بوده و از انسانیت، برابری انسانها، کرامت ذاتی انسان و حقوق بشر، ظلمستیزی و عدالت طلبی دم میزنیم. در فلسطین نیز طبق تمام اصول و قواعد آسمانی، اخلاقی، حقوق بشری، حقوق بشر دوستانه و قوانین بینالمللی رژیم صهیونیستی اشغالگر، متجاوز و جنایتکار بوده و مشغول نسلکشی مردم فلسطین است؛ ج ـ اکثریت مطلق ملت ما مسلمان بوده و بنا به آموزههای اسلامی « ظلم و ستم تحت هر شرایطی و به هر عنوانی، از سوی هر کس نسبت به کسی دیگر، حرام و محکوم است؛ و دفاع از مظلوم ـ صرف نظر از نژاد، زبان، ملیت و دین ظالم یا مظلوم ـ در حد وسع و توان واجب است»؛ و به شدت از بیتفاوتی نسبت به وضعیت دیگران و بخصوص مسلمانان نهی شده است. د ـ ملت فلسطین علاوه بر انسان بودن، مسلمان و همکیش ملت ما بوده و مسجد الاقصی نیز به عنوان یکی از مکان های مقدس مسلمان در آنجا قرار دارد که اشغال شده است؛ و بنا به قاعدهی « نزدیکتر و سپس نزدیک» نباید نسبت به این ظلم هولناک بی تفاوت باشند؛ ه ـ سکوت و بی تفاوتی در برابر ظلم و ستم نسبت به ملتهای دیگر نیز هیچ توجیه اخلاقی و دینی ندارد؛ و سکوت در برابر آن مرا به یاد این شعر شیخ اجل سعدی شیرازی میاندازد که میگوید3:
شبی دود خلق آتشی برفروخت شنیدم که بغداد نیمی بسوخت
یکی شکر گفت اندر ان خاک و دود که دکان ما را گزندی نبود
جهاندیدهای گفتش ای بوالهوَس تو را خود غم خویشتن بوَد و بس؟
پسندی که شهری بسوزد به نار اگر چه سرایت بود بر کنار؟
این حکایت در مورد جنید بغدادی نیز ذکر شده است که4: « جنید گفت: سی سال است تا استغفار همی کنم، از یک شکر که کردم. گفتند چگونه بود؟ گفت: آتش اندر بغداد افتاد، کسی مرا خبر آورد که دکان تو نسوخت. گفتم الحمدلله و سی سال است تا پشیمانی می خورم تا چرا خویشتن را از مسلمانان بهتر خواستم».
ادامه دارد …