نیروی راستین در برابر قدرتهای پوشالین
- فروغ اندیشه
- مقالات فکری

نویسنده: دکتر محمد حامد علیوه
ترجمه: استاد نعمت الله سبحانی
بدون شک حقیقت و راستی همیشه چیره و غالب و باطل و نادرستی فریبنده و رفتنی است. زیرا که راه حق و راستی راه نیکی و مستقیم است و راه باطل و نادرست راه ستم و جنایت و تباهی است. حق نیرویش را از ذات قوی و متین میگیرد و باطل سستی و ضعفش را از شیطان رجیم و یارانش گرفته و با خود حمل میکند.
سید قطب رحمهالله در تفسیر سورۀ ناس حقیقت معرکۀ نیکی و بدی و حق و باطل را چه زیبا بیان نموده و چنین مینگارد: «خیر و نیکی، نیرویش را از نیروی میگیرند که قوت و نیروی به جز نیرو او قرار ندارد و حقیقتی که سوای آن حقیقتی نیست، متکی به آفریدهگاری هستند که پادشاه و مالک و یگانۀ هستی میباشد، و بدی متکی به شیطان وسوسهگری است که از دیدهها نیز فرار میکند و از روبهرو شدن میترسد و پنهان میشود، و هنگام پناه بردن به الله سبحان و آفریدهگار جهان شکست میخورد».
در کلام شهید سید قطب رحمهالله هویدا است که حق و راستی حقیقتی است که به غیر آن حقیقتی وجود ندارد و باطل و پوچی پندار و گمانی دروغ و فریبنده بیش نیست و ضایع کنندهای است که بعد از آن چیزی وجود ندارد. و این حقیقت است که بایستی سالکان راه حق بدانند و با تار و پود خود لمس نمایند، هر چند که باطل در برابر ایشان خود را بیاراید و نیرومندی خود را به رخ آنها بکشد و نیروی حق از جانب سرکشان و بغاوتگران دچار آزار و اذیت شود، پس بایستی یقین داشت که باطل از بین رفتنی است و با خود ضعف و سستی را حمل میکند و نیروی حق به یاری الله متعال ان شاء الله قویتتر و نیرومندتر میگردد.
از کلام شهید سید قطب رحمهالله چنین نیز آشکار میشود که همانا نیرو و قدرت اهل خیر و راستین از جانب آفریدهگار مردم و پادشاه و معبود آدمیان میآید و ایشان به چنین نیروی متکی هستند، و اینها ویژهگیهای است که اگر دلهای اهل حق بدان لبریز شود در برابر دیدگان ایشان نیروهای شر فرو میریزد و باطل در رویارویی با حق زایل میگردد. پس واژۀ (رب) به معنای مربی، توجیهگر، سرپرست و نگهبان میباشد و (ملک) به معنای مالک، حاکم و متصرف همه امور میباشد، و (اله) به معنای چیره، غالب، مسلط و برتر میباشد. در این صفات الهی حمایت، وقایه و عزت نهفته است.
نیرومندی حق توشۀ راه و آرزوی روزگار
مؤمنی که در مورد طبیعت کشمکش حق و باطل میاندیشد، و با ایمان و باورش حجم باطل و حقیقت و واقعیت آن را به یقین میداند (که چیزی قابل ذکر و ترس نیست) و در این فرمودۀ الهی میاندیشد که الله سبحان و آفریدهگار جهان میفرماید: (بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ) (الأنبیاء 18) «بلکه حق را به جان باطل میاندازیم، و حق مغز سر باطل را از هم میپاشد و باطل هر چه زودتر محو و نابود میشود».
همچنین میفرماید: (وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ ۚ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا) (الإسراء 81) «و بگو: حق فرارسیده است و باطل از میان رفته و نابود گشته است. اصولاً باطل همیشه از میان رفتنی و نابود شدنی است». در جای دیگری الله سبحان میفرماید: (فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا یَنْفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الأمْثَالَ) (الرعد 17) «اما کفها، دور انداخته میشود، ولی آنچه برای مردم نافع است در زمین ماندهگار میگردد، الله متعال این چنین مثالی میزند».
در پرتو این آیات، مسلمان تصور کاملی از حقیقت حق و باطل، بدی و نیکی، مییابد. این حقیقت در نفس مؤمن امل و آرزو را بر میانگیزد و از او ترس و بیم را در رویارویی و کشمکش با باطل میزداید، این حقیقت قلب مؤمن و سالک راه حق را لبریز ساخته و برایش اطمینان، آرامش و اعتماد را به ارمغان میآورد.
الله سبحانه و تعالی در سورۀ کاملی از سورههای قرآنکریم یعنی سورهی رعد که محور اساسی آن پیرامون قوت حق و ضعف باطل میچرخد، بسیار زیبا به تصویر کشیده است، چنان که این سوره به طور مجمل این حقیقت آشکارا را بیان میدارد که: حق واضح، روشن، استوار و پابرجا است، و باطل، ناتوان، مردود و فریبنده است، هر قدر هم که بکوشد با ظاهر و خودنمایی، خود را برتر از حق جلوه دهد.
و بر سالکان راه نیکی و حقیقت لازم است که فریب زرق و برق باطل و نغمههای فربینده آن را نخورند، زیرا که باطل محو و نابود شونده میباشد و آنچه که باقی میماند و نورش بر هستی میدرخشد حق و حقیقت است.
سیلاب و تندآب حق و کف دریا بودن باطل
استاد سید قطب رحمهالله در تفسیر فرموده الله سبحان: (فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا یَنْفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الأمْثَال) (الرعد 17) «اما کفها، دور انداخته میشود، ولی آنچه برای مردم نافع است در زمین ماندگار میگردد. الله متعال این چنین مثالی میزند».
میگوید: «همانا آب از آسمان فرود میآید تا در درهها و کوهها سرازیر شود، و این آب در مسیرش کفهای را انباشته میکند، سپس این کفها روی آب را میپوشاند تا جای که برخی اوقات همه چیز کف دیده میشود. این کفها پف کرده و آماسیده و لیکن این خاشاک و کف روی آب است، و آب در زیر این خاشاک آهسته و با اطمینان در حرکت است و این آب است که با خود خیر و خوبی برای ادامه حیات حمل میکند. همچنین در فلزات نیز چنین عملیۀ رخ میدهد سپس فلز را ذوب میکنند تا از آن زیوراتی مثل طلا و نقره میسازند، و یا ظرف و وسایل مفیدی برای زندهگی میسازند مثل آهن و سُرب، زیرا که پلیدیها و ناپاکیها فلز را میپوشاند و جوهر اصلی آن پنهان میماند و اما زمانی که گداخته میشود، ناپاکیها زدوده شده و جوهر آن نمایان میشود.
این به سان حق و باطل در زندهگی آدمیان است، پس باطل میپوشاند و اوج میگیرد و متورم میشود و به دید دیدهگان بر افراشته و شناور دیده میشود و لیکن کف و خاشاک بیش نیست و بعد از لحظاتی که آب حقیقت فوران میکند تمامی این کف و خاشاک زدوده شده، گویا که هیچ وجود و تماسک نداشته است».
امام شوکانی رحمهالله در تفسیرش فتح القدیر در مورد این آیهی سورۀ رعد چنین نگاشته است: «این دو، مثالی است که الله سبحان در مورد حق و باطل بیان نموده است، میگوید: باطل اگر چه در برخی اوقات بر حق، ظاهراً چیره میشود ولی الله سبحان و آفریدهگار جهان، باطل را محو و نابود میسازد و در فرجام کار و زار حق و اهل حق پیروز میشوند، مانند کف و خاشاک که روی آب را میپوشاند و سپس هنگامی که آب حرکت میکند همه دور میاندازد، و یا به سان ناپاکی که روی فلزات را میپوشاند و اگر چه بر آن چیره میشود، ولی آتش او دور انداخته و زایل میسازد، این مثال باطل است، و اما آبی که برای آدمیان سود میرساند و چراگاهها و مزارع را سرسبز میسازد در زمین باقی میماند، و یا صفایی و پاکی فلزات که بعد از گداخته شدن نمایان میشود و غل و غش آن زدوده میشود، جوهر خود را نشان میدهد و حق نیز این گونه است.
پایداری حق اگر چه خورد شده باشد و زایل شدن باطل اگر چه آماسیده باشد
کسانی که وضعیت و احوال دعوت و دعوتگران را پیگیری میکنند، به ویژه آنچیزی را که این روزها از بزرگشدن و آماسیدن باطل را میبینند، و این که شب و روز با مکر و کید خود بر حق و اهل حق میتازند، چه بسا به ایشان یأس و نومیدی دست بدهد و از گشایش الهی و دیر رسیدن نصرت ربانی و وحشت و دهشت راه مأیوس شوند و پندارند که کار به آخر رسیده است و حق دیگر نمیتواند بر افراشته بماند؛ و اما هنگامی که مسلمان امور را با معیارهای ایمان و یقین به الله سبحان مقایسه میکند و حقیقت سنت الهی را در معرکه حق و باطل بررسی میکند، امور متفاوت میشود، فهمها تغیر مییابد و میزان و معیارها برای پیروزی حق و اهل آن، نمایان میشود.
این یقین به او دست میدهد که باطل هر قدر هم بالنده شود و آماسیده شود رو به زوال و نابودی است و پیروزی و نصر فقط برای حق و اهل آن میباشد و دولت باطل برای لحظاتی است ولی دولت حق تا قیام قیامت ماندهگار و مانا است.
برایش یقین راستینی دست میدهد که وعدهی الهی در یاری دعوتش و عزت و چیره شدن اولیا و مقربانش حتمی است، و هلاکت طاغیان و گردنکشان و ستمگران نیز حتمی است.
اینها از نگرشهای بسیار ژرف و عمیق به کتاب الهی برای آدمی دست میدهد، کتاب جاویدی که آیات محکمش از هلاکت ستمگران و طاغیان و پیروزی دعوتگران و مؤمنان با صیغۀ ماضی سخن میگوید که تأکیدی بر وقوع آن و ثبوت آن میباشد.
(وَلَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِینَ، إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنصُورُونَ، وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ) (الصافات/171- 173) «وعده ما راجع به بندهگان فرستاده ما قبلاً ثبت و ضبط گشته است. آن این که ایشان قطعاً یاری میگردند. لشکر ما حتماً پیروز میشوند».
ای یاران حق:
اطمینان داشته باشید و نگران نباشید، مژده بدهید و امیدوار باشید، که هرگز ستمگران از دست الهی گریخته نمیتوانند، و هرگز از عذاب الهی چه زود و یا دیر فرار کرده نمیتوانند، زیرا ایشان زیر قدرت مطلقه و سلطه کامل آفریدهگار جبار و قهار، قرار دارند، پروردگاری که برای ستمگران مهلت میدهد تا این که از حد میگذرند و ناگهان ایشان را میگیرد که هیچ راه فراری هم ندارند. چه شدند آن ستمگرانی که در برابر دعوتش ایستادند؟! و کجا هستند آن کسانی که تکبر ورزیدند در برابر دوستان الهی و بر ایشان ظلم و ستم ورزیدند؟
(فَلاَ تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ ذُو انتِقَامٍ) (إبراهیم/47). «گمان مبر که الله سبحان با پیغمبران خلاف وعده میکند، بیگمان الله متعال چیره (بر هر کاری بوده و از کافران و بزهکاران) انتقام گیرنده است». همه امور چه پیشین و چه پسین از آن الله متعال است.
اگر چه یاران حق و ابنای دعوت اسلامی با مشکلات و دشواریهای زیادی در برابر یاغیان و ستمگران و نیروهای باطل و سرکش روبهرو هستند، اما به تعبیر امام شهید حسن البنا رحمهالله؛ این مشکلات و موانع از کنار دعوتگران بسیار نرم و رقیق میگذرد، و ایشان را قوی میسازد نه ضعیف، استوار میسازد نه متزلزل، آگاه میسازد و نه سست، ایمان و اعتماد به یاری الله سبحان و حس مراقبت او را میافزاید؛ زیرا شما با کلام او سخن میگویید و به سوی او فرا میخوانید، پس در حقیقت شما در زیر دیدگان او قرار دارید. (وَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبّک فَإِنَّک بِأَعْیُنِنَا) (الطور/48) «برابر فرمان پروردگارت، صبر و شکیبایی پیشگیر که تو زیر نظر ما و تحت حفاظت و رعایت ما هستی». اینجا است که مسؤولیت شما بزرگترین مسؤولیتها و پیامدهای آن نیز سنگینترین پیامدها میباشد. شهید سید قطب رحمهالله نیز این حقیقت را چه زیبا به تصویر میکشد و میگوید: (بقی الإخوان وذهب الطغیان) «اخوان باقی خواهد ماند ولی ستمگران نابود خواهند شد».
باری! اینها حقیقت ناگسستنی است که طبیعت کشمکش و کارزار را به تصویر میکشد و واقعیت آن را بیان میدارد؛ خلاصه اینکه: حق باقی و جاوید است و باطل رونده و نابود شدنی؛ آیا کسی است که پند و اندرز بگیرد؟
